اعتماد: هفته
گذشته، این ستون هفتگی به مساله کمپینها در محیط مجازی پرداخت و اشاره کرد که فقط
وقتی عینیت پیدا کنند و به جای هشتگ و حمایت معنوی، به عمل درآیند، میتوان آنها
را جدی دانست. اینبار بر حسب شرایط روز، به وجه دیگری از رفتار رایج در شبکههای
اجتماعی میپردازیم که در این ایام بهشدت و به وضوح دیده میشود: محرم که آمده
است، بسیاری از افراد که هیچ گوشهای از زندگی و عادات و منشهای فردی و اجتماعیشان
در ایام دیگر سال، نشانی از باورهای مذهبی نداشته و نخواهد داشت، نمونههایی از
سوگ و مراسم این ایام را در صفحات خود در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارند.
مانند هر مناسبت تقویمی یا روز دیگر، به این نوع واکنشهای مقطعی و جرقهها که میآیند
و میروند، عادت کردهایم و آن را به منزله نوعی همسویی و همراهی با آنچه میان
مردم و در کوی و خیابان جریان دارد، میگیریم. اما در امتداد این رفتار، اتفاقی میافتد
و امسال به اوج خود رسیده که دیگر مرزهای همراهی همگانی را پشت سر گذاشته و آشکارا
به دامنه ریاکاری نزدیک شده است.
در اقوال و احادیثی که هم به واسطه همین منابر و مناسک و
هم در طول سالهای مدرسه، به بخشی از ناخودآگاه جمعی ما بدل شده و برای یادآوریشان
حتی نیاز به حافظه نداریم، بارها بر اینکه عمل خیر خود را جار نزنیم و از آن برای نمایش
نیکوکاری خویش بهره نبریم، تاکید شده است.
این امر به عنوان نکتهای انسانی، آنچنان قابل درک به
نظر میرسد که حتی نیاز چندانی به تکرار آن تعالیم حس نمیشود. اما اگر محیط مجازی
این روزها و شبها را نظری بیندازید، با تصاویر پرشماری رو به رو میشوید که هر کسی
از حضور خودش پای دیگهای نذری پزان در هیاتها یا مراسم سینه زنی و عزاداری در تکیهها
و مساجد، به اشتراک گذاشته است.
در دورانی که بیت «بوریاباف اگرچه بافنده ست/ نبرندش به کارگاه
حریر» فراموش شدهترین ارجاع تاریخ شعر کهن فارسی است، بسیاری عکسهای متعلق به افراد
مشهور یا مثلاً مشهور حتی با دوربین حرفهای و اسم و امضای عکاس همراه است.
یعنی میتوان گفت «آفیش» ی در کار بوده و برای ثبت حضور
حضرات در مراسم، عکاس و دوربین خبر کردهاند. این فریاد و نمود «من دارم در مراسم
شرکت میکنم»، با وانمود و تظاهر، چه تفاوتی دارد؟
وقتی در آیینی برای باور و احوال خویش شرکت میکنیم، چه
احتیاجی به اعلام تصویری و خبری، آن هم در این مقیاس و با این کیفیت داریم؟ و اگر
این اعلام را مهم میدانیم و برای عکسهایش، میمانیم و میایستیم و عکاس صدا میزنیم،
آن خلوص و خلوت و نیت چه میشود؟
در گوشههایی از این جلوهگریهای بیقاعده که گاه مرز
حرمت به مقدسین و مقدسات را هم میشکنند و ارائه مجموعه تصاویر این آیین را با
فلان جشن هنری و فرهنگی یکی میپندارند و همه خندان و سرخوش رو به دوربین لبخند میزنند
و ژست میگیرند، امسال به پدیدهای برمیخوریم که میتواند از اوجهای این خودنمایی
ناصواب به شمار آید: بسیاری صفحات مجازی از حضور فلان و بهمان خواننده پاپ در
مراسم دهه اول محرم و نوحهخوانی آنها خبر میزنند و عکسهایی با نورپردازی و «ادیت»
همانند کنسرتها، ارائه میدهند!
هرچند در ابعاد انتقادی، اینکه موج تازه فعالان موسیقی
به جای ترانهخوانی، دارند روند مرثیهخوانی را در آثارشان پیاده میکنند، نکته
مطرحی است و انجام این کار به منزله نوعی اقرار غیرحرفهای، اما اینجا از این
مساله میگذریم و بحثمان بر سر نکته دیگری است: اعلام پیشاپیش حضور این افراد پشت
میکروفن هر هیات و محفل، عکسهایی که گرفته و منتشر میشود و میزان آب و تابی که
به شرح ماوقع میدهند، از اصالت اعتقادی چنین حرکتی، چه برجای میگذارد؟
چه کسی میتواند ادعا کند تاریخ اسلام میداند یا «هیاتی»
بوده و هست؛ اما از نهان داشتن کارهای نیک و کمک به فقرا چه میان بزرگان دین و چه
پیروان قرون و اعصار بعد، هیچ نشنیده و نخوانده است؟ و چگونه میپنداریم محیط مجازی
بابت اینکه ابزار جهان امروز است، از آداب ملموس سفارش شده در گذشته دین و عرف،
دور میایستد؟
آن جلوههای تظاهر در انظار جماعت که آن همه در احادیث و
روایات نکوهش میشد، به سادگی و به روشنی حالا خود را در همین فضای مجازی نشان میدهد
و خودنمایی ما را از به رخ کشیدن هر کاری که در این دهه کردهایم، افشا میکند.
همین یک حدیث از پیامبر اسلام را باز بخوانیم و نسبت آن
را با عادت امروز دوستان مشهور و مثلاً مشهور و عکسهای محرمی صفحاتشان در شبکههای
ارتباطی، بسنجیم. تکلیف، روشن است: «ریاکار چهار نشانه دارد: اول، هنگامی که کسی نزد
اوست به عبادت خدا حریص است. دوم، در تنهایی تنبل و بیحال است. سوم، در همه امورش
به دنبال ستایش دیگران است و چهارم، با تمامی توان در نیکوکار جلوه دادن ظاهرش میکوشد».