کد مطلب: ۱۲۶۶۸
تاریخ انتشار: سه شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۷

هر روز روز فردوسی است

باران نیلی

اعتماد: راقم این ستون سالیانی هست که مانند بسیاری از ارباب قلم که شرحش توضیح واضحات است، دیگر رغبتی به نوشتن ندارد... چشمش به پلاکاردی افتاد آویخته بر دیواری سیمانی که خبر از برگزاری همایشی بزرگ می‌داد با برنامه‌های متنوع به مناسبت بیست و پنجم اردیبهشت، روز بزرگداشت فردوسی در ورزشگاهی واقع در روستایی به نام میان‌رود. دو عامل سبب شد که با وجود تنگ‌حوصلگی از اوضاع زمانه در این مراسم شرکت کنم. یکی به دلیل علاقه‌ام به شاهنامه که با شیر اندرون شد و با جان به در رود، دیگری جذابیت نام سخنران مجلس که با آثار و مقالات ایشان در زمینه ایران‌شناسی آشنا بودم و بی‌گمان مشتاق دیدارش. وقتی به ورزشگاه رسیدم و دیدم نزدیک به هزار نفر از نقاط دور و نزدیک گرد آمده‌اند تا در گرامیداشت شاعر ملی شرکت کنند، به واقع شگفت‌زده شدم. هرچه می‌گذشت، بر تعداد حاضران افزوده می‌شد. سخنران مجلس دکتر محمد بقایی‌ماکان بود که نکته‌ای درخور تامل مطرح کرد. این سخنرانی با عنوان «آنچه از شاهنامه می‌توان آموخت» چنان شور و حالی در مجلسیان برانگیخت که می‌شد برق نگاه‌شان را در فضای ابرآلود غروب ورزشگاه شاهد بود. استاد ماکان از اندیشه‌های والای برآمده از مرز پرگوهر که در شاهنامه مطرح شده سخن گفت. از اینکه ایرانیان نخستین قومی بودند بر پهنه گیتی که گفتند خدا یکی است و او را به لطیف‌ترین عنصر موجود در طبیعت یعنی نور تشبیه کردند. ایرانیان نخستین مردمی بودند که از سه اصل اساسی زندگی یعنی اندیشه و گفتار و کردار نیک سخن گفتند و شاهنامه بر آن تاکید دارد. ذکر اندیشه‌های والا که اول بار از این خاک سر برآورد مدتی به درازا کشید، سپس مثال‌هایی از شاهنامه در مبارزه با خرافات و تحجر که عامل اصلی واپس‌گرایی و عقب‌ماندگی یک جامعه است، سخن به میان آمد. همچنین نمونه‌هایی از اندیشه‌های ارزشمند مکتوب در شاهنامه به بیانی روشن ارایه شد که حکایت از فضل تقدیم ایرانیان در طریق معرفت، اخلاق و تقوا دارد. دکتر ماکان پس از تجزیه و تحلیل ارزش‌های شاهنامه سخنان دلنشین خود را با این جملات پایان برد که این اثر جاودانی شیرازه‌بند کتاب جامعه ایرانی و عاملی است که همه اقوام این خاک را به هم پیوند می‌دهد، بنابراین تا شاهنامه هست وحدت ملی ایران از میان نخواهد رفت. مصداق این گفته را می‌شد در همین همایش باشکوه که جلال طبیعت روستای زیبای میان‌رود را تحت تاثیر قرار داده و به همت برادران ذوالفقاری- روستازادگان دانشور- ترکیب یافته بود به عیان دید. مردمی که در این ورزشگاه از مناطق دور و نزدیک گرد آمده بودند فقط به عشق شاهنامه و نام آسمان‌تای سراینده‌اش بود که در قیاس با نام ایران پشت‌وروی یک سکه‌اند. مراسم شاهنامه‌خوانی گروه کودکان دبستانی، نقالی جوانان برومند، آوای دلنشین مرشدی که ضربات ضربش تا سُویدای دل اثر می‌کرد و دیگر برنامه‌هایی که همه در پیوند با شاهنامه بود، شاهدی بر وحدت تاریخی مردمی است که بیش از هزار سال است بر گرد این شمع همیشه فروزان جمع آمده‌اند. آنچه در روز بزرگداشت فردوسی در این روستا گذشت، مشتی است از خروار. در این روز نزدیک به صد مجلس باشکوه در سراسر کشور برای تکریم از فردوسی و اثر والای وی برگزار شد. ولی روز فردوسی تنها بیست و پنجم اردیبهشت نیست زیرا هر کس که به واقع ایرانی است هر روز را روز فردوسی می‌داند و می‌داند تا شاهنامه هست، وحدت ملی ما از دست نخواهد شد. شاهد این مدعا را باید در ضمیر مردم این خاک جست که روستاییانی اهل دل در روستایی به نام میان‌رود در کنار قائم‌شهر از آن جمله‌اند. اینان برای آنکه همه لحظه‌های‌شان انباشته از یاد فردوسی باشد، به هزینه شخصی خویش و به پایمردی بهمن ذوالفقاری تندیسی از فرزانه توس در میدان روستای خویش برپا داشتند که نشان از همبستگی ملی دارد.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST