ایران: گابریل گارسیا مارکز نویسنده بسیار خلاق و تأثیرگذاری بود، او به نسل نویسندههایی تعلق داشت که تعهد اجتماعی نویسنده جزو مسائل تعیینکننده و مهم این عرصه تلقی میشود. همزمان با روزگار گابریل گارسیا مارکز، نویسندههای زیادی در امریکای لاتین و دیگر کشورهای جهان زندگی میکردند، اما او بهدلیل مواضع استعمارستیزانه، عدالتطلبانه و توجه به افراد فقیر و زیردستها، بیش از دیگران مورد توجه قرار گرفت. از طرفی خلاقیت او در خلق آثار داستانی تأثیرگذار هم از دیگر مؤلفههایی بود که موجب میشد او نقشی متمایز داشته باشد. در نهایت همه این عوامل دست بهدست هم دادند تا مارکز، مارکزی شود که دنیا میدید و میشناخت. او در دورهای از تاریخ ادبیات امریکای لاتین ظهور کرد که جریان بزرگ ادبی در این منطقه از جهان رقم خورد و تأثیر بزرگی نه تنها بر ادبیات این منطقه بلکه بر دیگر نقاط جهان گذاشت. او در میان نویسندگان امریکای لاتین، بیش از سایر نویسندگان مورد توجه قرار گرفت و وجهی از این مسأله به شخصیت ویژه او بر میگشت که همواره صدای بلندی در اعتراض به ظلم و بیداد داشت و بخشی دیگر هم بهنوع نوشتارو قدرت او در خلق جهان داستانی این نویسنده باز میگردد. نمیتوان منکر شد که فضای مخلوق مارکز با جهان و زیست ما ایرانیها و فضای درآمیخته با افسانه و اسطورهها در ایران نزدیک است. از طرفی اقبال ایرانیها به آثار ادبیات امریکای لاتین دلیل دیگری هم دارد، آن نویسندهها به موضوعها و چالشهایی میپرداختند که به نوعی مسأله ما هم بود و هست و از آنجا که گاهی امکان آن نبود نویسندگان و ادبای ما مستقیم در آثارشان آن رنجها را بازتاب دهند، سعی میکردند با انتخاب و ترجمه آثار ادبیات امریکای لاتین از زبان دیگران، مصائب مبتلا به جامعه و سیاست ایران را بیان کنند. من تقریباً همه آثار گابریل گارسیا مارکز را خواندهام و از همه بیشتر هم مانند بسیاری از مخاطبهای این نویسنده رمان «صد سال تنهایی» را دوست دارم. این رمان نه تنها در ادبیات امریکای لاتین بلکه در جهان گل کرد و توجه میلیونها مخاطب را به خود جلب کرد. بعد از آن رمان «عشق سالهای وبا» را دوست دارم. روایت «گزارش یک آدم وبایی» هرچند اثری غیرداستانی است، اما بسیار جذاب و خواندنیاست و آن هم از جمله آثار محبوب من در میان کتابهای گابریل گارسیا مارکز است. در کنار اینها من رمان پاییز پدرسالار را هم دوست دارم و این رمان را با عنوان «خزان خودکامه» به فارسی برگرداندم. جالب است بدانید این عنوان را من از احمد کریمی حکاک و احمد شاملو وام گرفتهام. این دو نفر در مقطعی تصمیم داشتند مشترکاً این اثر گابریل گارسیا مارکز را به فارسی برگردانند و فصل نخست اثر هم ترجمه شد و جواد مجابی در شناختنامه احمد شاملو آن را عرضه کرده است و آنها تصمیم داشتند عنوان «خزان خودکامه» را بر این کتاب بگذارند و در نهایت من از این عنوان برای ترجمهام بهره گرفتم. علاقهام به این رمان گابریل گارسیا مارکز و از طرفی موجود نبودن ترجمه خوب از این اثر در بازار کتاب، باعث شد این اثر را ترجمه کنم. به نظرم یکی از ترجمههای خوب این اثر کار حسین مهری بود که آن مقطع چاپی از کتاب در بازار موجود نبود و من آن را ترجمه کردم. گابریل گارسیا مارکز نویسنده مهمی بود و تا واپسین سالهای زندگی دغدغه برابری و رفع تبعیض داشت.