کد مطلب: ۱۰۱۲۹
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶

زنی که رویاهایش را می‌نوشت (۸)

شیرین (کبری) معصومی

دشت‌ها و جنگل‌ها و خانه‌های ریز و باز هم خانه‌ها با شیروانی‌هایی که از آن بالا برق می‌زدند و به خرده‌های الماسی می‌مانستند که دستی آن‌ها را به‌سان بذری که بر سرزمین می‌پاشند در دشت پراکنده باشد. پایین‌تر که می‌رفتیم  خط‌های آبی لغزان تبدیل به جویبارها و بعد رودهای بزرگ‌تری می‌شدند و خط‌های قهوه‌ای تبدیل به کوره‌راه‌ها و جاده‌هایی بزرگ‌تر می‌گشتند که حرکت بی‌تابانه ماشین‌ها بر آن‌ها به  خط ممتد عبور و مرور مورچه‌ها به  هنگام جمع‌آوری آذوقه می‌مانست. صدای باز شدن چرخ‌های هواپیما شنیده شد و مسافران  سرخوشانه  کف زدند. مهماندار باریک و بلندبالا پیش‌بندش را بازکرده بود و دستمال‌گردنش را روی گردنش مرتب می‌کرد. گویی همو نبود که ساعتی قبل چرخ دستی خرده ریزهایش را در راهرو هواپیما و بین صندلیها هل می‌داد تا فنجانی قهوه یا ساندویچی گیاهی و یا حتی عینک و مایو بفروشد. نمی‌دانم مایو در کشمیر به چه درد می‌خورد. دوستم متعجب  به مهماندار فروشنده نگاه می‌کرد. گفتم: «در پروازهای ارزان قیمت هند  این اتفاق عادیست. غیر از یک بطری کوچک آب هیچ چیزی به مسافر نمی‌دهند حتی یک بالش کوچک... غذا که جای خود دارد. اگر تشنه شدید و هوس چای به سرتان زد باید آن را به چند برابر قیمت واقعی از مهماندار بخرید. به مسافران دیگر نگاه کن! همگی با خود کیسه‌های دستی کوچک حاوی فلاسک چای و خوراکی دارند.»

هواپیما به سلامت در فرودگاه سرینگر مرکز تابستانی ایالت جامو و کشمیر به زمین نشست.  ایالت جامو و کشمیر شمالی‌ترین ایالت هند است و پس از جدایی پاکستان از هند این ایالت هم بین دو کشور تقسیم شده است که پاکستانی‌ها بخش واقع در سرزمین خود را کشمیر آزاد و بخش تحت کنترل هند را کشمیر اشغالی می‌نامند. این ایالت شامل سه بخش جامو، کشمیر و لداخ است. بخش جامو هم مرز با پاکستان بخش کشمیر در وسط و بخش لداخ هم هم مرز با چین و بسیار مرتفع است. این ایالت بسیار مرتفع است و در تابستان‌ها خنک و در زمستان‌ها سرد و برفی است. سوالی که اغلب از من پرسیده می‌شود این است که آیا در هند برف هم می‌بارد؟ و وقتی پاسخ می‌دهم که بله در ارتفاعات هیمالیا مخصوصاً منطقه جامو و کشمیر در زمستان‌ها برف می‌بارد، دوباره می‌پرسند؟ مگر جامو و کشمیر جزو هند است؟ حقیقتش این است که ساکنان این منطقه مخصوصاً اهالی دره زیبای کشمیر خود را متعلق به هند نمی‌دانند و حتی جزو پاکستان نیز نمی‌شمارند بلکه آن‌ها خواستار جدایی از هند و پاکستان و تشکیل یک دولت مستقل هستند. با نگاهی به گذشته سیاسی این ایالت، اغلب مردم اینجا خود را محق می‌دانند که این آرزو را داشته باشند زیرا به موجب عهدنامه‌ای که بین مهاراجه حاکم کشمیر و دولتی که در هند پس از استقلال از انگلستان تشکیل شد، دولت هند حکومت مستقل کشمیر را به رسمیت می‌شناخت و متعهد می‌شد تا با اعزام نیرو از کشمیر در مقابل پیکار جویان و دولت پاکستان محافظت کند اما دولت هند پس از اعزام نیرو به این بخش معاهده را زیر پا گذاشت و استقلال کشمیر را به رسمیت نشناخت. همین امر موجب شورش‌ها و درگیری‌های بسیار طولانی در منطقه کشمیر شده که تا به این روزگار نیز ادامه دارد. دولت هند نیز بیشترین بودجه خود را صرف ارتش و هزینه‌های آن در این ایالت پر آشوب می‌کند.

از هواپیما که پیاده شدیم مأمور پلیسی با لباس شخصی به طرفمان آمد و از ما خواست فرم‌هایی را پر کنیم. این کار برای هر بازدید کننده خارجی از کشمیر الزامی‌است. پس از انجام امور گمرکی و بازدید و تحویل چمدان‌ها، نماینده آژانس توریستی را دیدیم که اسم‌های‌مان را روی کاغذ نوشته و بیرون در منتظر ماست.

از جاده‌های تمیز که فرق کلی با اغلب نقاط هند دارند عبور کردیم. بااینکه ماه سپتامبر بود اما هوا بسیار زودتر از معمول خنک شده بود. ماشین پس از طی مسافتی از درون شهر به کنار کانال آبی رسید. خانه‌ای روی آب توجهم را جلب کرد. بسیار کهنه و زهوار در رفته بود. نماینده آژانس توضیح داد که این یک خانه قایقی است و برای سکونت از آن استفاده می‌شود. ما نیز قرار بود در یک خانه قایقی منتهی مجلل‌تر از این یکی اقامت داشته باشیم. نمی‌دانستم منظور از مجلل چه بود. کانال رفته‌رفته تبدیل به سطح عظیم‌تری از آب شد و کم‌کم سر و کله خانه‌های قایقی دیگی نیز پیدا شد. هر چه جلوتر می‌رفتیم به پهنای کانال افزوده می‌شد. جلوتر چشم‌انداز دریاچه‌ای پدیدار شد که درواقع کانال مزبور به این دریاچه منتهی می‌شد. اینجا شروع دال لیک یا دریاچه دال بود. ردیف خانه‌های قایقی که محلی برای پذیرایی توریست‌هاست پیدا شد. این قایق‌ها بنا به کیفیت و فضای داخلی به درجه‌های ممتاز، خوب، معمولی و پایین تقسیم می‌شدند. مثل ستاره‌هایی که برای کیفیت هتل‌ها می‌دهند. کمی جلوتر ماشین کنار جاده ایستاد و نماینده آژانس از ما خواست پیاده شویم. کنار دریاچه اسکله باریکی وجود داشت و در آنجا قایقی مسقف منتظر ما بود. سوار قایق شدیم. آب دریاچه بسیار زلال بود و کف آن با جلبک‌های بسیاری پوشیده شده بود. بعدتر دیدم که اشخاصی این جلبک‌ها را از کف دریاچه جمع‌آوری می‌کنند و در قایقی تلنبار می‌کنند تا به مصرف خوراک دام برسانند.  قایق پس از طی کردن عرض دریاچه که درواقع بخش باریک‌تر آن بود به هتل قایقی محل اقامتمان رسید. بخش عریض‌تر دریاچه گولدن لیک یا دریاچه طلایی نام دارد. پسر جوانی از داخل خانه قایقی بیرون آمد و از پله‌های اسکله پایین رفت و به قایقران کمک کرد تا توقف کند. بعد از سلام‌علیک با ما چمدان‌هایمان را برداشت و ما را به داخل خانه قایقی راهنمایی کرد. وارد ایوان مجللی شدیم که در جلوی قایق قرار داشت و یکسر منبت‌کاری و حکاکی بر روی چوب شده بود. در کوچک و زیبایی ما را به داخل فضای بزرگ‌تری برد که میز بسیار زیبایی در وسط آن و مبل‌های راحتی دورتا دور آن وجود داشت و با پرده‌های دست دوز جلوی پنجره‌ها تزیین شده بود. بعد از آن به راهروی باریکی وارد شدیم که سه اتاق کنار هم دران وجود داشت و هر اتاق دو نفره با همان کیفیت هنری به انضمام سرویس بهداشتی و حمام بود. پسر جوان ازما خواست استراحت کنیم و پرسید که برای شام چه میل داریم بخوریم.  کمی بعد صدای ناقوس ممتدی مانند آنچه در اغلب معابد هندو می‌شنویم به گوش رسید. این نیایش شامگاهی است که با صدای زنگ و ناقوس همراه است. بنابر آنچه می‌دانستم نود درصد مردم دره کشمیر مسلمان هستند و جمعیت سایر ادیان و مذاهب در لداخ و جامو بیشتر از کشمیر است اما اینجا هم مانند سایر نقاط هند مردم با اعتقادات مختلف آزادانه و بدون هیچ مشکلی با هم زندگی مسالمت آمیزی دارند.

