کد مطلب: ۱۲۰۵۹
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۶

اگر اسامی خاص را به شکل‌های دیگری بنویسیم، فرهنگ‌ها از هم دور خواهد شد

آیدین فرنگی

دکتر حجابی قیرلانغیچ استاد رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه آنکارا است. او کتاب‌های بسیاری را از فارسی به ترکی برگردانده است. آخرین اثر منتشر شده از وی برگردان ترکی مثنوی مولانا است. او چندی پیش همراه ناشرش برای رونمایی از این ترجمه، در تهران مهمان مرکز فرهنگی شهر کتاب بود. در گفت‌وگوی کوتاه زیر کوشیدیم بخشی از افکار و آثار وی را به مخاطب ایرانی معرفی کنیم. قیرلانغیچ درباره‌ی نوشتن نام‌های عربی و فارسی راه‌یافته به زبان ترکی در برگردان فارسی‌ آنها، معتقد به حفظ صورت اصلی واژه‌ها در زبان فارسی و عربی است.

ـ از کارهای تازه‌تان بگویید؛ از کتاب‌هایی که منتشر کرده‌اید.

من در دانشگاه تدریس می‌کنم و اصلاً دانشگاهی هستم. اما قبل از دانشگاهی‌شدن در محافل ادبی حضور داشتم و در تمام مراحل دانشجویی فعالیت ادبی می‌کردم. اول در یک مجله‌ی ادبی به اسم «آیلیق  درگی» شروع به کار کردم. آن زمان سال اول دانشگاه بودم. این مجله دیگر منتشر نمی‌شود. اولین شعرهایم در آن مجله به چاپ رسید. در آن مجله کار هم کرده‌ام. در محافل ادبی فعالیتم بیشتر معطوف به حوزه‌‌ی شعر است. گهگاه شعرهایی هم از من در مجله‌ها منتشر می‌شود. تا به حال سه کتاب شعر منتشر کرده‌ام؛ البته حجم کتاب‌های شعرم کم است. علاوه بر این از فارسی ترجمه می‌‌کنم.

از آثار علی شریعتی گرفته تا آثار آیت‌الله جوادی آملی و نصرالله پورجوادی را ترجمه کرده‌ام. شعرهای حافظ و سعدی و مولانا را به ترکی برگردانده‌ام. آخرین کار ترجمه‌‌ام انتشار ترجمه‌ی منظوم مثنوی مولانا است که برای رونمایی و معرفی آن به مرکز فرهنگی شهر کتاب آمده‌ایم. در زمینه‌ی ادبیات عرفانی فارسی هم تحقیق می‌کنم. سنایی غزنوی، عبدالرحمن جامی و مولانا از افراد مورد علاقه‌ی من هستند. ترجمه‌ی دیوان کبیر مولانا کاری است که اکنون در دست انجام دارم. دیوان کبیر را قبلا مرحوم عبدالباقی گولپینارلی ترجمه کرده‌ بودند. من، هم آن ترجمه را با متن اصلی مقابله می‌کنم و هم ترجمه‌ی جدیدی از آن عرضه می‌کنم.

درباره‌ی شعر معاصر ترکی هم کار پژوهشی کرده‌ام. درباره‌ی شعر معاصر فارسی هم کار کرده‌ام. گلچینی از شعر معاصر فارسی، از مشروطه تا دوران انقلاب اسلامی را ارائه کرده‌ام و مقدمه‌ای هم بر آن نوشته‌ام تا خوانندگان ترک از ادبیات معاصر فارسی اطلاعاتی به دست بیاورند. در این کتاب هفتاد شاعر معاصر انتخاب شده‌اند و مسوولیت گزینش شعرها هم به عهده‌ی من است.

