از میان آثاری که در حوزه
نقد و نظر در آستانه نمایشگاه منتشر شده یا در دست انتشار است، «بورژوا در میانهی
تاریخ و ادبیات» نوشته فرانکو مورتی اثری خواندنی است که با ترجمه مهران مهاجر و
محمد نبوی در نشر آگه منتشر شده است. از مورتی پیش از این مخاطب فارسیزبان،
مقالاتِ «چند حدس در باب ادبیات جهانی» و «منحنی، نقشه، درخت: مدلهای مجردی برای
تاریخ ادبیات» را در کتابِ «ادبیات و جهان» ترجمه شاپور اعتماد خوانده است که
ازقضا هر دوی این کتابها در نشر آگه بهچاپ رسیدهاند. اینک نیز کتابِ مهم فرانکو
مورتی با عنوان «بورژوا در میانهی تاریخ و ادبیات» ترجمه شده است، او از نظریهپردازان
و پژوهشگران تاریخ رمان اروپا است و در آثار خود به وجوهِ مختلف رمان و نقش آن در
تاریخ و فرهنگ اروپا پرداخته است. فرانکو مورتی چنانکه در «بورژوا در میانهی
تاریخ و ادبیات» مینویسد «در مقامِ مورخ ادبیات بیش از آنکه بر رابطه واقعی میان
گروههای مشخص اجتماعی -بانکداران، و کارمندان عالیرتبه، صاحبان صنایع، پزشکان و
غیره- تمرکز کنم، به انطباق میان اشکال فرهنگی و واقعیتهای طبقه جدید توجه دارم،
و مثلا میپرسم چگونه واژهای چون آسایش ویژگیهای مصرف مشروع بورژوایی را مشخص میکند؛
یا چگونه سرعت داستانگویی با نظم نوین زندگی سازگار میشود. و به این ترتیب، من
بورژوا را در منشور ادبیات تجزیه میکنم» و این مسئلهای است که مورتی در کتاب خود
دنبال میکند. او در مقاله کتاب «ادبیات و جهان» موضع خود را نسبت به وضعیت اخیر ادبیات روشن
کرده بود: «امروزه دیگر ادبیات ملی معنای چندانی ندارد: آغاز عصر ادبیات جهان است و همه
باید برای تسریع ظهور آن مشارکت کنند.» مورتی معتقد است که این تلقی از ادبیات
چندان هم جدید نیست بلکه گوته و مارکس و انگلس هم سالیانی پیشتر چنین باوری داشتهاند.
مورتی در مواجهه با مفهوم «ادبیات جهانی» چنین رأی میدهد: «هیچ دلیل موجهی برای
مطالعه و بررسی ادبیات جهانی وجود ندارد، جز این: درحاشیهماندن و خارچشمبودن،
چالش دائمی معنوی برای ادبیاتهای ملی.»
چشماندازِ توماس مان
از دیگر آثارِ ترجمه در حوزه نقد، کتابی است از جورج
لوکاچ با عنوان «جستارهایی درباره توماس مان» که با ترجمه اکبر معصومبیگی در
نشر نگاه در دست انتشار است. این مترجم پیشتر نیز اثر دیگری با نامِ «نویسنده،
نقد و فرهنگ» را از لوکاچ ترجمه کرده بود که مجموعهمقالاتی است از این متفکر که یک
بار در نشر دیگر منتشر شده بود و مدتی پیش با ویراستی تازه و مقالاتی تازه در نشر
نگاه بهچاپ رسید. لوکاچ در این مقالات نیز به آثار چهرههایی همچون تالستوی،
زولا، گوته، تورگنیف، توماس مان، فلوبر، شکسپیر و لسینگ پرداخته است. لوکاچ در این
کتاب از «چشمانداز» نویسنده سخن میگوید که ادبیات را از توصیفِ صرف واقعیات
فراتر میبرد. او در یکی از مقالات مهم خود با عنوانِ «توماس مان یا کافکا» مینویسد،
نویسنده چشمانداز و پرسپکتیو دارد و بدون چشمانداز امکان نوشتن وجود ندارد و
البته بهتعبیر مترجم کتاب، چشمانداز هرکس از واقعیت، گزینهای خاص خودش را دارد.
از این منظر لوکاچ بر مفهومِ «روایت» و تفاوتش با توصیف عکاسانه تاکید میگذارد و معتقد
است، واقعیت مطلقا به این معنا نیست که شما یک عکس بگیرید و بگویید همه عناصر
واقعیت در این توصیف عکاسانه وجود دارد. درواقع با روایتکردن است که نویسنده
واقعیتی جدید خلق میکند که از صافی ذهن و زبان و روان و تجربه زندگی او گذشته
است. در اثر اخیر، «جستارهایی درباره توماس مان» لوکاچ سراغِ توماس مان میرود، نویسندهای
که همواره به لوکاچ و آرایش نظر داشته است و بهنظر بسیاری از منتقدان و مفسران
ادبی «مرگ در ونیز» خود را با الهام از مقاله «جان و صورتِ» لوکاچ نوشته است و تکهای
از آن را در اثر خود نیز آورده است و طرفه آنکه بهقول اکبر معصومبیگی نویسنده
محبوبِ لوکاچ در قرن بیستم توماس مان است که ابدا به نحله چپ وابسته نیست و لوکاچ در
مقاله «توماس مان: در جستوجوی انسان بورژوا» او را بورژوا اما اومانیستی دموکرات
میخواند که جهت فکریاش ترقیخواهی است و نه ارتجاع، نویسندهای که سخت با فاشیسم
درمیافتد.
سکوت پرهیاهوی شعر
از آثار تألیفی در حوزه شعر، کتابِ «بیژن الهی: تولید
جمعی شعر و کمال ژنریک» نوشته علی سطوتیقلعه است که چندیپیش در نشر اختران
درآمد. مولف، نقدِ خود را با این پیشفرض آغاز میکند که، بیژن الهی در نقد ادبی
ما چندان که باید و شاید دیده نشده یا حتی ندیده گرفته شده است و مینویسد این کتاب
نیز قصد ندارد سکوتِ منتقدان نسلهای پیش را جبران کند، بالعکس، سراسرِ کتاب را
باید در حکم همان سکوت به شیوه خاص نویسندهاش خواند، چراکه تفاوت تنها در این است
که الهی برای مولفِ کتاب، مسئلهساز بوده و بهقول خودش چهبسا برای دیگران مسئلهساز
نبوده است. «باری، چیزی اگر قرار باشد جبران شود، قضای روزگار همان سکوت پرهیاهویی
است که کاشفان نهچندان فروتنِ شاعر پس از مرگ او برپا کردهاند.» هر فصلِ این
کتاب با شعر یا ترجمهای از بیژن الهی آغاز میشود که با ایده آن فصل ارتباطی موثق
دارد. مولف در فصل نخست از مواجهه بغرنج با بیژن الهی مینویسد: «هرگونه مواجهه
نزدیکتر با کاروبارِ ادبی بیژن الهی، فارغ از سکوت پرهیاهویی که بازگشت او از
حواشی گذشته شعر جدید فارسی به متن مباحث ادبی برانگیخته، پیشاپیش حامل بغرنجهای
عدیدهای خواهد بود، و این نه فرضا بهدلیل بغرنجبودنِ شعرها، ترجمهها و فکرهای
الهی، که از آنجا ناشی میشود که موضوعِ تحقیق نه بهتمامی در دسترس است و نه
تکلیفِ آن کاملا روشن.» مولفِ «بیژن الهی: تولید جمعی شعر و کمال ژنریک»، در
کتابش بر خصلتِ جمعی تولید شعر دست میگذارد تا نشان دهد فیگورِ شاعری بیژن الهی
به سنتی وابسته است که با تولیدِ جمعی شعر بیگانه نبوده، بلکه به آن باور داشته و
شعر اخیر ما چطور از این سنت جدا افتاده است.
از میان دیگر آثارِ تألیفی در حوزه نقد امسال اثری
از صالح حسینی، منتقد ادبی و مترجم در نشر نیلوفر بازنشر شده است. کتابی با عنوانِ
«نیلوفر خاموش» که نظری است به شعرِ سهراب سپهری. صالح حسینی در همان مقدمه تکلیف خود
را با مخاطبان معلوم میکند و مینویسد: «فاش میگویم و از گفته خود دلشادم که سالهاست
شعر سهراب انیس و مونس من است، اکثر شعرهای او در حافظهام نقش بسته است و با
زمزمه آنها غبار عادت را از چشم و زنگار را از جان و دل شستهام. و حال که در مقام
بررسی شعر اویم شاید چنین گمان رود که شیفتگی من نسبت به او همچون حجابی در برابر
قضاوت بیطرفانه قرار گیرد. پس بهتر است از همین آغاز مشخص کنم که در این نوشته نه
بر آنم در زمره ستایشگران چشموگوشبسته او قرار گیرم و نه میخواهم شعرش را از
مقوله سانتالیسم غیررئالیستی قلمداد کنم. کار من این است که با تکیه بر موازین علمی
نقد بیآنکه ادعای شناخت کامل و همهجانبه شعر او را داشته باشم و درصدد پاسخگویی
به تمام ایرادها برآمده باشم، نظری به شعر او بیندازم.»کتاب دیگری که در این مدت
در حوزه نقد و نظریه ادبی بهچاپ رسیده، «فلسفه ادبیات» پیتر لامارک با ترجمه میثم
محمدامینی است که از طرف نشر نو منتشر شده است. پیتر لامارک استاد فلسفه دانشگاه
یورک است که در زمینه فلسفه هنر تحلیلی آثار زیادی نوشته و همچنین نظریهای درباره
پارادکس داستان طرح کرده که با عنوان نظریه اندیشه شهرت یافته است. آنطور که
نویسنده در پیشگفتار کتاب توضیح داده، این کتاب برای پاسخدادن به این پرسشها شکل
گرفته که چه چیزی را میتوان ادبیات دانست و ادبیات بهعنوان هنر چه معنایی دارد؟
و چرا هر ادبیات منظومی را نمیتوان ذیل ادبیات دستهبندی کرد؟این روزها کتاب دیگری
از مجموعه «تاریخ و ادبیات ایران» که توسط محمد دهقانی تالیف میشود هم به چاپ
رسیده است. «کسایی، نخستین شاعر نامدار شیعه» عنوان این کتاب است و درواقع کتاب
هفتم از عصر سامانی این مجموعه بهشمار میرود. مجموعه «تاریخ و ادبیات ایران» که توسط نشر نی
منتشر میشود، به ادبیات و تاریخ ایران به صورت توامان توجه دارد و از این حیث
متفاوت از تاریخ ادبیاتهای موجود است. دهقانی در هریک از کتابهای این مجموعه،
نشان میدهد که شاهکارهای ادبی ایران در چه فضای تاریخی خلق شدهاند و چقدر از
بستر اجتماعی عصرشان تاثیر گرفته و احتمالا چه تاثیری بر آن نهادهاند.کسایی، شاعری
است که در نیمههای قرن چهارم هجری در مرو متولد شد، یعنی زمانی که هنوز پنجاه
سالی به پایان کار سامانیان باقی مانده بود. دهقانی در بخشی از مقدمه کتاب درباره
کسایی نوشته: «پیداست که زندگی در جوار پایتخت سامانیان برای جوان مستعدی چون
کسایی اهمیت بسیاری داشته و راه رشد و پیشرفت اجتماعی را در واقع برای او هموار میکرده
است. از اشارهای که صاحب چهار مقاله در قرن ششم دارد معلوم میشود که کسایی، در
کنار بزرگانی چون رودکی و ابوالعباس ربنجی و ابواسحاق جویباری و عدهای دیگر، از
شاعران مشهور دربار سامانی قلمداد میشده است. پس او، با اینکه از خاندانی شیعه
برخاسته بوده، توانسته است در عین جوانی به دربار سامانیان راه یابد و در عداد
شاعران مهم ایشان درآید. این خود شاید دلیلی باشد بر اینکه سامانیان پس از نوحبن
نصر، دستکم در مورد شیعیان اثنیعشری، آسانگیری بیشتری داشتند و حساب آنها را
کاملا از اسماعیلیه جدا میکردند.»
از جهانِ نمایش
«آفریقا از کوههای پیرنه آغاز میشود. به همین دلیل میخواهم
بگویم که چرا روبلس دوبرابر الجزایری است؛ زیرا او در وجودش مثل بسیاری از ما، همخون
اسپانیایی دارد و هم انرژی بربرهای آفریقایی؛و به همین دلیل است که چنین ترکیبی
پرورنده نسلی از انسانهایی است که نمیتوانند در کلانشهرهای اروپایی احساس آرامش
و قرار داشته باشند. از سوی دیگر، کلانشهرنشینان نیز در برابر چنین انسانهایی
احساس راحتی چندانی ندارند. و دقیقا به همین دلیل است که، آثار چنین فردی، آثاری
خاص است؛ آثاری که مطمئنا بخشی از آن، از یک سو، محصول سنت ادبی فرانسوی است
(روبلس، از این نقطهنظر، باید موپاسان و فلوبر را بهعنوان پدران ادبی آثارش
بپذیرد.) اما از سوی دیگر، روحی دیگر نیز در کارهایش وجود دارد؛ روحی متمایز، با
یک حالوهوای خشن و بهشکلی وحشیانه ظریف! گاهی اوقات ظریف و آشنا، گاهی اوقات
غریب و ناشناخته.» این بخشی از متنی است که آلبر کامو درباره امانوئل روبلس نوشته بود،
نویسنده و نمایشنامهنویسی که در سال ۱۹۱۴ در الجزایر
متولد شد و در طول زندگی هشتادسالهاش بعد از سفر متعدد به کشورهای مختلف جهان
سرانجام در بولونی فرانسه از دنیا رفت. دو نمایشنامه از روبلس با نامهای «پنجره»
و «جزیره
نامسکون» از تازهترین ترجمههای محمدرضا خاکیاند که هر دو در قالب یک کتاب در
نشر مانوش بهچاپ رسیدهاند. سفرهای بسیار روبلس و نیز تجربه حضورش در جنگ دوم
جهانی دستمایه بخشی از آثار او هستند. روبلس هم رمان و نمایشنامه نوشته و هم
نمایشنامه و در این میان، نمایشنامه «پنجره»، روایتی است از خشونت دیکتاتوریهای
نظامی در کشورهای آمریکای جنوبی و «جزیره نامسکون» یادآور اشغال فرانسه توسط آلمان
نازی است.
«همدستها»ی جان هاج با ترجمه نریمان افشاری یکی دیگر از
نمایشنامههای تازه نشر مانوش است. جان هاج در «همدستها»، نمایشنامهای که برنده
جایزه لارنس الیویه ۲۰۱۲ شده، با روایتی که سرشار از طنزی تلخ است، به رابطه میخاییل
بولگاکف و استالین در بحرانیترین مقطع تاریخی از وحشتآفرینیهای نظام اتحاد
جماهیر شوروی پرداخته است. جان هاج به میانجی روایت این ماجرا، به رابطه هنرمند و
حاکم توجه کرده است.«خالیبند دنیای غرب» از جان میلینگتن سینگ نمایشنامهای است
که با ترجمه حمید احیاء به تازگی در نشر نیلا به چاپ رسیده است. جان میلینگتن سینگ
نویسندهای است که در سال ۱۸۷۱ در حوالی
دوبلین متولد شد و موضوع این نمایشنامه او، از دو حادثه معروف که در غرب ایرلند
اتفاق افتاده سرچشمه گرفته است. آنطور که در مقدمه کتاب هم آمده، در حادثه اول،
مردی پدر خود را میکشد و مردم او را پنهان میکنند؛ و در دومین حادثه مردی به قتل
زنِ صاحبکارش دست میزند که البته زن نمیمیرد و فقط زخمی میشود. اجرای این
نمایشنامه، در سال ۱۹۰۷، واکنش عدهای از تماشاگران و فعالان ملیگرا را به همراه
داشت و به تظاهرات و اعتراضهایی در دوبلین منجر شد.«گول عشق» سام شپارد با ترجمه
محمدرضا عرفانی از دیگر نمایشنامههای تازه نشر نیلا است. سام شپارد نمایشنامهنویس،
کارگردان، بازیگر و فیلمنامهنویس مشهور و معاصر آمریکایی است که پیشتر آثار
زیادی از او از جمله در همین نشر نیلا بهچاپ رسیده بود. شپارد نویسندهای با شهرت
جهانی است که برنده جایزه پولیتزر هم شده است.