ایران: هنگامی که از زیست ادبی فروغ فرخزاد سخن میگوییم، به زحمت میتوانیم آن را در یک دهه و نیم بازشناسی کنیم. او حدود نیمه نخست این زیست ادبی را به بیان احساس فردیاش در چارچوب نوسنتگرایی رایج در دهههای آغازین سده بیستم میلادی پرداخت. باوجود آنکه جوان و در واقع نوجوان بود، در این چارچوب با چنان تسلطی به شعرگویی مشغول بود که موجب تحسین و رشک شاعران نوسنت گرای یکی-دو نسل قبل از خود میشد. اما فرخزاد در این مرحله متوقف نشد. او با جهشهایی که میتوان با اطمینان نبوغ آسا دانست، از خانه نوسنتگرایی به قلمرو نوگرایی ادبی رخت برکشید. بیان ظریف، ابهام لطیف و کلام تأثیرگذار او به تلفیقی میان رمانتیسیم و مدرنیسم انجامید. موسیقی شعرش در این دوره یکی از پرتلألوترین اشکال آن در شعر جدید فارسی است. او با چابکی شگفتآوری مرز سنگین شعر و نثر را با کلام آرام و روحی زنانه سبکبال کرد. با گریختن از وزن در معنای عروضی دقیق، آن را به پیوندهای درونی واژهها و ترکیب سازیها هدایت کرد. شعرش با فاصله گرفتن از سنت در معنای متصلب و متصنع آن، به آوای زن ایرانی عصر نو تبدیل شد. اما در نگاهی کلیتر، شعر او توانایی و ناتوانی انسان ایرانی این عصر را نیز به صورتی توأمان در خود بازتاب میدهد: «به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد / به جویبار که در من جاری بود / به ابرها که فکرهای طویلم بودند / به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من / از فصلهای خشک گذر میکردند/ به دستههای کلاغان / که عطر مزرعههای شبانه را / برای من به هدیه میآوردند» از حدود سال ۱۳۰۰ ش با انتشار منظومه «رنگ پریده» نیما یوشیج سنت انتشار دفترهای شعر درایران به وجود آمد.از آن سال تا کنون، یعنی حدود یک صدسال، کمتر دفتری از شاعران نوگرا مانند «تولدی دیگر»(چ۱، مروارید، ۱۳۴۲، ۱۶۱ص) شاید به استثنای «حجم سبز» سهراب سپهری(چ۱، روزن، ۱۳۴۶، ۹۰ ص) منتشر شده است که این همه شعرهای خیرهکننده را در یک دفتر و در یک دوره زمانی در خود گردآورده باشد.فروغ فرخزاد در هنگام انتشار این دفترفقط ۲۹ سال و سه سال بعد، هنگام درگذشت در یک تصادف رانندگی فقط ۳۲ سال داشت.