ابتکار: ساعت ۱۱
صبح و اینجا کتابفروشی بزرگی است بَرِ خیابان انقلاب. از سه نفر مسئول فروشش،
دوتایشان در گوشهای با هم مشغول صحبت هستند. دیگری هم پشت صندوق، با حالتی خموده
با گوشی موبایلش سرگرم است. چیزی به نظرتان عجیب نیست؟ اینجا کتابفروشی است، پس
باید مشتری هم جایی در آن داشته باشد، با خودتان میگویید «پس مشتری کجاست؟» پاسخ
این است: «هیچ جا!» آنقدر بازار فروش کتاب کساد است که حتی دخل و خرج کتابفروشی
با هم نمیخواند. در چنین شرایطی یا باید تغییر کاربری بدهند یا راهکاری برای
افزایش فروش پیدا کنند. مساله رکود در اقتصاد نشر که یک سر آن هم به کتاب فروشیها
میرسد، باعث شد تا از سال گذشته معاونت فرهنگی وزارت ارشاد تلاش کند در مسیر
بهبود و رونق دادن به کسبوکار کتاب فروشیها با واسطه خانه کتاب وارد عرصه شود.
اواخر سال ۹۴
بود که طرحی به نام «عیدانه کتاب» به مناسبت جشن نوروز با هدف اصلی رونق کتاب
فروشیها در ادامه طرح «کتابفروشی به وسعت ایران» آغاز شد. پس از فراخوان خانه
کتاب، ۱۰۳
کتابفروشی در ۲۶
استان در این طرح که تقریباً کسی نمیدانست چه نتیجهای از آن بهدست میآید، ثبت
نام کردند و طرح تا پایان سال ۹۵ با عنوانهای تابستانه کتاب و پاییزه کتاب ادامه
پیدا کرد. با آغاز سال ۹۶ دوباره طرح عیدانه کتاب از سر گرفته شد. در حالی
که به نظر میرسد رضایت کتابفروشیها از این طرح به حدی بوده که در ادامه بار دیگر
در دومین طرح تابستانه ثبت نام خواهند کرد. به همین منظور چندی پیش روابط عمومی
خانه کتاب طی خبری اعلام کرد که کتابفروشیهای علاقهمند برای شرکت در طرح
«تابستانه کتاب» میتوانند تا ۳۰ تیر با مراجعه به سایت خانه کتاب ثبتنام کنند.
با دور جدید ثبتنام در سلسله طرحهایی که از عمر آن حدود ۱۵ ماه میگذرد، باید پرسید این
طرح چقدر به هدف خود یعنی رونق گرفتن کسب و کار کتابفروشیها دست پیدا کرده است؟
و چقدر به بالا رفتن فرهنگ کتابخوانی در کشور کمک کرده است؟ کتابفروشها که این
طرح در راستای حمایت از آنان بوده، در مورد آن چه نظری دارند؟
خوب است اما زمانش را کم کنید!
یکی ازکتابفروشیهای بزرگ خیابان انقلاب طرحهای تخفیفی را طرحهای خیلی خوبی میداند
و میگوید: تخفیفهای خانه کتاب به فروش ما خیلی کمک کرده اما بهتر بود که مدتش به
جای یک ماه، یک هفته بود. طولانی بودن مدت این طرحها باعث اغنای بازار میشود.
او میگوید تأثیر این طرح را در طول نمایشگاه کتاب دیده است و ادامه میدهد: وقتی
نمایشگاه کتاب برگزار شد، ازدحامی که در گذشته شاهدش بودیم را ندیدیم. شاید یکی از
دلایلش همین طرحهای تخفیفی باشد. برای نمایشگاه کتاب ۱۰ درصد تخفیف درنظر گرفته میشود
در صورتی که در طرحها ۲۰ تا ۳۰ درصد کاهش قیمت داریم. طبیعی است که مشتری از
نمایشگاه کتاب خرید نکند. علاوه بر این که در نمایشگاه کتاب، ممکن است یک نفر چند
کتاب از ناشران مختلف نیاز داشته باشد، بازدید از
غرفههای مختلف کمی سخت است اما وقتی او برای تهیه کتابهای مورد نظرش به کتابفروشی
مراجعه میکند، هم تخفیف بیشتری میگیرد هم تمام کتابها را از یک مغازه تهیه میکند.
کتابفروشی دیگری هم تأثیر این طرح را در میزان فروش بسیار بالا میداند. او با
ابراز پشیمانی از شرکت نکردنش در طرح عیدانه امسال، درباره استقبال مردم از این
طرحها میگوید: ما در طرح عیدانه شرکت نکرده بودیم، همان موقع مشتری از در که میآمد
تو میپرسید در طرح هستیم یا نه و وقتی جواب منفی میشنید به سراغ کتابفروشیای
میرفت که در طرح عیدانه شرکت کرده باشد.
او دلیل استقبال مردم از طرحهای تخفیفی کتاب را این طور شرح میدهد: عرف نیست کسی
برای خرید کتاب چانه بزند، البته مبلغ تخفیف هم خیلی زیاد نیست اما همان هم بار
روانی دارد و باعث میشود مردم ترجیح بدهند کتابهای مورد نیازشان را در طول زمان
برگزاری طرح تهیه کنند.
اول باید فرهنگ کتابخوانی بالا برود
اما کتابفروش دیگری که هیچ اثری از مشتری در مغازهاش دیده نمیشود نظر متفاوتی
دارد. این کتابفروش میگوید: این طرحها فایده نداشته. فروشمان خیلی فرقی نکرده.
با این وضع فروش، کتابفروشیها هم کمکم مغازهشان را جمع میکنند. هزینههای ما اصلاً
با درآمدمان جور در نمیآید. کتابخوان کم شده. وضعیت کتابخوانی بد است. اولین
چیزی که باید اصلاح شود همین است. باید کارهای فرهنگی انجام بشود تا مردم دوست
داشته باشند کتاب بخوانند، آن وقت فروش کتاب هم بالا میرود.
دودی به چشم کتابفروشیها
کمی آن طرفتر، کتابفروش مغازه کوچکی داخل یکی از پاساژهای خیابان انقلاب که یک
انتشارات هم دارد، سود این طرحها را برای انتشاراتیها میداند نه برای کتابفروشها
و میافزاید: این طرحها برای ناشر که دستش در قیمتگذاری باز است سود داشته ولی
برای کتابفروش نه. کتابفروش خیلی نمیتواند روی قیمت کتابها مانور بدهد چون
درآمد خودش هم از درصدی است که ناشر برای او در نظر گرفته. در چنین طرحهایی کبابش
را ناشر میخورد، نقدینگیاش زیاد میشود ولی دودش به چشم کتابفروش میرود.
چنین طرحهایی به عنوان طرحهای ابتدایی، اقدامات مفید و سودمندی هستند اما آیا در
درازمدت به اندازه روز اول کارآمد خواهند بود؟ در پس هدفهای اولیهای چون افزایش
فروش کتاب، هدفهای والاتری مثل بالا رفتن سطح فرهنگ کتابخوانی وجود دارد. آیا
بدون تغییر در روش و اسلوب این طرحها امکان دستیابی به چنین اهدافی میسر میشود؟
باید امیدوار بود که مسئولان برای این مطالبات برنامهریزیهای مدونی داشته باشند.