دیوید آلموند در سال ۱۹۵۱ میلادی در انگلستان زاده شد. دوران کودکیاش با «قصههای شاه آرتور» و «شوالیهها» و «انید بلایتون» گذشت. در نوجوانی، ارنست همینگوی و داستانهای تخیلی را کشف کرد و در جوانی، با مطالعهی آثار «ملوین بورجس»، «گابریل گارسیا مارکز» و ... دامنهی مطالعات خود را گسترش داد. آلموند در نوجوانی، به نوشتن داستان پرداخت و هنوز هم هنگام بازدید از مدارس، کتابچههای دست نویس خود را به دانش آموزان نشان میدهد تا به آنها ثابت کند کتابی به قفسهها راه نمییابد مگر آنکه تلاشی پیوسته پشت آن باشد. آلموند در خانوادهای کاتولیک مذهبی و پرجمعیت بزرگ شد و در کودکی، مرگ «باربارا»، خواهر نوزادش را تجربه کرد که تأثیر آن در نوشتههایش به چشم میخورد. آوازهی او با کتاب «اسکیلیگ» که در ایران به نام «اسکلیگ و بچهها» که اولین کتابش برای نوجوانان بود، به اوج رسید و جوایز زیادی را نصیب او کرد. از آن پس نیز چند کتاب موفق نوشته است که «دشت کیت»، «چشم بهشتی»، «قلب پنهان»، «آتش خوارها» و «گل» از آن جملهاند.
آلموند جوایزی همچون کارنگی و داوران ویت برد را دریافت کرده است که سهم چشمگیر و ویژهی «اسکلیک» را در ادبیات کودکان نشان میدهد. رمانهای بعدی او نیز در سراسر دنیا با استقبال روبه رو شده است. او در سال ۲۰۱۰ جایزهی هانس کریستین اندرسن را برد.
دشت کیت داستان نوجوانانی است که درگیر بازی عجیبی میشوند. بازیای به نام مرگ. پسری به نام جان اسکو در دخمهای که پاتوق او و سگش جکس است بازی نمایش گونه ایی به نام مرگ راه میاندازد و از هم کلاسیهای نترس خود میخواهد که در آن شرکت کنند. هر کسی که قرعه به نام او می افتد باید بمیرد. در این میان بین هم کلاسیها بحث بر سر این است که آنها واقعاً مرگ را تجربه میکنند یا اینکه تنها ادا درمیآورند. اما پسر تازه واردی به نام کریستوفر مدعی است که واقعاً مرگ را در این بازی تجربه میکند.
دیوید آلموند به خوبی از پس ساختن دنیای نوجوانان و دغدغههای ذهنی آنها در این رمان تریلر برآمده است. کارهای او ترکیبی از جهان واقعی معاصر و فانتزی، تضادهای قومی و تجربههای ارزشمند است. آلموند در پی آن است که نشان دهد دنیای فرا طبیعی چگونه میتواند باشد. دنیایی که درآن، واقعیت و افسانه، حقیقت و دروغ با چرخشی خلاقانه به یکدیگر تبدیل میشوند. او سرسختانه بر این باور است که در نوشتن برای کودکان نباید تاریکیها و نگرانیها را پشت پرده قرارداد، با آن که چنین آثاری باید امیدوارکننده هم باشند، همچنین معتقد است که مرزی قطعی میان واقعیت و خیال وجود ندارد. ترسها، دلمشغولی ها، روابط عاطفی مربوط به دوره بلوغ و ... همه و همه به درستی در رمان نشان داده میشوند. نقطه قوت این رمان در این است که تنها برای مخاطب نوجوان انگاشته نشده و مخاطب بزرگسال هم از خواندن رمان لذت میبرد. دلیل این لذت و همراهی در فضاسازی ملموس و پرداخت دقیق کاراکترهاست. شخصیت راوی یا همان کیت واتسون (کریستوفر)، به قدری ملموس است که از همان ابتدا دست خواننده بزرگسال را میگیرد و به دهه نوجوانیاش باز میگرداند.
خواننده با گشودن رمان دشت کیت وارد دنیای دیگری میشود. در زمانی دیگر. گذشتهای که خودش آن را سالها قبل تجربه کرده و ماجراها و تنشها و اتفاقاتی که برایش بیگانه نیستند. کیت واتسون مارا به خاطرات و احساسات نوجوانیمان باز میگرداند و یک بار دیگر به یادمان میآورد که ترس، تنهایی، ترس از مرگ و شوق زندگی چه طعم و مزهای در نوجوانی برایمان داشتهاند.
روابط نوجوانان با همدیگر، با خانواده، با اولیای مدرسه و در نهایت با هم کلاسان و هم سالان خود به طرزی شگفت آور ترسیم شده است. تمام کاراکترها با وجود تفاوت ملت وقومیت برای خواننده ایرانی مأنوساند و خواننده نوجوان به شدت با آنها هم ذات پنداری خواهند کرد. حتی جغرافیای رمان با وجود غریب بودن برای خواننده ایرانی به نحو درخشانی قابل تصور است و در کل رمان از لحاظ تجسم بصری خارق العاده است.
توصیفات مکانی در این رمان در عین سادگی و روانی بسیار گیرا هستند. خواننده با هر جملهای که در توصیف خانه و مکانی که استونی گیت نام دارد و تمام حوادث داستان در آن رخ میدهد، به راحتی میتواند همه جا را تصور کند. زبان رمان در عین سادگی و روانی، ادبی و فاخر است و پر است از تشبیهات و توصیفاتی که بسیار خوش در رمان نشستهاند.
رمان دشت کیت را انتشارات قدیانی با ترجمه محمد قصاع روانه بازار کتاب کرده است.