شهرآرا: وحدت-
وسواس آغازکردن داستان بزرگترین دغدغه نویسندگان است، داشتن شروعی منحصربهفرد،
ناب و جذاب، شروعی که گاه نوشتنش از نوشتن کل یک رمان چندجلدی هم عذابآورتر است و
بهقول نادر ابراهیمی «خردکننده و پُررنج». نویسنده با آغازش، با جمله و پاراگراف
اولی که مینویسد تکلیف خودش و خوانندهاش را با اثر مشخص میکند، اینکه او چه
مقدار قدر ادبیات، قدر مخاطبش و ماندگاری خودش در دنیای ادبیات را میداند. «براعت
استهلال» نام کتابی است از مرحوم نادر ابراهیمی که بدونشک یکی از بزرگترین
محققان و نویسندگان ایرانی است که به قول دوستی بیشتر از عمرش نوشت و خواند.
«براعت استهلال» صنعتی است ادبی و آن آغازکردنِ سخنی است
بهطرزی که کاملاً مناسبِ با مقصود باشد و خوش افتد. این صنعت از دیرباز در ادب
فارسی و نیز ادب جهان موردتوجه بوده و نمونههای شاخص فراوانی دارد. شاید اینطور
بهنظر برسد که براعت استهلال با تکنیکهای داستانی جدید منافات دارد و مثلاً
پایان داستان را لو میدهد، اما اصلاً اینطور نیست. این صنعت تنها مقدمهچینی
هنرمندانهای برای ورود به داستان است. احتمالاً مقدمه فردوسی در داستان رستم و
سهراب مشهورترین براعت استهلال در متون فارسی است که خواننده را آماده ورود به داستان
میکند: «اگر تندبادی برآید ز کنگ/ به خاک افکند نارسیده ترنگ// ستمکاره خوانیمش
آر دادگر/ هنرمند دانیمش آر بیهنر// اگر مرگ داد است بیداد چیست؟/ ز داد اینهمه
بانگ و فریاد چیست؟» بدینسان مخاطب پی میبرد که با داستانی بیدادگرانه سروکار
خواهد داشت.
اما در آثار منثور نیز چنین است. این امر درباره رمانها
که آثار مفصلتری هستند بیشتر مصداق دارد و تقریباً در تمام رمانهای بزرگ رخ مینماید؛
مثلاً «ابله» داستایفسکی چنین آغاز میشود: «اواخر نوامبر بود، ولی هوا ملایم شده
بود. حدود ساعت نه صبح قطار ورشو-پترزبورگ تمامبخار به پترزبورگ نزدیک میشد. هوا
بهقدری مرطوب و مهآلود بود که نور خورشید بهزور حریف تاریکی میشد. از پنجرههای
راست یا چپ قطار مشکل میشد در دهقدمی چیزی تشخیص داد. بعضی مسافران هم از خارج
میآمدن. اما از همه پرتر واگن درجه سوم بود و پر از کمبضاعتانی که بهدنبال کسبوکار
خود میرفتند و مال همان نزدیکیها بودند. همه بنابه معمول خسته بودند و بارِ خواب
بر همه پلکها سنگینی میکرد. همه یخ کرده بودن و چهرهها همه در نور ازمهگذشته
زرد و پریدهرنگ مینمود». در آثار منثور ادبی ما نیز چنین است. باری، ابراهیمی در
این کتاب که مجلدی از سهگانه «ساختار و مبنای داستان» است سعی کرده بهصورت موردی
و مصداقی تکتک آغازهای رمانهای بزرگ و مشهور جهان را بررسی کند که این حجم زیادی
از این کتاب را شامل میشود.
یا خوب آغاز کنید یا اصلاً آغاز نکنید!