عصر بودکه از خواب بیدار شدیم. اعجاز همان جوانکی که همه کاره خانه قایقی بود برایمان چای آورد. واژه چای در کل هندوستان به چای مخلوط با شیر و ادویه اطلاق می‌شود و به غیر از آن اگر کسی چای معمولی بخواهد حتماً باید پسوند سیاه را به کلمه چای اضافه کند. برای درست کردن این نوع از چای ابتدا شیر را می‌جوشانند سپس به آن زنجبیل تازه و دارچین و هل و چای سیاه ریز باروتی اضافه می‌کنند تا برای چندین دقیقه  بجوشد در آخر شکر نیز به این ترکیب اضافه می‌شود و پس از چند دقیقه چای را از صافی عبور داده و میل می‌کنند.

این چای با مزاج من سازگار نیست. اعجاز گفت: اشکالی ندارد برایتان قهوه کشمیری می‌آورم و اگر دوست داشته باشید می‌توانید آن را در شیکارا (همان قایق مسقف) صرف کنید. پیشنهاد جالبی بود. اعجاز خیلی ترو فرز اسباب چای را به قایقی که همیشه آن پایین روی آب لنگر انداخته بود برد. هوا عالی بود. قایقران پس از جدا شدن از اسکله کم کم به قسمت عریض‌تر دریاچه رفت. کوه‌های بلند در انتهای دریاچه منظره زیبای آن را تکمیل کرده بودند. در کنار قایقهایی که مشغول جمع‌آوری جلبک از کف دریاچه بودند قایقهایی دیگری نیز توجهمان را جلب کرد. فروشنده‌های دوره گرد بساطشان را روی قایق گذاشته بودند و مشغول پارو زدن بودند. پشت خانه‌های قایقی مجلل که در ردیف جلوتر قرار داشت خانه‌های ساده‌تری نیز وجود داشت که دارای یک اتاق بیشتر نبودند و در کنار نیلوفرهای بزرگ روی دریاچه جا خوش کرده بودند. قایق پس از گشتی یک ساعته دوباره به خانه قایقی باز گشت. آفتاب داشت غروب می‌کرد و سکوت دلپذیری کم کم بر دریاچه و ساکنانش حاکم می‌شد. 

 

1

d

d

s

0/700
send to friend
نظرات 8
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    اکرم جمعه 29 اردیبهشت 1396
    جالب بود. جالب تر اونجا که داخل هواپیما مواد خوراکی می فروشن من تصورشم نمی کردم که این کار توی هواپیما انجام بشه.
  • 3
    0
    پاسخ به این نظر
    زهره جمعه 29 اردیبهشت 1396
    مثل همیشه عالی
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    حبیبه محمدی یکشنبه 31 اردیبهشت 1396
    عالی بود حس میکنم خودم هم اونجا بودم وبا تصاویر نوشته ها بیشتر درک میشه. در موفقیت های بعدی ان شاءالله
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    رامین دوشنبه 1 خرداد 1396
    اینجاست که میگن تو بهترینی.عالی بود.ما منتظر ادامه قسمت 7 هستیم هنوز
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    شمس الدین مرادی دوشنبه 1 خرداد 1396
    حس خوبی داد .با تصویرسازی خوب و البته کوتاه بود..
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    شمس الدین مرادی دوشنبه 1 خرداد 1396
    حس خوبی داد .با تصویرسازی خوب و البته کوتاه بود..
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    مریم چهارشنبه 31 خرداد 1396
    خوب بود عکسا منو یادلاهیجان انداخت
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    خواهرت شنبه 3 تیر 1396
    ادامه ی قسمت هفتم چی شد؟؟؟
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST