ایران: فناوریها، پرشتاب و بیتوجه به مرزها وارد کشور شدهاند
اما فرهنگ استفاده از آنها هنوز نتوانسته خود را با این شتاب هماهنگ کند. شاید بخش
مجهول ریشهیابی در خصوص کژ کارکردهای فناوریهای ارتباطی در ایران و بسیاری از
کشورهای در حال توسعه به همین دلیل باشد. و باز به همین دلیل است که در سالهای
اخیر اصطلاح «سواد رسانهای» را زیاد میشنویم و دو واحد درسی در پایه دهم
دبیرستان هم به آشنایی دانشآموزان این مقطع با سواد رسانهای اختصاص یافته است.
در جامعهای که بسیاری از ممنوعیتها و تابوها با همگانی شدن موبایلهایی که همه
چیز هستند و هرچیزی در آنها یافت میشود شکسته شدهاند، این آشفتگی کنونی قابل
انتظار است اما کارشناسان میگویند فرصت برای فرهنگسازی و هنجارمند کردن رفتارها
در فضای مجازی هنوز نسوخته است... امروزه حجم گسترده محتوای سالم و ناسالم،
اطلاعات مفید و غیرمفید و اپلیکیشنها و برنامههای ایمن و غیرایمن از طریق شبکههای
مجازی در دسترس همگان قرار گرفته است و در چنین شرایطی ضرورت آموزش سواد رسانهای،
اطلاعاتی و دیجیتال بهعنوان یک ساختار جدید سوادآموزی برای تقویت مهارت بهبود سبک
زندگی در فضای مجازی و آشنایی با تهدیدهای فضای مجازی بیشتر از هر زمان احساس میشود.
از اینرو مرکز فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در
دولت دوازدهم جهت تحقق فضای مجازی سالم، مفید و ایمن و افزایش سواد مجازی عموم
مردم اقدام به پژوهشهای کاربردی و راهبردی با هدف تولید ادبیات بومی سواد مجازی و
ترویج فرهنگ صحیح استفاده از فضای مجازی با مشارکت دانشگاهها، مراکز آموزشی
پژوهشی و نخبگان کرده است.
نکته حائزاهمیت بحث، تبعاتی است که میتواند کم سوادی در
کشور بگذارد که دکتر حسن بشیر عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) و رئیس هیأت
علمی دومین همایش بینالمللی سواد رسانهای و اطلاعاتی در این باره به «ایران» میگوید: شناخت
رسانهای و فهم ما در رابطه با چگونگی بهکارگیری رسانهها و توانایی ما در تعیین
ظرفیتهای رسانهای برای بهکارگیری بهینه و مفید آنها حائزاهمیت حیاتی است.
متأسفانه ما در ایران در این زمینهها کاستیهای فراوان داریم. به همین دلیل تأکید
میشود که سواد رسانهای که درجاتی از فهم رسانهای را میتواند در شیوه بهکارگیری
ما از رسانهها تعیین کند، باید تقویت شود. تقویت و توانمندسازی سواد رسانهای به
معنای توانمندسازی افراد جامعه در نحوه بهکارگیری رسانهها، فهم عمیقتر از
کارکردهای آنها و تفکیک و تمایزسازی میان محتوای آنها است. عدم توازن و تعادل در
مصرف رسانهای، بویژه در رابطه با شبکههای اجتماعی، بیانگر نوعی از «انحراف رسانهای»
است. این انحراف از طرفی ریشه در شناخت ما از رسانهها دارد و از سوی دیگر، در
ناتوانی ما در چگونگی بهرهبرداری از ظرفیتهای رسانهای. به همین دلیل، سواد
رسانهای در این زمینه بسیار مهم و حیاتی است. جامعهای که نداند چگونه از ظرفیتهای
خود و رسانهها بخوبی استفاده کند، با بحرانهای مختلف روبهرو میشود.
از اینرو سواد رسانهای نیازمند فهم و ارزیابی مجدد
توسط اندیشمندان و پژوهشگران و دولتمردان است. متأسفانه تاکنون ما درباره مفهوم
سواد رسانهای و مصادیق نظری و عملی آن اتفاق نظر نداریم. این خود نخستین چالش در
این زمینه است. مسأله دیگر، بحث مربوط به چگونگی آموزش این سواد در سطح فردی و اجتماعی
است. آموزش سواد رسانهای، اگرچه خود جزئی از سواد رسانهای است، اما یک جزء کلان
و مهم و مقدم برای مراحل دیگر است. در این زمینه نیز ما تجربیات سایر کشورهای جهان
را به شکل عمیق و استدلالی مورد تحلیل قرار ندادهایم تا اینکه بتوانیم از این
تجربیات بخوبی استفاده کنیم و طراحی مناسب در کشور به وجود آوریم. به همین دلیل
سیاستها و راهبردها، از نوعی «خلأ اطلاعاتی» برخوردار هستند. این خلأ اطلاعاتی باعث شده است
که راهبردها و سیاستها از دانش کافی نظری و اجرایی برخوردار نباشند و به همین
دلیل است که مشاهده میکنیم جامعه با وجود طرح این مفهوم در سطوح مختلف واکنش مناسب
به آن نشان ندادهاند.
این استاد دانشگاه همچنین درپاسخ به این پرسش که داخلیسازی
بازیهای رایانهای، اپلیکیشنها و... تا چه حد میتواند بر بهینهسازی استفاده از
فضای مجازی توسط کاربران تأثیر داشته باشد، میگوید: هر حرکتی که متکی بر فرهنگ
داخلی کشور باشد و عناصر اساسی آن فرهنگ را داشته باشد یک حرکت موفق است. درونیسازی
فرهنگی و فکری با بهرهگیری از تجربیات جهانی و ایجاد تمایز درست میان خوبیها و
بدیها میتواند عامل موفقیت اجتماعی و سیاسی باشد. از طرف دیگر، درونیسازی
فعالیت در فضای مجازی، متکی بر تواناییهای درون کشور با توجه به فرهنگ و اخلاق
جاری در آن است و این مسأله در بهینهسازی فضای موجود تأثیرگذار است.
تابوسازی فضای مجازی
دکتر حمید ضیایی پرور- استاد دانشگاه و نایب رئیس دومین
همایش بینالمللی سواد رسانهای نخستین دلیل کم سوادی رسانهای در ایران را رشد
شتابان و فراگیر فضای مجازی و تکنولوژیهای مربوط به آن در دو دهه گذشته میداند و
در گفت و گو با «ایران» میگوید: بهدلیل اینکه فناوریهای دیجیتال بسرعت دچار
تغییر و تحول شدند و نسخهها و فناوریهای جدید پا به عرصه ظهور گذاشتند باعث شد
تا دانش، مهارت و بینش دیجیتالی مردم همپای این فناوریها رشد و گسترش پیدا نکند.
وی دومین دلیل را استراتژی سلبی و برخورد منفی در مواجهه
با فناوریهای دیجیتال و فضای مجازی در کشور دانسته و معتقد است: رسانههای بزرگ
کشور از جمله صدا و سیما نسبت به این فناوریها رویکرد منفی داشتهاند. بهطوری که
نه تنها از ظرفیتها و ویژگیهای مثبت آن برای رشد تجاری و اقتصادی و آموزشی کشور
صحبت به میان نمیآوردند، بلکه آن را ابزارهای شیطانی و عامل قتل، بزهکاری، طلاق و
انحرافات اجتماعی اعلام میکردند. یعنی یک سویه نگری رسانههای جریان اصلی نسبت به
این فناوریها باعث شده که مردم فهم و بینش کاملی از ظرفیتهای این فناوریها
نداشته باشند.