ابراهیمی در این کتاب آغاز را مشقتبارترین بخش نوشتن میداند
و معتقد است یا باید خوب آغاز کنیم و یا بههیچوجه این کار را نکنیم: «شروع همیشه
سخت و خردکننده است. و در مرحله شروع یک داستان، ماهها و بل در مواردی سالها ماندهاند
و اگر در مواردی نتوانستهاند بهدرستی آغاز کنند ترجیح دادهاند که آغاز نکنند.
خوبآغازکردن عظیم است و درهمکوبنده، چندانکه انگار به پای دار میکشند و میبرند
انسان را، اما دانی که بوسه بر حلقه طنابِ آن زدن حق است». نقلهای بزرگترین رماننویسان
جهان ادبیات هم بخشی از جذابیت کتاب «براعت استهلال» است. گابریل گارسیا مارکز که
بهقول ابراهیمی از اعاظم داستاننویسی عالم است درباره شروع رمان سترگش، یعنی «صد
سال تنهایی»، میگوید: «یکی از دشوارترین کارها نوشتن بند اول داستان است. من برای
نوشتن این بند ماهها وقت صرف کردهام و زمانی که آن را نوشتهام دنباله داستان
بسیار آسان ادامه یافته است و درونمایه، سبک و لحن داستان خودبهخود شکل گرفته
است». مارکز میگوید نوشتن بند اول درواقع نمونه کار نویسنده است تا نشان دهد باقی
کتاب چگونه خواهد بود و بهقولی اولین جمله میتواند مانند آزمایشگاهی باشد که
بلندی کتاب را در آن میسازی. ابراهیمی کتاب مارکز را شاهدی قاطع و صادق درباب
اهمیت براعتِ استهلال عنوان میکند.
نخستین قدم سنگ کیمیاست
جالب است بدانید که در ادبیات معاصر فرانسه هیچ اثری به
زیبایی و عمق و تکاندهندگیِ داستان «بیگانه»، نوشته آلبر کامو، آغاز نشده است.
کامو مصداق بارز نویسندهای که چه در داستانها و چه در نمایشنامههایش در اندیشه خوشآغازی
بوده است. ابراهیمی حتی به این مصادیق اکتفا نمیکند و با تأکید فراوان آغاز خوش
را پنجرهای روشن و خورشیدی به جانب معنویتِ زیبا و نجیبی که میتواند سهمی در
نجات انسان از ورطه واماندگیها داشته باشد میداند. سراسر این اثر زیبا پُر از آغازهای ناب
همراه با تحلیل و بررسی تکبهتک آغازهاست. ابراهیمی در سیزده فصل انواع و اقسام
استهلالها را بررسی کرده است. «استهلال موضوعی»، «استهلال شخصیتی»، «استهلال
زبانی و بیانی»، «استهلال فضایی و حرکتی»، «استهلال
محتوایی»، «استهلال تصویری»، «استهلال بافتی»، «سَبک»، «مرکب و ممزوج» و «گونههای
دیگر» از فصلهای دیگر این کتاب است. کتاب ابراهیمی ازآنجا که خود او نویسنده آثار
خلاقه بوده اهمیتی دوچندان دارد، زیرا هم تحقیقی علمی است که میتواند برای
نویسندگان نوپا راهگشا باشد و هم بهناگزیر حاوی اطلاعاتی از خود اوست که در شناخت
آثارش مؤثر خواهد افتاد.
نادر ابراهیمی از نویسندگان صاحبنام در عرصه ادبیات بزرگسال
و کودکونوجوان است. از او آثار متعددی، ازجمله «خانهای برای شب»، «آرش در قلمرو
تردید» یا «پاسخناپذیر»، «هزارپای سیاه و قصههای صحرا»، «افسانه باران»، «در
سرزمین کوچک من» (منتخب آثار)، «تضادهای درونی»، «انسان، جنایت، احتمال»، «مکانهای
عمومی»، «در حد توانستن» (شعرگونه)، «غزلداستانهای سال بد»، «ابوالمشاغل» (زندگینامه)،
«فردا مشکل امروز نیست» و «یک عاشقانه آرام» بهیادگار مانده
است.