کد مطلب: ۱۱۹۲۷
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۶

طنز و تراژدی زندگی زمینی‌ها به روایت موجودات کهکشانی

سایر محمدی

ایران: «از گورب خبری نیست» نام رمانی از ادواردو مندوسا نویسنده برجسته اسپانیولی است که با برگردان مجتبی ویسی به‌تازگی از سوی نشر ثالث منتشر شد. مجتبی ویسی متولد ۱۳۴۰ نفت‌شهر کرمانشاه بیش از پنجاه عنوان کتاب منتشر شده اعم از شعر و رمان در کارنامه‌اش دارد. آثاری از دان دلیلو، سام شپارد، مارگارت اتوود، پیرکری، چزاره پاوزه، چارلز بوکوفسکی، امبرتو اکو، موراکامی و...
مجتبی ویسی الان مشغول ترجمه رمانی از دان دلیلو تحت عنوان «نام‌ها» است. ضمن اینکه کتاب «شعر را چگونه بخوانیم» از ادوارد هرش را ترجمه کرده و تحویل انتشارات مروارید داده است. دو مجموعه شهر ترجمه کرده و تحول نشر چشمه داده است. یکی به‌نام «از این تپه‌ها هیچ یک...» از ویلیام استنلی ملوین شاعر امریکایی و کتاب دیگر از الکساندر بلوک شاعر برجسته روس و از دوستان نزدیک مایاکفسکی.

‌ آقای ویسی شما آثاری از شاعران و نویسندگان مختلف از آسیا، امریکای لاتین، اروپا تا امریکا ترجمه و منتشر کرده‌اید. چه وجه مشترکی بین این نویسندگان با یکدیگر و با خود می‌بینید؟
شاید، شاید (با تأکید) یک سری دغدغه‌های مشترک در این افراد بوده باشد با من و آنچه در ذهن من می‌گذرد، ولی اگر بخواهم از یک منظر دیگر به این قضیه بپردازم، باید بگویم ادبیاتی را که احساس می‌کنم امروز در جهان به شکلی مطرح است و به‌زعم من ادبیات غنی و بازتاب دهنده اندیشه‌ای انسانی است و قابل توجه، دوست دارم به جامعه معرفی بکنم. این در واقع دغدغه اصلی من است. شما درست می‌گویید، سؤال تیزهوشانه‌ای مطرح کردید و در پاسخ باید بگویم حتماً مترجم سلسله اشتراکاتی با نویسندگان این آثار دارد که به این نویسندگان و آثارشان نزدیک می‌شود. حالا ممکن است این اشتراکات هستی شناسانه باشد، ممکن است صرفاً ادبی یا اجتماعی باشد. دقیقاً این وجوه مشترک از جنبه‌های گوناگون قابل ردیابی است.
‌ ادبیات اسپانیا، ادبیات امریکای‌لاتین در جامعه ایران عموماً با استقبال مواجه می‌شود دلیل این رویکرد آیا سنت فرهنگ استبدادی مشترک در دو منطقه آسیا و امریکای لاتین است؟ یا به خاطر رویکرد سیاسی- تاریخی است که نویسندگان امریکای‌لاتین در آثارشان دارند؟
آنچه که از سنت فرهنگ استبدادی مشترک این دو منطقه گفتید، هست، البته به اضافه خصوصیات فرهنگی مشترک که زندگی و آداب و رسوم مردم این مناطق را به هم نزدیک می‌کند. رفتارها، نوع زیست، روابط و علایق خانوادگی، فقر، استثمار و خیلی چیزهاست که تقدیر این دو ملت را شبیه هم رقم زده‌است. به هر حال این فرهنگ با فرهنگ دنیای غرب تفاوت‌های زیادی دارد. نوع نگاهشان نسبت به جهان در مقایسه با نوع نگاه ما فرق می‌کند. اسپانیا هم در اروپا همین تفاوت‌ها را با فرهنگ امریکا دارد، یا در ایتالیا بویژه در جنوب ایتالیا هم این تفاوت‌ها بارز است. نویسنده رمان «از گورب خبری نیست» اسپانیایی است ،ولی انگار خصوصیات این مردم و رفتارهایشان خیلی به ما نزدیک است، البته در امریکای جنوبی این وجوه مشترک شاید بیشتر باشد.
‌ از ادواردو مندوسا قبلاً فقط یک رمان به فارسی ترجمه شده است. چه شناختی از این نویسنده دارید؟
ادواردو مندوسا متولد ۱۹۴۳ در بارسلون اسپانیاست. در رشته حقوق فارغ‌التحصیل شد و از سال ۱۹۷۳ به مدت ۱۰ سال در نیویورک به‌عنوان مترجم سازمان ملل به فعالیت می‌پرداخت. نخستین رمان خود را در سال ۱۹۷۵ تحت عنوان «حقیقت درباره پرونده ساواتا» منتشر کرد که با اقبال عمومی روبه‌رو شد. مندوسا در این‌رمان واقعیت‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بارسلون و به همراه آن درگیری‌ها و مناقشات داخلی اسپانیا را در ابتدای قرن بیستم روایت کرده است. منتقدان و رسانه‌ها این رمان را طلیعه تغییرات اجتماعی در اسپانیای بعد از ژنرال فرانکو و نخستین‌رمان دوره  گذار به دموکراسی می‌دانند، اما مهم‌ترین و شاخص‌ترین رمان‌اش «شهر شگفتی‌ها» را در سال ۱۹۸۶ منتشر کرد که بازتاب دهنده تحولات سیاسی، اجتماعی و مدنی شهر زادگاهش بارسلون است. مندوسا در سال ۲۰۱۶ جایزه سروانتس را که جایزه نوبل کشورهای اسپانیولی زیان شناخته می‌شود، گرفت. این‌نویسنده اسپانیایی رمان «از گورب خبری نیست» را درسال ۱۹۹۰ نوشت و پس از آن رمان «سال سیل» را منتشر کرد که این رمان روایت درگیری ذهن یک راهبه پس از ملاقات با «آگوستو آیخلا» است و دل باختن به او، البته مندوسا در این رمان، ضمن روایت حوادث، محرومیت‌های رایج در اسپانیای بعد از جنگ را به شیوه‌ای تأثیرگذار توصیف می‌کند.
‌ پیش از شما رمان «اسرار دخمه جنی» به قلم زهرا رهبانی مستقیماً از زبان اسپانیولی ترجمه و از سوی نشر گل آذین منتشر شد که به نظر می‌رسد با اقبال چندانی روبه‌رو نشد. نقش مترجم در اقبال یا عدم اقبال یک اثر چقدر مؤثر است؟
حتماً مترجم نقش تعیین کننده‌ای در گرایش یا عدم گرایش مخاطبان به یک اثر دارد. متأسفانه در سال‌های گذشته ناشران کمتر رغبت نشان می‌دهند که از یک مترجم جوان و ناشناخته کتابی منتشر کنند. ناشران در عرصه ادبی تمایل کمتری دارند از گمنامان چه ترجمه چه تألیف کتابی منتشر کنند، شاید به‌خاطر این بوده که ترجمه خانم رهبانی که چند سالی به بازار آمد، انتظارها را برآورده نکرد و مغفول مانده است.
‌ شما از چه زبانی رمان مندوسا را ترجمه کرده‌اید؟
واقعیت این است که من ترجمه خانم رهبانی را نخوانده‌ام و نمی‌توانم نظر قطعی راجع به آن رمان و آن ترجمه بدهم اما، من رمان مندوسا را از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه کردم، ولی با توجه به فضای داستان تلاش کردم لحن و زبان داستان خیلی نزدیک باشد به آن موجودات فرازمینی که در رمان حضور دارند. این را می‌دانستم که باید به این مهم توجه کنم. یکی از وظایف مترجم در آوردن لحن نویسنده است. مترجم با توجه به بافت داستان و فضای اثر باید این کار را بکند. حتی اگر از زبان واسطه اثری را ترجمه می‌کند نه زبان مبدأ.
‌ شما هم شاعرید و هم چند کتاب شعر ترجمه کرده‌اید. نبوغ شاعرانه در ترجمه رمان و داستان آیا به کار می‌آید؟
آن وجه شاعرانگی حتماً تأثیرش را در زمان ترجمه رمان نشان می‌دهد و تأثیرگذار است. بخصوص اگر فضای داستان یا رمان و زبان اثر شاعرانه باشد، یا شخصیتی در اثر نزدیک باشد به آن خصوصیات شاعری، مثلاً در ترجمه چند رمان این تأثیرگذاری کاملاً مشهود است. رمان «دوره گردها» اثر پل‌هاردینگ، که لایه‌های شاعرانه فراوانی داشت، هنر شاعری کاملاً به کمک من آمد. به هر حال کارکرد شاعرانه‌اش را می‌شود، در این آثار دید. یا در آثار دان دلیلو که این نویسنده به شعر بسیار اهمیت می‌داد با آن نثر و زبان شاعرانه‌اش در رمان، این جاها آن تجربه‌های شعری خیلی به کمک من آمد.
‌ مندوسا در سال ۲۰۱۶ که جایزه سروانتس را برده است در بیانیه هیأت داوران آمده است که آثار مندوسا سبب ایجاد تحولات عمده‌ای در ادبیات اسپانیایی زبان شده است و سرشار از مطالب کنایه‌آمیز است و دیگر اینکه به‌خاطر ایجاد سبک جدیدی در روایت‌پردازی تحسین شده است بدعت گذاری مندوسا در سبک جدید روایت چه بود؟
دقیقاً این مواردی که عنوان کردید و ویژگی‌هایی که آثار مندوسا را شاخص می‌کند، در همین رمان «از گورب خبری نیست» هم دیده می‌شود. این شگردها کاملاً مشهود است. کنایه‌ها و آن دیدگاه طنزش نسبت به مسائل جامعه و آن نیش و کنایه‌هایی که به مسائل سیاسی و اجتماعی می‌زند، همه در رمان‌های مندوسا قابل ردیابی است. در این رمان که من ترجمه کردم، چون راوی موجودی فرازمینی است، مندوسا سعی کرده روایت‌های معمول را به‌کار نگیرد. سبک جدیدی در روایت پردازی دارد که نوعی بدعت است. درواقع آن قواعد شناخته شده روایت‌پردازی را رعایت نمی‌کند، بلکه از طریق نشان دادن زمان و تعیین ساعت شرح گزارش‌گونه از وقایع می‌دهد، با توجه به بافت اثر، این شکل روایی ویژه را به کار گرفته که نمی‌شود به سادگی آن را توضیح داد؛ باید رمان را خواند تا با این شیوه جدید روایت‌پردازی آشنا شد.
‌ اگر خواسته باشید این رمان را به دوستی معرفی کنید چگونه آن را توضیح می‌دهید؟
این رمان یک داستان علمی- تخیلی دارد و درباره دو موجودی است که از کهکشان دیگری آمده‌اند به زمین و می‌خواهند وضعیت زمین و موجودات زمینی را بررسی بکنند و بشناسند. می‌خواهند بدانند در این سیاره چه می‌گذرد و موجودات آن چگونه هستند؟ و در جریان این تجزیه و تحلیل و در خلال رؤیت زمین با چیزهای تازه‌ای مواجه می‌شوند. به‌نظر من این جای کار مهم است که این موجودات یک دید بیرونی به مسائل درونی زمین دارند.
به‌نظر من نویسنده با این شگرد یک آزادی عمل به خودش داده که همه چیز را زیر سؤال ببرد و به چالش بکشد و تناقضات موجود را بیان بکند و از این رهگذر یک کارکرد طنز به روایت می‌دهد. ضمن آنکه این دو موجود فرازمینی قابلیتی که دارند می‌توانند خودشان را به صورت انواع و اقسام موجودات زمینی، چه تاریخی و باستانی و چه معاصر
دربیاورند، یعنی از این طریق هم نویسنده جذابیتی در کارش ایجاد می‌کند که مثلاً این موجود فرازمینی می‌تواند در قالب مثلاً گاری کوپر ظاهر شود. یعنی یک موقعیت پارودیک ایجاد می‌کند که می‌تواند برای مخاطب جذاب باشد. این موجودات توانایی‌های خارق‌العاده‌ای دارند، مثلاً می‌توانند یک کتاب تاریخی قطور را در مدت ۱۰ دقیقه بخوانند و به مسائل و حوادث گذشته وقوف پیدا کنند. و با این ترفند نگاهی تازه به حوادث تاریخ انداخته می‌شود و رویدادها زیر ذره‌بین می‌روند و برجسته‌سازی می‌شوند.
مندوسا رمان‌های دیگری هم دارد که مورد توجه منتقدان قرار گرفت و با اقبال جهانی مواجه شد و جوایز متعددی نصیب وی کرد. مثلاً «شهر شگفتی‌ها» که براساس آن فیلم سینمایی ساخته شد. چرا به سراغ این آثار نرفته‌اید؟
اتفاقاً این رمان باعث شد که من دنبال رمان‌های دیگر مندوسا هم باشم. امیدوارم آن رمان‌ها را هم به‌دست بیاورم و ترجمه کنم، اما در مقدمه کتاب گفته‌ام که این رمان را هم یکی از دوستان به من معرفی کرد. از آنجا که خودم هم آثار علمی - تخیلی را دوست دارم، نسبت به ترجمه آن درنگ نکردم. این رمان باعث شد که به دنبال دیگر آثار مندوسا بروم. چون هم به لحاظ کارکرد ادبی این نویسنده را قابل توجه دیدم هم نوع نگاهش به مسائل و حوادث پیرامون. تصمیم دارم در صورت فراهم کردن همه کتاب‌های این نویسنده، به‌صورت یک پروژه همه آثارش را ترجمه و منتشر کنم.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST