ایران: امسال چهارصد سال است که از نخستین سفر یک سوئدی به
ایران میگذرد. سال ۱۶۱۷ م. بنا بر اسناد و مدارک تاریخی که از لابه لای سفرنامههای
سیاحان اروپایی آشکار است «بنکت اوکسن شرنا» بهعنوان نخستین سوئدی وارد سرزمین ایران
میشود. در ضمن این سفر یک بازرگان سوئدی بهنام نیلس ماتسون شوپینگ او را همراهی
میکند که در سال ۱۶۶۷
یعنی پنجاه سال بعد نخستین کتاب سوئدی را درباره ایران در سوئد منتشر میکند. این
کتاب چندین بار در سوئد تجدید چاپ میشود و نکته قابل توجه بیان شکوهمند و عظمت
تاریخی ایران است. ضروری است بار دیگر بررسی و تحلیل شود که در این چهارصد سال در
سوئد و منطقه اروپای شمالی و دریای بالتیک گسترش ایرانشناسی و زبان و ادبیات فارسی
چگونه بوده و چه اهدافی را دنبال کرده است؟ به کجا و به چه نتایجی انجامیده است؟ چه
سیر تاریخی را پشت سر نهاده است؟ ادبیات فارسی چه تأثیراتی را بر این سرزمینها
نهاده و چه تأثیراتی از غرب پذیرفته است؟ شرط اول، بررسی موقعیت فعلی ایرانشناس و
زبان و ادب فارسی در این کشورهاست و اینکه هماکنون بخشهای ایرانشناسی و ادب
فارسی در سوئد، دانمارک، نروژ، فنلاند، استونی، لتونی و لیتوانی در چه موقعیتی
قرار دارند و مردم این کشورها چه شناختی از ایران کنونی و تحولات فرهنگی و سیاسی و
اجتماعی در ذهن دارند. ایران فقط در سوئد رایزنی فرهنگی دارد و در دیگر کشورها
چندان روابط فرهنگی گسترده نیست.
بخشهای فارسی در استکهلم سوئد، کپنهاگ دانمارک و استونی
فعالیت دارند. استونی سالها از نظر سیاسی و فرهنگی زیرنظر شوروی بود و برخی
از ایرانشناسان روسیه مانند کارل زالمان، ویکتور روزن، فردریک روزنبرگ در تالین
استونی متولد شدند و در شمار ایرانشناسان شوروی محسوب میشوند. در لیتوانی هم شرقشناسی
و ایرانشناسی تابع همان روشهایی بوده که در جمهوریهای شوروی صورت میگرفته و از
آن میان چند نفر به ادبیات عربی و فارسی توجه نشان دادهاند و آثاری در این زمینه
پدید آوردهاند؛ ایرانشناسانی چون الکساندر خوچکو و کراچکوسکی که به اشعار
عامیانه فارسی و ترانههای عامیانه و تاریخ توجه کردند و مقالات و کتابهایی در
این باب نوشتند.
در دانمارک نیز توجه به ایرانشناسی مطلوب است و از
دیرباز به ایران و فرهنگ و تاریخ آن علاقه نشان دادهاند و ایرانشناسان این کشور
علاوه بر تاریخ و ادبیات کهن فارسی، به فولکلور و ادبیات عامیانه ایرانی نیز توجه کردهاند
و برخی ایرانشناسان دانمارکی مانند «آرتور کریستین سن» بارها به ایران سفر کردهاند
و عضو فرهنگستان ایران نیز بودهاند. و هم اینک بخش فارسی و ایرانشناسی دانمارک
با حضور کلاوس پدرسن میتواند یکی از قطبهای مهم ایرانشناسی و زبان فارسی در
اروپای شمالی شود. شهر اوپسالای سوئد نیز مرکز مهمی برای ایرانشناسی و زبان فارسی
است و در دیگر شهرها همچون استکهلم، مالمو و لوند نیز توجه به مطالعات ایرانی دیده
میشود.
بو آندرس اوتاس که از شخصیتهای برجسته حوزه ایرانشناسی
و زبان فارسی در سوئد است، پژوهشهای فراوانی در ادبیات کلاسیک و معاصر ایران
داشته و با اینکه بهتازگی بازنشسته شده است ولی کماکان تحقیقات او ادامه دارد. پرسشی
که همواره مطرح است این است که امروزه زبان فارسی در جهان چه موقعیتی دارد و آیا
شاهد کمرونقی بخشهای فارسی در دانشگاههای جهان هستیم؛ زبان فارسی با تاریخ
فرهنگ و هویت ملی ما ایرانیان، پیوندی تمام عیار دارد و ما بخشی از آینده فرهنگی
خویش را در گرو سرنوشت آن میدانیم، اما شک نباید داشت که این، تنها قسمتی از
واقعیت مربوط به زبان فارسی در جهان امروز بهشمار میآید. درک صحیح و کامل این
واقعیت با دقتنظر در موقعیت جهانی زبان فارسی و بهعنوان صاحب نقش در میراث معنوی
بشر مطرح است. ایران بهعنوان کشوری که حلقه روابط بین اروپا و آسیا محسوب میشود
از قرون گذشته، توجه اروپاییها را به خود جلب کرده است. امروزه ضروری است بازنگری
در باب مطالعات ایرانشناسی و زبان فارسی در اروپای شمالی و منطقه بالتیک صورت گیرد
و تصویر دقیقتری از فرهنگ و همکاریهای فرهنگی متقابل بین ایران و کشورهای
اسکاندیناوی و کشورهای کمتر شناخته شدهای چون استونی، لیتوانی و لتونی
فراهم شود و برنامهای برای همکاریهای چند جانبه تدوین شود. شهرکتاب در پنج سال
گذشته چندین برنامه با این کشورها برگزار کرده است و برنامههای جدیدی در چهار سال
آینده طراحی کرده است.