ایران: اخلاقی بس خوش دارد. هرکه با او افتخار مؤانست و معاشرت و
حتی مجالست و مصاحبت داشته باشد، نیک درمی یابد که بسیار میداند اما در این دایره
موسع دانستن - در شاخههای گونهگون تاریخ و ادبیات و عرفان -، هیچ اهل پُزفروشی
نیست و خاشع و خاضع است. چه، در این سن، از آن سوی مرزها، رهبری و راهبری
دوفصلنامه علمی - پژوهشی «آینه میراث» را عهدهدار است و هر روز چندین ساعت
برایش وقت میگذارد و حتی کاری به پیر یا جوان بودن و اسم و رسمدار یا گمنام بودن
نویسنده ندارد، بیرحمانه داوری میکند اما هرچه به دستش میرسد، دقیق و ظریف میخواند.
فصیح و بلیغ مینویسد؛ چه در مقام مؤلف باشد و چه مترجم.
شاید داشتن پدربزرگی مملو از طبع شعر و عمویی شاعر و
همچنین رشد و نمو یافتن در فضای ادبی زادگاهش و البته نیز در محضر بزرگان فرهنگ
ایران کسب فیض کردن در چنین شخصیتی بیتأثیر نبوده باشد. در هشتاد سالگی هنوز
اصالت خویش را حفظ کرده و لهجه اصفهانیاش را با خود به این پله از نردبان زندگی رسانده
است. اگرچه - هرزمان که ایران باشد - دعوتی صورت گیرد و شایسته بداند، در مجالس و
محافل شرکت میکند اما از هرگونه بزرگداشت و نکوداشتی سخت گریزان است و این قبیل
برنامهها را بیفایده و سرشار از تملقگوییهایی هرچند عالمانه میداند. کسی که
در آستانه نهمین دهه عمر، هنوز شاید خستگیناپذیر، برخی روزها تا ۱۴ ساعت هم کار کند.
از دانشسرای عالی لیسانس ادبیات گرفت و دکترایش را از
دانشگاه ویلز انگلیس در رشته زبانشناسی کاربردی دریافت کرد. فارغ از آنکه چهار
سال - منتهی به انقلاب - مدیر دانشسرای عالی زاهدان بود و سپس سالها در دانشگاه
تربیت معلم تدریس کرد و البته اکنون نیز در دانشنامه ایرانیکا و شورای عالی علمی
مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی عضویت دارد، پژوهشهای او
در عرصه ادبیات و عرفان، بسیار محل توجه و مراجعه اهل
فکر بوده و بر آنان فرض است مداقه در آثار او.
«مجدالدین کیوانی» کم سخن میگوید اما سَخته و سنجیده
و بر همین روال و منوال، مکتوبات و منشوراتش نیز چنین
است.
او افزون بر نگارش مداخلی چون آبنوس، ادیب الممالک،
آرندُنک، استوری، اسکندرنامه، اسکندر مقدونی، اشترتمان، آصف بن برخیا و افسر در
دانشنامه ایران و بسیار بیش از این در دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، مجموعه آثاری به
سیاق ترجمه در شناخت تصوف و عرفان ازجمله درباره صوفیان، شعر صوفیانه فارسی، حلاج،
سهروردی و مکتب اشراق، روزبهان بَقلی، خواجه عبدالله انصاری، عزیز نسفی و شیخ
محمود شبستری (انتشارات مرکز) دارد. آخرین اثر انتشاریافته از او، که جایزه کتاب
سال ۱۳۸۶ به خاطر
ترجمه «صهبای خرد: شرح احوال و آثار حکیم عمر خیام نیشابوری»
به قلم مهدی امینرضوی را نیز در کارنامه دارد، بازگردان
فارسی جلد نخست «تاریخ ادبیات فارسی» زیرنظر احسان یارشاطر با عنوان «مقدمهای کلی
بر ادبیات فارسی» (انتشارات سخن) است.
او که در مقدمهاش بر ترجمه «حلاج» اثر هربرت
میسُن نگاشته است: «آنان که با گذشت زمان به «اسطورهها» تبدیل شدهاند، بیشتر
کسانی بودهاند که در زمان حیات «خارج از صف» حرکت کردهاند، مطابق ملاکهای مورد قبول جامعه
خود غالباً عمل نکرده و سخن نگفته و از معیارهای متعارف مردم سطحینگر و پایبند
عُرف و مخالف «نامتعارفها» فاصله گرفتهاند.»