اما سومین دلیل این است که متأسفانه در دو دهه
گذشته ورود و استفاده از فناوریهای دیجیتالی در سیستم آموزشی کشور از جمله مدارس
و دانشگاهها دچار محدودیت کامل بود و نحوه استفاده درست از این فناوریها به دانشآموزان
و دانشجویان درست آموزش داده نشد. بهطوری که امروزه در سادهترین شکل آن که در
هیچ جای دنیا نیز مرسوم نیست شاهد هستیم مردم هنگام خرید و استفاده از کارتهای
بانکی رمز خود را که محرمانهترین چیز در فضای مجازی است با صدایی بلند اعلام کند
یا اینکه در مترو و اتوبوس یا مراکز عمومی نگاههای برخی افراد به سمت تلفن همراه
کنار دستیشان است. یا اینکه در صف عابر بانک دقت میکنند فردی که عملیات بانکی
انجام میدهد چطور رمز کارتش را وارد میکند و چکار میکند. یا اینکه در هیچ جای
دنیا صحبت کردن با تلفن همراه در اماکن عمومی همانند مترو و تاکسی و... مرسوم نیست
اما در ایران این موضوع رعایت نمیشود و علت آن هم این است که در سیستم آموزشی
کشور از ابتداییترین موارد صحبت میشود اما بهدلیل ممنوعیت تلفن همراه در مدارس
به دانشآموزان هیچ آموزشی درباره نحوه کاربری و استفاده از آن داده نمیشود.
بنابراین نیاز داریم متناسب با ابزارهایی که در اختیار افراد است فرهنگسازی صورت گیرد،
چرا که نبود آموزشهای لازم و نکات مثبت و منفی آن باعث شده تا امروزه به مردم
انگشت اتهام زده شود که سواد اطلاعاتی و دیجیتالی ندارند.
دکتر ضیایی پرور در ادامه درباره سیاستهای
راهبردی و برنامههای کوتاهمدت و دراز مدت دستگاههای فرهنگی در افزایش سواد
رسانهای میگوید: در سابق هر کدام از دستگاهها از جمله شورای عالی فناوری
اطلاعات، شورای عالی اطلاع رسانی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت ارتباطات و
فناوری اطلاعات و دستگاههای بسیار دیگری که در حوزه فرهنگی و فرهنگسازی در فضای دیجیتالی
مسئولیت داشتند سلیقهای عمل کرده و براساس راهکارهای خودشان اقدام میکردند. اما
در سال ۱۳۹۰ با فرمان
رهبر معظم انقلاب مبنی بر تشکیل شورای عالی فضای مجازی یک مرکزیتی برای هماهنگی
دستگاهها با یکدیگر به وجود آمد. البته برای نخستین بار در حکمی که رهبر معظم
انقلاب برای اعضای شورا صادر کردند، اشاره شد که فضای مجازی علاوه بر اینکه آسیبها
و خطرات و تهدیدهایی دارد ظرفیتها و امکاناتی نیز دارد که باید شناسایی شود و در خدمت
توسعه کشور قرار گیرد که در این راستا این شورا برخی موارد از جمله ساماندهی فضای
مجازی، ایجاد فضای سالم، مفید و ایمن، شناسه دار کردن محتواهای فضای مجازی و کانالهای
اجتماعی و بحث ساماندهی پیامرسانها را مصوب کرد که دستگاههای ذیربط از جمله
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مرکز فناوری اطلاعات و رسانه دیجیتال درحال اجرا و
پیگیری آن هستند.
نقشه راه سواد رسانهای
محمد صادق افراسیابی، دبیر کل دومین همایش سواد رسانهای،
مدرس دانشگاه و پژوهشگر و مشاور مرکز فناوری اطلاعات و رسانهای دیجیتال نیز با
بیان اینکه در حوزه سواد رسانهای سه گروه مخاطب عموم مردم، فعالان رسانهای که
شامل روزنامه نگاران و تولیدکنندگان محتوای دیجیتال هستند و سیاستگذاران و مدیران
که قدرت قانونگذاری و اجرای قوانین در اختیار آنها است داریم میگوید: در کل در
این حوزه برای هر گروه از مخاطبان باید معیارها و مصادیق متفاوتی قائل شویم، چرا
که نیاز سواد رسانهای هریک از این گروهها متفاوت است. بهعنوان مثال: مخاطبان
عموم مردم به یک حداقلی از سواد رسانهای نیاز دارند تا بتوانند رژیم مصرف رسانهای
خودشان را تنظیم کنند، پیام را تجزیه و تحلیل کنند و علاوه بر پیام قدرت تجزیه و
تحلیل پیام و رسانه را داشته باشند و دارای قدرت تفکر انتقادی باشند و توانایی نه
گفتن خود را بالا ببرند. نکته دیگر اینکه بتوانند اخلاق کاربری را در فضای مجازی و
سایر رسانهها رعایت کنند و همچنین خودشان بتوانند به تولیدکننده آماتور در فضای
مجازی و برخی رسانهها تبدیل شوند که در اینجا بحث شهروند خبرنگار و تولیدکننده
آماتور محتوا در فضای مجازی مطرح میشود.
این مدرس دانشگاه میافزاید: اما فردی که تولیدکننده
محتوا است باید بتواند محتوایی تولید کند که رژیم مصرف را برای مخاطب در نظر بگیرد. بهعنوان مثال در
کشورهای اروپایی و اسکاندیناوی بازیهای رایانهای طراحی شده است که اگر بازی
بیشتر از دو ساعت انجام شود قهرمان بازی میمیرد. بنابراین تولیدکننده محتوا باید
محتوایی را تولید کند که خودش برای اجرای مهارتهای اطلاعرسانی به مخاطب کمک کند.
دوم اینکه تولیدکننده محتوا ضمن آنکه مهارتهای سواد رسانهای را برای مخاطب رعایت
میکند باید تولید محتوایش جذاب و مفید و مؤثر باشد. اما هماکنون مشکلی که وجود
دارد، پایین بودن سواد رسانهای تولیدکنندگان محتوا در فضای مجازی است. در حالی که
پژوهشهای انجام شده نشان میدهد در کشور ظرفیتهای فوقالعاده خوبی در حوزه فنی
داریم که اگر از این افراد استفاده نشود جذب خارج از کشور میشوند. یعنی نخبگانی
در این حوزه داریم که این افراد میتوانند تولیدات خوبی داشته باشند. بسیاری از
بازی سازان که خوب کار میکردند یا جذب کشورهای دیگر شدهاند یا اینکه در ایران
برای کشورهای اروپایی و آسیای میانه کار میکنند. اما بحثی که وجود دارد این است
که ضعف فنی نیست بلکه ضعف در سواد رسانهای است. اینکه تولیدکننده دانش ارتباطات
داشته باشد یا استفاده کند از مشاوران روابط عمومی و ارتباط و رسانه که بتواند
برنامه خود را معرفی کند. این در حالی است که مهمترین ضعف در حوزه ارائه محصولات بازیها
و اپلیکیشنها برندسازی و معرفی آن به مردم است. شرکتهایی که در این حوزهها
فعالیت میکنند باید به این سمت حرکت کنند که از متخصصان ارتباطات و رسانه برای
معرفی محصولات خود کمک بگیرند.
افراسیابی تأکید میکند: در مورد سواد رسانهای مردم
باید بگویم که در حوزههای مختلف آماری که در دستگاههای مختلف از جمله وزارت
تعاون، کار و رفاه اجتماعی، پلیس فتا و وزارت ورزش و جوانان ارائه میشود همراه با
چالشهای اجتماعی است. به عبارتی سادهتر در فضای مجازی روابط اجتماعی افراد تحت
تأثیر این فضا دچار مشکلاتی شده است بهطوری که اخیراً وزیر تعاون، کار و رفاه
اجتماعی یکی از دلایل اصلی طلاق را پایین بودن سواد ارتباطاتی اعلام کرده است.
همچنین در حوزه جرائم سایبر نیز کلاهبرداریهایی انجام میشود که نشان از پایین
بودن سواد رسانهای افراد مالباخته که البته آمار کمی هم نیست و اینکه نمیدانند
چطور به یک رسانه در فضای مجازی اعتماد کنند. البته هماکنون در حوزه فضای مجازی
طرحی تحت عنوان «شامت» در حال اجراست که به مخاطب اطلاع میدهد کدام رسانه قابل
اعتماد است. در حوزه بازیهای رایانهای هم بنیاد ملی بازیهای رایانهای وزارت
فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز طرحی دیگر را اجرا میکند که خود این دو طرح یکی از
مصادیق افزایش اطلاعرسانی در فضای مجازی است.
نگاه خانوادهها
دکتر بهاره نصیری، عضو هیأت علمی و استادیار پژوهشگاه
علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز در این باره میگوید: در کل اگر بخواهیم سواد
رسانهای را در خانوادهها که بهعنوان نخستین نهاد اجتماعی هستند و اصولیترین آموزشهای
تربیتی از آن آغاز میشود مصداق قرار دهیم شاید به این نکته باید اشاره کنیم که
خانوادههای ما هنگام روبه رو شدن با فضای مجازی در کل دو رویکرد را پیش رو دارند.
نخستین رویکرد درباره خانوادههایی است که حضور فرزندانشان در فضای مجازی را
اجتنابناپذیر میدانند و معتقدند که چه بخواهند و چه نخواهند فرزندانشان وارد
این فضاهای مجازی میشوند و میتوانند از طریق آزمون و خطا آگاهیها و شناخت لازم
را بهدست آورند. یعنی اعتقادی به فراگیری یکسری مهارتها در مواجهه با این
اطلاعات ندارند. اما دومین رویکرد درباره خانوادههایی است که محدودیت را برای
فرزندانشان اعمال میکنند و معتقدند تا آنجایی که امکان دارد باید فرزندانشان را
تحت کنترل قرار دهند.
نگاهی به کتاب سواد رسانهای
دکتر بهاره نصیری، عضو تیم مؤلفان کتاب تفکر سواد رسانهای
در مقطع دبیرستان میگوید: اما اعتقادم براین است که راهکار سوم دیگری تحت عنوان رویکرد
واقع بینانه وجود دارد. یعنی اینکه باید یک رویکرد مصونیت بخشی و توانمندسازی برای
فرزندانمان در پیش گیریم و همیشه سعی کنیم یک مشارکت فعال و همراهی همدلانه با
فرزندمان داشته باشیم تا ضمن اینکه آگاهی کامل را به فرزندمان میدهیم به آنها کمک
کنیم تا بتوانند آسیبها و تهدیدها و نقاط قوت و ضعف را در این فضا بشناسند. چون
هر فردی که زنده است و زندگی میکند به قطع نیاز به کسب اکسیژن و اطلاعات دارد. در
واقع در عصر کنونی هیچ فردی بدون این دو نمیتواند زندگی کند. در واقع اطلاعات
کیفیت زندگی افراد و خانوادهها است و خانوادههایی که بیهدف در فضای مجازی یا رسانهها
گشت و گذار میکنند نمیتوانند اطلاعات دقیقی از مسائل روز دنیا داشته باشند.
بنابراین مهمترین مسألهای که میتواند اهمیت داشته باشد بحث دسترسی و کیفیت
اطلاعات و تجزیه و تحلیل و تأثیرها و پردازشهایی است که اتفاق میافتد. اما چطور
و چگونه و با چه کیفیتی میتوانیم این اطلاعات را رصد کنیم و به یک نظارت درست
برسیم و پیشنهادهای سالم و گزینههای سالم را از میان پیامها انتخاب کنیم نیاز به
تمرین دارد. یعنی نیاز به آگاهسازی و هوشیارسازی خانوادهها است و به موازات آن
بحث آموزشهایی است که از طریق نظام آموزشی ما صورت میگیرد.
این استاد دانشگاه تأکید میکند: یکی از اقدامهای
مهمی که اخیراً شورای عالی مجازی با مشارکت وزارتخانههای آموزش و پرورش و وزارت
فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر دستگاههای مربوطه در حوزه سواد رسانهای در کشور
انجام دادند بحث نگارش کتاب تفکر و سواد رسانهای است که در حال حاضر در پایه دهم دبیرستان
تدریس میشود که مورد استقبال و نقد و انتقاد بسیاری از کارشناسان قرار گرفت.
همایش و کتاب سواد رسانهای
دکتر حسن بشیر درباره نقاط قوت و ضعفهای این کتاب میگوید:
تاکنون گفتوگوهای زیادی صورت گرفته و نظرات مختلفی مطرح شدهاند. آنچه که در این زمینه
مهم است اینکه ما در دو سطح باید چنین موضوعی را ارزیابی کنیم، در سطح محتوایی و
در سطح تأثیرگذاری. در سطح محتوایی، همیشه کار آغازین دارای ضعف و قوتهایی است و
نمیتوان در این زمینه بدون توجه به سطح دانش موجود در تدوین این مسائل ارزیابی
مناسبی را انجام داد. در سطح تأثیرگذاری نیز نمیتوان بدون گذشت زمان کافی، ارزیابی
لازم را انجام داد. با وجود اینکه شاید بیش از ۲۰ سال است که مفهوم و مصادیق سواد
رسانهای در سطح جهان مطرح شدهاند، اما هنوز ما در این زمینه در آغاز راه هستیم و
باید با ارزیابی مداوم به یک جمعبندی نهایی و واقعی برسیم.
دکتر حمیدرضا ضیایی پرور نیز در این باره میگوید: در
واقع کتاب تفکر و سواد رسانهای که در حال حاضر وارد مقطع دبیرستان و سیستم آموزشی
کشور شده کار بسیار شایسته و قابل قدردانی است و به نوعی این کار مسئولان وزارت آموزش
و پرورش که به این عرصه وارد شدهاند مثبت تلقی میشود. اما نکته مهم این است که
این کتاب نواقص و اشکالات کارشناسی دارد که به حتم در گامهای بعدی باید رفع شود.
اما نکته قوت این کتاب پرداختن به موضوع سواد رسانهای بهطور اختصاصی و معرفی آن
بهعنوان یک موضوع درسی است. اما مشکل اساسی این است که این کتاب تا حد زیادی با
همان دیدگاه کلاسیک سنتی ادبیات ارتباطی در دنیا نگارش شده است و به فضای مجازی و
رسانههای نوین کمتر توجه شده است. دکتر بهاره نصیری هم که یکی از مؤلفان این کتاب
بوده است درباره کم و کیف این کتاب میگوید: سال گذشته برای نخستین بار یک واحد
درسی تحت عنوان تفکر و سواد رسانهای وارد نظام آموزشی کشور شد که اتفاق خوبی بود.
البته لازم به ذکر است که با توجه به اهمیت حوزه آموزش سواد رسانهای متأسفانه تا قبل
از سال ۱۳۹۵ این واحد
درسی در نظام آموزش و پرورش کشور وجود نداشت. البته معتقدم
به جای اینکه این کار از پایه دهم شروع میشد باید از مقطع پیش دبستانی و ابتدایی
صورت میگرفت، چرا که این بحث ۴۰ سال پیش در دنیا مطرح شد و اما در کشور خیلی دیر اقدام شد.
اما باز هم اتفاق خوبی است به شرط اینکه بتوان مربیانی را در این زمینه پرورش داد
که بتوانند آموزشهای لازم را در اختیار دانشآموزان قرار دهند، زیرا در حال حاضر
بزرگترین خلأ آموزشی این کتاب به غیر از یکسری کمبودها و نواقصی که در این زمینه
وجود دارد، متأسفانه در خصوص مربیانی است که آموزش این کتاب را بر عهده میگیرند.
افراد که ساعات اضافیشان را با این درس پر میکنند هیچ دغدغه و شناختی نسبت به
این کتاب ندارند و نمیتوانند آموزشهایی که در سر فصلهای این کتاب آمده است را
با آن جذابیت به دانشآموزان ارائه دهند.
وی میافزاید: برخی آموزگاران دغدغهمند نیز از طریق
شرکت در کلاسهای آموزش آزاد اقدام به فراگیری فنون تدریس برای این واحد درسی میکنند.
در این میان با مسألهای جدی مواجه میشویم و آن این است که شکافی میان دانشآموزی
که کمابیش با آموزههای سواد رسانهای آشنا شده و بهدنبال مدیریت صحیح مصرف رسانهای
خود است و والدینی که با سواد رسانهای و مهارتهای آن آشنایی کافی ندارند. پدری
که دائماً کنترل تلویزیون را دست گرفته و بیهدف کانالها را عوض میکند. یا مادری
که دائماً به شبکههای اجتماعی گوناگون بدون نیاز اطلاعاتیاش سر میزند. بنابراین
به اعتقاد من علاوه بر اینکه این کتاب از جمله کتابهای درسی نظام آموزشی است که
نیاز به بازنگری و تجدید نظر بهصورت سالانه دارد باید و با توجه به تغییر و تحولاتی
که در جامعه اطلاعاتی امروزه رخ میدهد این کتاب نگارش شود. به عبارتی نمیتوانیم
کتابی را تدوین کنیم که به مدت ۱۰ سال به فرزندانمان آموزش دهد. از اینرو نیازمند این است که
این کتاب هر سال از سوی متخصصان و پژوهشگرانی که در این خصوص صاحبنظر هستند مورد
بازنگری قرار گیرد. اما یکی از اقدامهای دیگری که در حوزه ترویج سواد رسانهای در
کشور صورت گرفت برگزاری نشستها و همایش سواد رسانهای بود که تا حد قابل توجهی
باعث بالا بردن سطح آموزش سواد رسانهای در کشور شد.
دکتر حسن بشیر میگوید: نخستین همایش ملی سواد رسانهای
با موضوع سواد رسانهای و مسئولیت اجتماعی بر اساس بند ۷ حکم مورخ ۱۴ شهریور ماه ۱۳۹۴ رهبر معظم انقلاب
(مد ظله العالی) برای اعضای شورای عالی فضای مجازی کشور،
برگزار شد. دومین همایش سواد رسانهای کشور جهشی در این زمینه به شمار میآید که
در تلاش است مسائل این حوزه مهم ارتباطی-فرهنگی را به شکلتر و عینیتر مورد بحث و
بررسی قرار داده و الگوهای عملی و اجرایی و کاربردی مناسب را ارائه دهد. به همین
دلیل نخستین حرکت تغییر نام همایش به «همایش سواد رسانهای و اطلاعاتی» در جلسه
هیأت علمی همایش بود که این همایش را از جنبههای مختلف غنیتر خواهد کرد. دومین
اقدام در این زمینه، بینالمللی کردن این همایش است. دومین همایش در این رابطه با
مشارکت برخی از اندیشمندان بینالمللی برگزار خواهد شد. خانواده و رابطه آن با
سواد رسانهای و اطلاعاتی، محور مهم بحث دومین همایش سواد رسانهای خواهد بود. این
همایش با توجه به حوزههای مختلف سبک زندگی، اینترنت سالم، مفید و ایمن، آموزشهای
سواد رسانهای، مدیریت مصرف رسانهای و اطلاعاتی در فضای مجازی، سواد رسانهای و اخلاق
شهروندان در دنیای مجازی مباحث خود را مطرح خواهد کرد.
بشیر: عدم توازن و تعادل در مصرف رسانهای، بویژه در
رابطه با شبکههای اجتماعی، بیانگر نوعی از «انحراف رسانهای» است. این انحراف از
طرفی ریشه در شناخت ما از رسانهها دارد و از سوی دیگر، در ناتوانی ما در چگونگی بهرهبرداری
از ظرفیتهای رسانهای
ضیایی پرور: متأسفانه در دو دهه گذشته ورود و استفاده از
فناوریهای دیجیتالی در سیستم آموزشی کشور از جمله مدارس و دانشگاهها دچار
محدودیت کامل بود و نحوه استفاده درست از این فناوریها درست آموزش داده نشد
نصیری: یکی از اقدامهای مهمی که اخیراً شورای عالی
مجازی با مشارکت وزارتخانههای آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در
حوزه سواد رسانهای در کشور انجام دادند بحث نگارش کتاب «تفکر و سواد رسانهای»
است
افراسیابی: هماکنون در حوزه فضای مجازی طرحی تحت عنوان
«شامت» در حال اجراست که به مخاطب اطلاع میدهد کدام رسانه قابل اعتماد است. در
حوزه بازیهای رایانهای هم بنیاد ملی بازیهای رایانهای نیز طرحی دیگر را اجرا میکند