ـ بحث درباره‌‌ی ترجمه‌تان از مثنوی را به نشست شهر کتاب وامی‌گذاریم. شما شاعر هم هستید و شعر ترکی و فارسی را می‌شناسید. می‌دانید در شعر امروز فارسی شاعرانی هستند که به اوزان کهن توجه دارند و از سنت کهن شعر فارسی از جنبه‌هایی دور نشده‌اند. در ترکیه چطور؟ آیا امروز شاعرانی هستند که به اوزان و ویژگی‌های کهن شعر ترکی توجه نشان بدهند؟

ـ شاعرانی هستند. البته می‌توان گفت شعر عروضی در ترکیه کاملاً از رواج افتاده است. فقط در محافل عرفانی یکی دو نفر شعر عروضی می‌نویسند. اینها خودشان ادعای شاعری ندارند. در واقع صوفیانی هستند که به طرز عروضی شعر می‌گویند. در محیط‌های ادبی هم شناخته شده نیستند. اما کسانی هستند شعر هجایی می‌نویسند. در طبقه‌های محافظه‌کار ملی‌گرا می‌توان بیش از سایر بخش‌ها شعرهای هجایی جدید را دید. البته همین‌ها هم خیلی کم به این اوزان توجه دارند. چند نفری از اینها اوزان را خوب می‌شناسند، اما بیشترشان مقلد هستند و می‌شود گفت در پی نوعی بازگشت ادبی هستند. اینها گاه می‌خواهند شعر ترکی به دوران خیلی قدیم و به دوران پیش از شعر عثمانی بازگردد. شعر کلاسیک عثمانی نگاهی به شعر فارسی داشته و از شعر فارسی پیروی کرده بود و به همین خاطر اینها می‌خواهند به دوران پیش از عثمانی بازگردند. شعر «عاشقی» که صورت کهن شعر ترکی است و ترانه‌ها، وزن‌هایی هستند که اینها دوست دارند در آن قالب‌ها شعر بگویند.  

بعد از جمهوری جریان‌هایی پیش آمد که شعر هجایی دوباره زنده شد؛ ولی زیاد پایدار نبود و مدتی طول نکشید که هیجان این گرایش افول کرد. فقط مثلا نجیب فاضل ماند که وی در بازسازی شعر ترکی نقش زیادی دارد. او اوزان هجایی را مرکز شعر قرار داد و موفق شد در مسیر شعر معاصر ترکی راهگشایی کند و به شاعری صاحب‌سبک بدل شود. بعد از او کسی نیامد که راهش را ادامه بدهد. چند نفر آمدند ولی ضعیف‌تر از او بودند؛ اما هیچ وقت نشد که شعر سنتی ترکی بتواند در دوران معاصر چهره‌های مهمی را معرفی کند. دیگر فکر نمی‌کنم جریانی بتواند به دوران شعر کهن بازگردد. دوران این گونه‌ی شعری گذشته. الان سلیقه‌ی شاعران بیشتر مایل به شعر آزاد است. نمی‌خواهم بگویم شعر سپید که اصطلاحی فارسی است و متعلق به ایرانیان. شعر آزاد ما هم شبیه شعر سپید است. ما می‌گوییم «سربستْ شعر». سربست یک کلمه‌ی فارسی است، اما معنایش نزد ما فرق می کند و معنایش در فرهنگ ترکی همان آزاد است. شعر آزاد در همه‌ی گروه‌ها و گرایش‌های ادبی ترکیه سروده می‌شود و جریان اصلی شعر ترکی است. شعر آزاد را همه‌ی گروه‌ها، چه محافظه‌کار، چه ملی، چه مذهبی، چه چپ و غیره انتخاب کرده‌اند. از نظر شکل شعر، گروه‌های فکری اختلافی با هم ندارند و از تجارب شعری هم استفاده می‌کنند.  

ـ می‌خواهم از فرصت استفاده کنم و درباره‌ی ثبت اسامی فارسی و عربی در زبان ترکی بپرسم. در ایران برخی مترجمان آثار ترکی، اسامی فارسی و عربی راه‌یافته به ترکی را موقع ترجمه به فارسی به همان صورت تلفظ ترکی می‌نویسند. این وضعیت باعث می‌شود ما با اسم‌های جدیدی روبه‌رو شویم که ریشه‌ی عربی یا فارسی دارند، اما نمی‌توانیم ریشه‌ی آن را تشخیص بدهیم. همچنین دیدم در ترکیه برگردان فارسی برگزیده‌ی شعر معاصر ترکیه منتشر شده و شما هم از ناظران آن کتاب بوده‌اید. در آنجا اسامی به همان شیوه‌ی کهن و بر اساس سنت نوشتاری ثبت شده‌اند و مبنا گویش امروزی نبوده است.

ـ از این سوال تشکر می‌کنم. موضوع خوبی است و باید به آن پرداخت. باید کمی درباره‌ی گذشته‌ی ما یعنی درباره‌ی گذشته‌ی زبان ترکی تعمق کرد. تغییر الفبای ترکی این مشکلات را ایجاد کرده است. ما ناگزیر وقتی الفبا را تغییر دادیم، باید مرتکب این اشتباه می‌شدیم. نسل‌ها که تغییر می‌کند، گذشته فراموش می‌شود. ما در ترکی در نوشته‌هایمان برخی اوقات دچار تردید می‌شویم. این دودلی از آنجا می‌آید که ریشه‌ی کلمه را گم کرده‌ایم. مثلاً برخی اسم‌ها را غلط می‌نویسیم. اگر تغییر الفبا پیش نمی‌آمد، ایرانی‌‌ها هم در ترجمه از ترکی دچار این مشکل نمی‌شدند. ما اشتراک حروف را از دست داده‌ایم. البته گذشته، گذشته است. باید فکر کنیم که بعد از این چه کنیم. به نظر من باید در نوشتار، شکل قدیم یا اصل کلمه را در عربی یا فارسی حفظ کرد. اسم‌های ترکی‌الاصل قدیم هم مثل خاقان همانط‌ور. اینها را به صورت اصلش بنویسیم. اگر شکل قدیم را حفظ کنیم، تفاهم بین ملت‌های مسلمان یا هم‌ریشه راحت‌تر و بهتر خواهد بود. اگر اسامی خاص را به شکل‌های دیگری بنویسیم، فرهنگ‌ها از هم دور خواهد شد. اسامی خاص را در نوشتار باید حفظ کرد و در تلفظ می‌توانیم شکل‌های دیگر را بگوییم. استانی در ترکیه هست به اسم اسکی‌شهر. اگر آن را اسکی‌شهیر بنویسیم، ریشه اصلی آن گم خواهد شد. اگر یک ایرانی اسکی‌شهر را ببیند، می‌فهمد که واژه‌ی شهر از فارسی به نام آن مکان راه یافته؛ اما اگر آن را شهیر بنویسیم، طبق تلفظ ترکی آن، یک ایرانی از کجا می‌تواند بداند که شهیر همان شهر است. اگر جوامع عربی شکل نوشتار را حفظ نمی‌کردند، دچار ذلت می‌شدند. این جوامع امروز هم حال خوبی ندارند، اما اگر شکل نوشتاری را حفظ نمی‌‌کردند، حال‌شان از این هم بدتر بود. خوشبختانه قرآن هست و وجود قرآن، جوامع عربی را در شکل نوشتاری متحد کرده است. ما هم باید بکوشیم با اینکه زبان‌هایمان جدا است، در نوشتار، مشترکات خود را حفظ کنیم تا تفاهم بین ما زیادتر بشود.

ـ  از کارهای آتی‌تان هم بگویید.

ـ می‌خواهم درباره‌ی سنایی غزنوی کتابی تهیه کنم. شرح حال سنایی و آثار او را می‌خواهم موضوع تحقیق قرار بدهم. او یکی از بزرگ‌ترین عارفان فارسی‌زبان بود و از حدیقه‌ یا الهی‌نامه‌اش زیاد استفاده شده است. متاسفانه آثار او به‌درستی به ترکی ترجمه نشده است. علتش را نمی‌دانم. من جز ترجمه‌ی چند شعر از آثار وی، ندیده‌ام چیز از آثارش به ترکی ترجمه شده باشد.

 

کلید واژه ها: حجابی قیرلانغیچ -
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST