اعتماد: نیکلاس. جی. کار (متولد ۱۹۵۵ م.) نویسنده امریکایی در زمینه فناوری، کسب و کار و فرهنگ است. مشهورترین کتاب او «میانمایگان: اینترنت با مغز ما چه میکند؟» در سال ۲۰۱۱ با استقبال گستردهای مواجه شد. این کتاب موضوعاتی را که کار، پیشتر در مقالهای با عنوان «آیا گوگل ما را احمق میسازد؟» دنبال کرده بود، بسط میدهد و تاثیرات و پیامدهای اینترنت بر مغز انسان را تشریح میکند. به باور کار، اینترنت رسانهای مبتنی بر فاصلهگذاری و تعلیق است و روش مطالعه مردم و فرآیند پردازش اطلاعات توسط آنها را دگرگون ساخته است. کسب حکمت تنها از طریق مطالعه عمیق و تمرکز پدید میآید؛ امری که به باور کار، در فضای آنلاین یافت نمیشود. کار مدعی است که تحقیقاتش را زمانی شروع کرد که متوجه تغییراتی در تواناییاش در تمرکز شد. او در یک مصاحبه در این باره گفته است: «داشتم یک کتاب یا یک مقاله بلند میخواندم و بعد از مطالعه دو صفحه، مغزم میخواست کاری را بکند که وقتی آنلاین هستم: ایمیلم را چک کنم، روی یک لینک کلیک کنم، چیزی را گوگل کنم، از یک صفحه به صفحهای دیگر بپرم». این حواسپرتی مزمن به تعبیر کار، حتی بعد از خاموش کردن کامپیوترهایمان، ما را رها نمیکند. کار توضیح میدهد که «روانشناسان و دانشمندان علوم عصبی کشف کردهاند که مغزهای ما، حتی در بزرگسالان بسیار خمیری هستند». «آنها خیلی انعطافپذیر هستند و در سطح سلولی با کارهایی که میکنیم، تطبیق مییابند و بنابراین هرچه بیشتر اینترنتگردی و سطحیخوانی کنیم و مطالب را در اینترنت مرور کنیم، بیشتر بر نحوه تفکرمان تأثیر میگذارند». نویسنده در این کتاب مدعی است که بنابه تحقیقات صورت گرفته «مطالعه آنلاین» عمق و ژرفای بسیار کمتری از مطالعه صفحات چاپی فراهم میآورد. بنابراین از آنجا که مطالعه آنلاین یک پدیده نسبتاً متأخر است، نسلی از خوانندگان در حال شکلگیری هستند که عادت کردهاند همهچیز را به شیوه آنلاین با اقتضائات آن مطالعه کنند. کار مدعی است که در نتیجه گسترش این شیوه مطالعه، آدمها تواناییشان را برای «شیوه تفکر تاملبرانگیز و با تعمق و با طمانیه» از دست دادهاند. او میگوید تحقیقات نشان میدهد، همچنان که آدمها در انجام همزمان چند کار بهتر شدهاند، «خلاقیتشان در تفکر کمتر شده است». کار، حتی ظهور اینترنت را «نه فقط یک پیشرفت فناورانه، بلکه یک پسرفت انسانی» میخواند. حواسپرتی و سطحینگری از دید کار، فاجعهآمیزترین پیامدهای گسترش اینترنت و فضای مجازی است. اما برای کاستن از این نتایج ناخواسته، قطعاً میتوان راهکارهایی جست، مثل کاهش زمان استفاده از اینترنت، روی آوردن به روشهای سنتی مطالعه و تفکر، تمرین تمرکز و... مهمتر از همه اما آگاهی به این نکته اساسی است که نیکلاس کار در کتابش بدان متذکر شده است، اینکه اینترنت صرفاً ابزاری نیست که بتوان با آن به هر روشی که خواستیم، مواجه شویم. بلکه پیشاپیش قالبها و روشهایی را فراروی ما میگذارد و شیوههای تفکر ما را صورتبندی میکند. آگاهی از این شیوههای صورتبندی اندیشه، شاید راهی برای برونرفت از سطحینگری و میانمایگی باشد.