کد مطلب: ۱۰۳۰۴
تاریخ انتشار: سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۶

روشنفکران ایرانی و یک بغض تاریخی

ماهرخ ابراهیم‌پور

شهروند:   روشنفکری جریانی است که پس از بروز جنگ‌های ایران و روس در ایران شکلی جدی یافت و در جریان شکل‌گیری نهضت مشروطه خود را به خوبی نمایاند؛ جریانی که می‌کوشید با نقد حکومت، به یاری حرکت جامعه به سوی نوسازی و اصلاحات بیاید. جریان روشنفکری در حرکت به سوی نوسازی نیز دگرگونی‌هایی یافت؛ تغییرهایی در نگاه و رویکرد این قشر، با شکل گرفتن پاره‌ای گروه‌ها و جریان‌های سیاسی پدیدار شد که جریان روشنفکری را به چند پاره بخش کرد. البته ناگفته نماند نیرو گرفتن و حرکت موثر جریان روشنفکری در زمانی به اوج رسید که دستگاه حکومت به ضعف دچار شد یا آزادی‌هایی موقت برپا شد. جریان روشنفکری که از زمان مشروطه با برخی افراد فرنگ‌رفته آغاز شده بود، با این حال در دوره‌های بعد گسترده‌تر شد و با بسط نهادهای آموزشی و بنیان‌گذاری دانشگاه تنوعی بیش‌تری یافت. تنوعی که موجب شد با گره خوردن با جریان‌های سیاسی در کنار یا روبه‌رو حکومت‌های وقت جای گیرند. با گذشت بیش از یک سده از پیروزی مشروطه و آغاز و تقویت روند نوسازی در ایران، هنوز مناقشه‌هایی اساسی بر سر تعریف و رویکرد جریان روشنفکری در این سرزمین وجود دارد و هنوز هم جامعه ایرانی با آن درگیر است. برخی از جمله جلال آل احمد نقدهایی اساسی به روشنفکران ایرانی وارد آورده‌اند که موجب شده است تا مدت‌ها نگرش‌هایی منفی به روشنفکری در سطح جامعه پدید آید. پاره‌ای محققان و پژوهشگران اما پس از سال‌ها و بازخوانی اندیشه‌های آل احمد برآن شدند به نقد اندیشه‌های کسانی چون وی نشسته، به آن‌ها پاسخ دهند. اینان نگاه تند وی را به روشنفکری ایرانی برنتابیدند و با پژوهش‌ها و نگارش‌هایی کوشیدند با بررسی جریان روشنفکری در یک بستر تاریخی، به نقدهای آل‌احمد و کسانی چون او پاسخ‌هایی عالمانه و درخور دهند. نگرش‌هایی منتقدانه و سیاه به ویژه در دهه‌های گذشته نسبت به جریان روشنفکری و روشنفکران ایرانی وجود داشته است، اما این پرسش مطرح می‌شود که در روزگار پرآشوب تاریخ ایران به ویژه ایران پس از صفویه، اگر روشنفکران نبودند بر سر این جامعه چه می‌آمد؟ برای بازخوانی این اندیشه‌ها، نیز آگاهی از سیر دگرگونی جریان روشنفکری ایرانی در تاریخ معاصر، با دکتر محمدسالار کسرایی گفت‌وگو کرده‌ایم. کسرایی که در جامعه‌شناسی سیاسی دانش آموخته و به تدریس در دانشگاه و پژوهش  اشتغال دارد، در کتاب «چالش سنت و تجدد در ایران» پاره‌ای فرازها و فرودهای روشنفکری ایرانی را تا زمان برآمدن پهلوی دوم بررسیده است. این پژوهشگر و استاد دانشگاه در حوزه جامعه‌شناسی تاکنون آثاری مانند «طبقه، سیاست و ایدئولوژی»، «جهانی‌شدن یا استعمار مجدد»، «سیاست‌های فرهنگی در هلند» و «انقلاب: مفاهیم بنیادی»نگاشته و منتشر کرده است.

جریان روشنفکری در تاریخ ایران تا چه اندازه با زندگی اجتماعی مردم پیوند داشته است؟
تعریف روشنفکری، مجادله‌برانگیز است و با قطعیت درباره آن نمی‌توان سخن راند. اگر منظور، متفکران عصر مشروطه باشد که به عنوان روشنفکر جدید از آن صحبت کنیم، در دو سطح به این مساله می‌توانیم وارد شویم؛ نخست در گستره اجتماعی، یعنی این که روشنفکران تا چه اندازه از محیط اجتماعی ایرانِ آن روزگار برآمده بودند و دوم از این زاویه به مساله بنگریم که در واقع تجربه جهانی چه اثری بر متفکران و روشنفکران عصر مشروطه داشته است. به هر دو لایه یا سطح در این حوزه معتقدم. این اندیشمندان از یک‌سو از میراث فکری جهانی زمانه خود متاثرند یعنی به گونه‌ای ویژه از اندیشمندان جهان غرب به ویژه اروپا تاثیر پذیرفته‌اند، اما در واقع پدیده‌ای که با آن روبه‌رو می‌شوند، جامعه ایرانی است؛ بنابراین اندیشه و مساله اندیشه آن‌ها جامعه ایرانی است. آن‌ها به پشتوانه دانشی که از جهان مدرن آن زمان دریافته‌اند، جامعه ایرانی را تحلیل می‌کنند. از این‌رو نمی‌توان گفت آن‌ها اندیشمندان وارداتی بودند زیرا اندیشمندانی به شمار می‌آمدند که جامعه مورد تحلیل خود را درک کرده، کاستی‌ها، نارسایی‌ها، عقب‌ماندگی‌ها و نابسامانی‌های آن را دیده و درباره آن مسایل و چالش‌ها، همچنین برای رفع آن‌ها اندیشیده‌اند؛ در واقع جامعه ایران و راه‌های ترقی آن دغدغه اندیشه آنان به شمار می‌آید.
روشنفکر ایرانی در چه بخش از فرآیند مدرنیزاسیون و تجدد جای می‌گیرد؟
برای جامعه ایرانی و به طور کلی بخشی مهم از جهان، اگر صنعتی‌شدن و مدرنیزاسیون را تجربه بیرونی و عینی عصر جدید و مدرنیته را تجربه فکری و فرهنگی آن بدانیم، مدرنیزاسیون، پدیده‌ای وارداتی برشمرده می‌شود. صنعتی‌شدن که بعدها با مدرنیزاسیون همراهی یافت، از یک نقطه آغاز شد. تفکر نو در واقع از ایتالیا سرچشمه گرفت و بعدها از انگلستان سردرآورد؛ فرآیند صنعتی‌شدن بدین‌ترتیب از انگلستان آغاز و به هر حال به بیش‌تر بخش‌های جهان آن روزگار مثلا از سده نوزدهم میلادی به ایران نیز کشیده شد. اگر این را به عنوان مدرنیزاسیون در نظر آوریم، به هر حال به عنوان فرهنگ جهانی یا به تعبیر امروز جهانی‌شدن، به شکل یک روند همه کشورها را یکی پس از دیگری درنوردید و البته ایران نیز یک بخش از همان جهان به شمار می‌آمد. اجرای پروسه مدرنیزاسیون اما به نیروی انسانی نیاز دارد و بخشی از افرادی که امروز به عنوان روشنفکر عصر مشروطه شناخته شده‌اند، کسانی مانند میرزا حسین خان سپه‌سالار و میرزا تقی خان فراهانی (امیرکبیر) مدیران پروسه نوسازی بوده‌اند. اینان یا در دربار بودند یا دربار را وامی‌داشتند به اصلاحاتی تن دهد که بعدها پروسه نوسازی و اصلاحات نام می‌گیرد. حتی در دوره‌های پهلوی اول و دوم نیز بخشی از کسانی که به عنوان روشنفکر یا متفکران آن زمانه می‌شناسیم، خود مجری پروسه مدرنیزاسیون در ایران به شمار می‌آمدند. بدین‌ترتیب نمی‌توان گفت پروسه مدرنیزاسیون  به خودی خود در ایران اجرا شده و روشنفکران و متفکران جامعه ایران هیچ نسبتی با آن نداشته‌اند. پیوندی دو سویه میان مدرنیزاسیون و روشنفکران ایرانی وجود داشته است و هرچه سطح مدرنیزاسیون بالا می‌رود، در واقع سطح تفکر نیز گسترش می‌یابد. همچنین این‌ها بخشی از متفکران و روشنفکران بودند که دولت یا ساختارهای سیاسی جامعه را زیر فشار گذاردند تا اصلاحات را در کشور انجام داده، پروسه مدرنیزاسیون را پیش برند. بسیاری از آن متفکران زندگی و جان خود را برای هدف بزرگ پیشرفت و اعتلای ایران فدا کردند و آثار آنان با وجود گذشت بیش از یک سده همچنان برای اندیشمندان و پژوهشگران تازگی داشته و بسیار آموزنده است.
روشنفکران ایرانی در تاریخ تا چه اندازه از غرب تاثیر پذیرفته‌اند؟
بی‌تردید نه تنها روشنفکران ایرانی، که بسیاری از روشنفکران نقاط گوناگون جهان از تجربه غرب تاثیر پذیرفته‌اند؛ اینجا تقدم تاریخی غرب مطرح می‌شود زیرا آنان در یک دوره از تاریخ زودتر از دیگران به مبانی پیشرفت دست یافته و دیگران پس از آنها از این تجربه تاریخی بهره جسته‌اند. این روند دگرگونی و پیشرفت البته در گذشته دور واژگونه بوده است، یعنی روزگاری که غربی‌ها از شرق می‌آموختند یک دوره ویژه تاریخی به شمار می‌آمده است؛ غرب سپس در یک دگرگونی تاریخی به مرکز جنبش‌ها و خیزش‌های فکری تبدیل شده، از جهان پیرامون خود پیشی می‌گیرد. متفکران ایرانی (فارسی‌زبان) مانند دیگر متفکران جهان (عرب‌زبان و ترک‌زبان)، ژاپنی و چینی از این تجربه تاریخی غرب متاثر شدند؛ هم یک تجربه تاریخی در سطح فکری هم در سطح عینی.
روشنفکری ایرانی از قاجار تا پهلوی به لحاظ خاستگاه و اندیشه‌ها چه دگرگونی‌هایی می‌یابد. روشنفکران در آن دو برهه چه تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند؟
به لحاظ خاستگاه تا اندازه‌ای تفاوت میان آن‌ها می‌توان در نظر آورد. نخستین متفکران و روشنفکران جدید در عصر قاجار دارای پایگاه و خاستگاه اجتماعی برخاسته از طبقات بالای جامعه ایران و معمولا از میان تاجران و بازرگانان بودند؛ بسیاری از روشنفکران در دوران مشروطیت مانند طالبوف تاجرپیشه‌اند اما از آنجا که سفرهایی بسیار به مناطق گوناگون دنیا داشتند و با عصر جدید آشنا بودند، در گستره اندیشه نیز وارد شدند و تالیف‌هایی به یادگار گذاشتند. جریان روشنفکری اما در دوره‌های بعد تااندازه‌ای همگانی‌تر می‌شود. متفکران و روشنفکران جامعه ایرانی در دوره مشروطیت، طبقه‌ای ویژه در برمی‌گرفتند و محدود و معدود بودند اما هرچه جلوتر می‌آییم به دلیل گسترش آموزش، دانش و ارتباطات در ایران، نیز به دلیل فراوانی رفت‌وآمد میان ایران و اروپا، بافت روشنفکری همگانی‌تر می‌شود؛ افرادی از قشرها و گروه‌های دیگر با خاستگاه‌ها و پایگاه‌های متفاوت اجتماعی به جرگه جریان روشنفکری پیوستند. جهان روشنفکری در ایران اینچنین از آن پیله ویژه بیرون آمد و تااندازه‌ای فضای همگانی‌تر به خود گرفت. اما اگر از زاویه دیگر به آن بنگریم، هرچه جلوتر می‌آییم توجه به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، اهمیت بیش‌تر می‌یابد؛ روشنفکران در واقع به بومی‌گرایی توجهی بیش‌تر نشان می‌دهند. روشنفکران نسل نخست در دوره قاجار هر آنچه را در غرب می‌دیدند، برای ایران نیز می‌خواستند؛ آنان می‌پنداشتند دگرگونی‌هایی را که در اروپا به ویژه در انگلستان و پاره‌ای کشورهای دیگر رخ داده است، شاید می‌توان به سادگی در ایران نیز دیکته کرد و به اجرا درآورد. هرچه زمان گذشت اما به دلیل توجه به موانع ساختاری و محدودیت‌هایی که در جوامع غیر اروپایی به ویژه در ایران وجود دارد، روشنفکران را به این نتیجه رسانید که توجه به عوامل محیطی نقشی مهم در اجرای برنامه نوسازی دارد و بدین‌ترتیب باید بدان نکته هم توجه کنند. بنابراین درمی‌یابیم بومی‌گرایی به یکی از وجوه اصلی تفکر روشنفکری در ایران، دست‌کم در چند دهه اخیر تبدیل شده است.
به مساله توجه روشنفکران نسل دوم به بومی‌گرایی در مدرنیزاسیون اشاره کردید. توجه به ساختار ایران از لحاظ جغرافیا و گونه ساخت سنتی و مذهبی آن چه تاثیری در پیشبرد یا پس‌رفت اصلاحات داشته است؟
عامل‌های ساختاری همواره یکی از موانع و محدودیت‌های اجرای برنامه‌های توسعه در ایران بوده است. جامعه ایران به هر حال از نظر ساختارهای سنتی، طبقاتی و جغرافیایی، وضعیتی ویژه داشته است. همچنین وجود ساختارهای اجتماعی برجای‌مانده از گذشته، مانند گروه‌های قومی، مذهبی و نیز شکاف‌های موثر اجتماعی در زمینه‌های چندگانگی زبانی، قومی و فرهنگی، از شکل‌گیری گونه‌ای بستر مناسب همگون و همگرا برای پیشرفت اصلاحات یا توسعه جلوگیری کرده است. این مسائل به گونه‌ای خودکار بر عاملان توسعه نیز اثر گذاشت‌اند. اگر از دو زاویه به روند اصلاحات در ایران بر اساس ساختار یا عاملان آن بنگریم، درمی‌یابیم ساختارها گونه‌ای محدودیت‌های شگفت‌انگیز برای عاملان برنامه‌های توسعه پدید آوردند؛ چه حکمرانانی که خود خواستند اصلاحات انجام دهند، چه روشنفکران که در تاریخ ایران برنامه‌های اصلاح‌طلبانه را پی گرفتند. بیش‌تر برنامه‌های اصلاح‌طلبانه که از بالا می‌کوشیدند اصلاحات اساسی را بدون تنش یا برخوردهای خشن در جامعه ایران پیاده کنند، به دلیل همان وضعیت، بیش‌تر، با مانع‌ها و مشکلاتی روبه‌رو شدند و بیش‌ترشان نیز شکست خوردند. از یاد نبریم، اصلاحات امیرکبیر در ایران با اصلاحات میجی در ژاپن تقریبا همزمان بوده است؛ ژاپن آن مسیر را در یکصد و پنجاه سال همچنان ادامه می‌دهد بی‌آن که روند اصلاحات با خشونت یا چالشی عمده روبه‌رو شود اما چندین تلاش اصلاح‌گرانه در ایران در یکصد و پنجاه سال اخیر با مانع‌هایی اساسی رویاروی شده است؛ تجربه‌هایی که اگر نگوییم شکست خوردند اما به هر حال به ناکامی‌هایی بزرگ دچار شدند. ژاپن در این دوره زمانی، در حوزه داخلی وضعیتی باثبات از سرگذرانده اما ایران از نیمه دوم سده نوزدهم میلادی بدین‌سو در مسیر ایجاد تغییرات و اصلاحات در فرآیندهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، با شورش‌ها و جنبش‌های بنیان‌برافکن انقلابی بوده است.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST