کد مطلب: ۱۲۰۰۶
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۶

آرزویِ داستانِ کوتاهِ کوچک

گلناز عصّاری

برای پیش رفتن باید تغییر کرد، تغییری به معنای ویرانی، ویرانی ساختن دوباره به همراه دارد. تا وقتی نشان نداده‌ایم که پیش می‌رویم نمی‌توانیم اسممان را در هیچ فهرستی ثبت کنیم، پس جلو می‌رویم، نگران چه هستیم؟ پیش رفتن هرگز تکراری نخواهد شد،شاید چون کمی شبیه عاشق شدن است، منتظر انتخاب ماندن تلخ است و فقط گاهی از اوقات می‌تواند شیرین باشد، مخصوصاً برای زنان بیوه‌ای که جامانده‌اند و در پناهگاهی انسانی با عکس قاب‌شده‌ی مردی _طبق دستور _ در سلول خود، او را در حافظه جایگزین تصویر شوهر مرده‌شان می‌کنند و در این شرایط انتخاب کردن عجیب است، به‌ویژه وقتی از پنجره‌ی رو به جاده که در آن طرفش پناهگاه مردان بود برای کسی دست تکان بدهی،نور چراغ‌ها از پشت بتابید و او دست‌هایش را روی شیشه بگذارد،حالا دیگر چراغی روشن نبود، دوستِ پشتِ پنجره رفته است؛ حتی یادم نیست چه شکلی بود، الآن فقط شوهرم را گاه و بی‌گاه می‌بینم که شبح‌وار دستش را تکان کوچکی می‌دهد.

            نکند شوهرش به جز او کس دیگری را هم دوست داشته، الآن دیگر به‌یاد نمی‌آورد، به‌خاطر نداردچندمین بچه‌اش را مرده به‌دنیا آورده؛ اما هنوز می‌ترسد نکند در لوله‌ی آزمایشگاه حبس شده‌باشد. هنوز هم لبخندش زیباست، یادش مانده که ماتیکش را تجدید کند و هرشب کرم ضدچروک بمالد؛ و به‌یاد دارد هیچ چیز آن‌طور که بوده باقی نمانده؛ حتی اشک‌های مادرش را به‌یاد می‌آورد، زمانی که پدرش با زن دیگری ازدواج کرد، هنوز هم خواب جنگل را می‌بیند که کنار رودخانه خورشید بهاری بر روی پوستش وول می‌خورد؛ اما دیگر به یاد نمی‌آورد امروز چندشنبه است، چه سالی است و چند روز از آخرین باری که با موهای شانه‌نزده فراموش کرده دیشب چه غذایی پخته می‌گذرد و بعد از آن فهمید که چیزی واقعی درحال‌تغییر است.

            تغییر از این‌جا هم می‌تواند آغاز شود، تغییر می‌تواند فروتن و بی‌ادعا باشد، حتماً لازم نیست جلب‌توجه کند، گاهی ناامید می‌شود؛ اما تغییر را باید از کارهای کوچک آغاز کرد، باغچه را بیل بزنیم، شمعدانی‌های پشت پنجره را آب بدهیم. باید جایگاه خود را حفظ کنیم.باید گزینشگر باشیم و برای نوشتن به تمام ریاضت‌ها تن بدهیم. باید کوچکی را تحسین کرد؛ زیرا کوچکی است که همواره از تمام مسیرها راهی به بیرون می‌یابد.

            چیزهای بزرگ بی‌دروپیکرند، ناشیانه‌اند، کوچکی قلمرو زیبایی و کمال است و داستان کوتاه است که با تمام کوچکی در برابر نعره‌های رمان قد راست کرده و آماده‌ی تغییر و تحول است، خودنمایی نمی‌کند و تنها قدری به‌خاطر رقیبان گستاخش نگران است.داستانِ کوتاهِ کوچک جرئت کرده و آرزوهای بزرگ درسر پرورانده، راز پنهانش را باید با ظرافت دریافت، داستان کوتاه به همین راحتی دگرگونی ایجاد می‌کند و دگرگونی راه مبارزه با تمام جلافت زندگی است. داستانِ کوتاهِ کوچک آروزهای ما در برابر رمان بی‌قرار زندگی است که همیشه گرسنه اینجا و آنجا می‌پرد، باید با همان غرور ستیزه‌جوی پنهان خرامان جلو رفت، باید دست در دست داستانِ کوتاهِ کوچک از برابر توده‌ی کسالت‌بار رمان دست تکان داد و گذر کرد، باور عمیق عذرخواهی‌های مزاحم را کنار می‌زند و بزرگی از ورای کوچکی سرک می‌کشد.

            نوشتن داستان کوتاه هم مثل آرزوی داستانِ کوتاه عجیب است. داستانِ کوتاه و صاحبش دست و دلباز هستند و در قلمرویی که یکجا رمان فتحش کرده نرم و آرام قدم برمی‌دارند، درست شبیه باد که بر روی برگ‌ها می‌خرامد. کمال‌گرایی رمان، دیگر خنده‌دار است و حالا نوبت داستانِ کوتاه است که خود را از پس فروتنی ریاکارانه‌اش ظاهر سازد.

            باید کیک عروسی و داستان‌های دیگر را خواند تا ریاکاری‌های دوست‌داشتنیِ پنهان داستان معاصر را کشف کرد، یازده داستان کوتاه، بی‌شک می‌تواند یازده شگفتی پنهان از یازده نویسنده‌ی توانا از نسل‌های متفاوت را تقدیم خواننده بکند، مژده دقیقی با همان ترجمه‌ی جان‌دار و رنگ به رنگ که کشش داستان‌ها مرهون ترجمه خلاقه اوست به سیاق چهار مجموعه‌ای که از سال ۱۳۷۹ منتشر شده به همراه نشر نیلوفر در پاییز ۱۳۹۶اقدام به انتخاب و چاپ مجموعه‌ی حاضر کردند.

نویسنده‌ها اغلب شناخته‌شده نیستند، اما همه نویسندگانی هستند که خوب داستان می‌نویسند، داستان‌ها طوری انتخاب شده که علاوه بر نشان دادن جریان زنده‌ی داستان انگلیسی‌زبان این مجموعه را هم می‌تواند به متنی برای کلاس‌های نویسندگی خلاق تبدیل کند، برای نویسندگان جوانی که بدانند بازی‌های پویای جهان داستان به دور از بازی‌های تصنعی فرمی زبانی بی‌ریشه است که در دو دهه‌ی گذشته گریبان داستان‌نویسی ایران را گرفته‌است.

            کتاب با نوشته‌ی دلپذیر استیون میلهاورز با عنوان «آرزوی داستان کوتاه» آغاز اثرگذاری را به خواننده هدیه می‌دهد. «هنرکدبانوگری» از مگان مِیهیُو برگمن از مجموعه‌ی بهترین داستان‌های کوتاه آمریکاییِ ۲۰۱۱ انتخاب شده‌است. «عضو ثابت خانواده» از راسل بَنکس که داستان‌هایش گرد تجربیات کودکی و مضامین اخلاقی و شخصی می‌گذرد. «یک روز به بطالت گذشت» از جولی اوتسوکا است که به رمان‌ها و داستان‌های تاریخی‌اش درباره‌ی مصائب آمریکایی‌های ژاپنی‌تبار در دوران جنگ جهانی دوم مشهور است. «امنیت» از داستان‌های برگزیده‌ی داستان کوتاه اُ.هنری در سال ۲۰۱۶ نوشته‌ی لیدیا فیتس‌پتریک است. آیزاک باشویس سینگر از بزرگ‌ترین نویسندگان داستان کوتاهدر قرن بیستم است که از او داستان «همسایه‌ها» را می‌خوانیم. داستان «پیش رفتن» نوشته‌ی دایان کوک از مجموعه‌ی بهترین داستان‌های کوتاه آمریکاییِ ۲۰۱۵ انتخاب شده که در سال ۲۰۱۲ جایزه‌یکالوینو را برای بهترین داستان شگرف به‌دست آورد. «کیک عروسی» از نامزدهای نهایی جایزه‌ی داستان کوتاه ساندِی تایمز در همان سال ۲۰۱۵ نوشته‌ی مَدِلین تی‌یِن است، داستان‌های او روایت آوارگیِ ملت‌هاست. نویسنده‌ی داستان «صدایی در شب» یعنی استیون میلهاورز اغلب مضامینی تخیلی را وارد داستان می‌کند، مضامینی که یادآور داستان‌های ادگارد آلن‌پو و بورخس با صدایی متمایز و آمریکایی است.داستان «پریمیوم هارمونی» مانند بیشتر داستان‌های استیون کینگ فضایی هول‌انگیز و پرهراس دارد، بیش از 350میلیون نسخه از کتاب‌های او به فروش رفته و از رمان‌ها و داستان‌هایش چندین فیلم و سریال تلویزیونی ساخته‌اند. «مرد کوچک» از مایکل کانینگهَم است که با رمان ساعت‌ها (۱۹۹۸) جایزه‌ی پولیتز و جایزه‌ی پین/فاکنر را به‌دست آورد که از آن فیلم موفق و ماندگاری به‌همین نام ساختند. داستان پایانی «دندان‌های واشینگتن» نوشته‌ی مری سُوان در اکتبر ۲۰۱۰ در نشریه‌ی داستان زوتروپ چاپ شده او همچنین توانسته در سال ۲۰۰۱ مقام اول جایزه‌ی داستان کوتاه اُ.هنری را به‌دست آورد.

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST