کد مطلب: ۱۲۴۷۸
تاریخ انتشار: سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷

هلال نیمه‌ی شعبان رسید

سرم را می‌زنم از بی کسی گاهی به درگاهی

نه با خود زاد راهی بردم از دنیا، نه همراهی 

اگر زاد رهی دارم همین اندوه و فریاد است

«نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی»

غروبی را تداعی می‌کنم با شوق دیدارش

تماشا می‌کنم عطر تنش را هر سحرگاهی 

دلم یک بار بویش را زیارت کرد... این یعنی

نمی‌خواهد گدایی را براند از درش شاهی

نمی‌خواهم که برگردد ورق، ابلیس برگردد

دعای دست می گویی، چرا چیزی نمی‌خواهی 

از این سرگشتگی سمت تو پارو می‌زنم مولا!

از این گم بودگی سوی تو پیدا می‌کنم راهی

به  طبع طوطیان هند عادت کرده‌ام ، هندو

 همه شب  رام رامی گفت و من الله اللهی

هلال  نیمه‌ی شعبان رسید و داغ دل نو شد

دعای آل یاسین خوانده‌ام با شعر کوتاهی

اگر عصری‌ست یا صبحی تو آن عصری تو آن صبحی

اگر مهری‌ست یا ماهی  تو آن مهری تو آن ماهی

دل مصر و یمن خون شد ز مکر نابرادرها

یقین دارم که تو آن یوسف افتاده در چاهی 

 

علی‌رضا قزوه

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST