ایران: حسینقلی مستعان یکی از بنیانگذاران و برجستهترین پاورقینویسان
ایران است که بیشک نام و آوازه پاورقیهای پر کشش و پر مخاطبش در دهههای سی و
چهل فراموش ناشدنیست. امروزه سریالهای تلویزیونی جانشین پاورقی شده و دقیقاً همه
اصول و فنون پاورقینویسی در سریالهای تلویزیونی به کار گرفته میشود و در واقع
هر جمله در پایان هر قسمت سریال روی حادثهای تازهای متمرکز میشود که بیننده را
برای دیدن دنباله سریال بیتاب میکند. مستعان در پاورقیهای خود از این شگرد به
گونهای استادانه سود میبرد و درست به خاطرم میآید هنگامی که پاورقی «آفت» ایشان
در مجله «تهران مصور» چاپ میشد، مردم تهران برای آگاهی از ادامه داستان مجله را
از دست یکدیگر میقاپیدند. نکته مهم در کار او این بود که در پاورقیهای مستعان
تمامی اصول داستاننویسی رعایت میشد. بویژه نثر ادیبانه و پرکشش او در ترسیم و تصویر
صحنههای قصه حرف اول را میزد و به جرأت میتوان گفت که مستعان با خلق پاورقیهایش
در کتابخوان کردن عامه مردم نقش مهمی ایفا کرد که هنوز همین گروه جزو کتابخوانها
هستند و گرنه جوانترها به فضای مجازی نقل مکان کردهاند. البته به آنها حق میدهم
چون آثار جذاب و پرکششی که بتواند جوانها را مجذوب کتابخوانی کند در ممیزیها
بایگانی میشود. در دورهای که استاد مستعان پاورقیهای پر مخاطبش را منتشر میکرد،
متأسفانه سیطره ایدئولوژی چپ استالینیستی (که یکی از مشخصههایش تحقیر پاورقینویسی
بود) مانع
درک موقعیت ممتاز آثار او شد. در آن دوره پاورقینویسی بسیار مورد بیمهری قرار میگرفت
و نمیدانستند بزرگان قصهنویسی جهان نظیر ویکتور هوگو، بالزاک، فئودر داستایفسکی،
لئو تولستوی و ارنست همینگوی در آغاز پاورقینویس بودند. در اینجا بیمناسبت نمیبینم
که به دوستداران ادبیات و بویژه جوانان که قصد قصهنویسی و سریالپردازی دارند
توصیه کنم به هر ترتیب که شده پاورقیهای کمنظیر مستعان را که اغلب به صورت کتاب
چاپ شده است، مطالعه و برای خلق داستان و سریال الگوبرداری کنند. من امکان دیدار مستقیم
ایشان را نداشتم. وقتی سال ۱۳۴۵
سردبیر مجله «جوانان» شدم در آن روزگار مجلههای پرشمارگان «تهران مصور» و
«روشنفکر» هم منتشر میشد و حسینقلی مستعان بیشتر در این دو مجله مینوشت و هرچند
دوست داشتم اما فرصتی پیش نیامد با ایشان در مجله «جوانان» همکاری داشته باشم.
نیمه دوم دهه چهل ظهور پاورقینویسهای جوانی مانند صدرالدین الهی و سبکتکین سالور
و کمکاری حسینقلی مستعان بتدریج دست به دست هم داد تا او رو به افول برود و عملاً
از سالهای دهه پنجاه خیلی اندک و دست به قلم میبرد.
او در حالی که گرایشهای سیاسی خاصی هم نداشت با
درخشش در سالهای دهه سی و اقتدار تا نیمه اول دهه چهل، به پاورقینویسی ادامه داد
و عموماً دل در گرو فرهنگ و هنر داشت. مستعان سرانجام سالهای آخر عمرش را در
انزوا سپری کرد و اوایل دهه شصت از دنیا رفت. با اینکه پاورقینویسیهای او نقش
مهمی در افزایش شمارگان مجلههای قبل انقلاب داشت و از طرفی به افزایش مطالعه و علاقه
مندسازی مردم به مطالعه و کتابخوانی نقش مهمی داشت آن طور که باید قدر ندید.
معتقدم پاورقینویسها خدمت بزرگی به فرهنگ ایران معاصر داشتند اما جریانهای نقد
ادبی روشنفکری به اشتباه از آنها به نیکی یاد نمیکند.