آرمان: اتفاق نظری وجود دارد که چین، دیرینهترین تمدن باتداوم است که انقطاعی در آن رخ نداده و در مقابل این اتفاقنظر، نظرات مختلفی راجع به چرا و چگونگی این پدیده خارقالعاده بین نویسندگان رایج است. برخی معتقدند این «معجزه» معلول ویژگی و پایداری زبان چینی است، عدهای دیگر آن را معلول انعطاف ذهن چینیها میدانند. برخی جایگاه خانواده و نوع جایگاه خانواده در جامعه چین و برخی دیگر خصلتهای آشکار و پنهان نظام سیاسی امپراتوری چین در طول قرنها را علت این تداوم تاریخی میدانند. یقیناً هر یک از این موارد جنبهای از واقعیت تاریخی چین را بروز میدهد اما نقطهنظر دیگری نیز وجود دارد که معتقد است اگرچه فرهنگ و جامعه چین فاقد یک نظام فکری قوی و یکپارچهکننده بوده است اما لااقل در دو، سه هزاره اخیر اخلاق کنفسیوس یک عامل اساسی حفظ وحدت و تداوم تاریخی چین بوده است. خارج از تمام اسطورههای مربوط به کنفسیوس، ابتدا لازم است اصلیترین جنبه این اخلاق را مشخص کنیم؛ باور بر این است که اصلیترین جنبه اخلاق کنفسیوس، تاکید بر ضرورت رعایت آیینها در جامعه چین است. این نکته نیز بسیار مهم است و دربرگیرنده حقیقتی از تاریخ چین ولی مساله آیین در تاریخ فکری چین، موضوع مورد مناقشه و اختلافنظر و حتی تضادبرانگیز بوده است. شاید بهترین تجلی چنین تضادی، برخورد متفاوت مشهورترین شاگرد کنفسیوس با آیینهاست. مِنسیوس، لقب مشهورترین شاگرد کنفسیوس است. وی مبنایی برای رعایت آیینها اضافه کرده است که آیینها را مشروط کرده و آیینهای اجتماعی به شرطی باید رعایت شوند و مورد احترام قرار بگیرند که عدالتپرور باشند، بدین معنی که آیینهایی که فاقد محتوای عدالت هستند، نه ارزش حرمت دارند و نه ارزش رعایت. به همین دلیل در دوران تحولات عظیم چین، بحثهای درونی آن جامعه پیرامون جایگاه اخلاق کنفسیوس و حد و حدود ضروری برای رعایت آنها و مکاتب کنفسیونیزم جدید به مثابه راهحلی برای ایجاد تحول بهخصوص در آیینها مطرح شدهاند. بخشی از این مباحث و مناقشات بر این پایه است: آیینی که در خدمت زندهبودن و تحول اجتماعی نباشد، بالاجبار مانع رشد و شکوفایی جامعه میشود. این مباحث فکری درون جامعه چین امروزه بازتاب گستردهای فرای آن جامعه دارد، بالاخص حضور و اثرگذاری نهادهای چینی در دیگر جوامع، مساله امکان جهانشمولشدن باورها و بحثهای درونی اندیشمندان چینی را مطرح کرده است.