کد مطلب: ۱۲۶۸۰
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷

چه کسانی به دنبال تثبیت ادبیات عامه پسند‌ند؟

صابر محمدی

 هنرآنلاین: آیا ما در اغلب تحلیل‌هایی که بابی در نسبت حاکمیت‌ها و گفتمان‌های فرهنگی می‌گشایند دچار توهم توطئه نیستیم؟ این‌که همچنان تصور کنیم هر گفتمانی لزوما و حتما برساخته از نگرش و سلیقه طبقه حاکم است، تقلیل‌گرایانه نیست؟ عادت داریم بگوییم هیچ پدیده فرهنگی، منفک از تأثیرات سیاسی و جهت‌دهی از سوی تصمیم‌سازی‌های کلان دولتی نیست. بر منکرش لعنت؟ یا این‌که می‌توان پیش از اعلان این لعنت سترگ، زوایای مختلفش را به بررسی نشست؟
بدیهی است که این‌جا درباره "ضرورت هنر در روند تکامل اجتماعی" یا برعکس آن سخن نمی‌گوییم؛ چه این‌که ایده مکرر "تأثیرات اجتماعی بر گفتمان‌های فرهنگی" به اندازه وهمی که میزان تأثیر سیاست‌های کلان را بر آن چشمگیر می‌داند، پرت و بلا نیست. بنابراین می‌توان عجالتا پذیرفت که، بستر اجتماعی ـ با همین کلیشگی و زمختی ـ همچنان گفتمان‌ساز است اما در پذیرشِ تأثیر کلان سیاسی بر گفتمان‌های فرهنگی، اعم از ادبیات، باید تردید کرد.
یک: ادبیات عوام، در راستای تثبیت وضع موجود؟
توهم توطئه مورد اشاره، در رابطه با ادبیات پرمخاطب با گرایش عامه‌پسندی، مشمول چنین صورت‌بندی‌ای است: "حاکمیت و نهادهای رسمی در هر کشوری، برای تثبیت وضع موجود و جلوگیری از به تفکرواداشتن مردمان، ادبیات عامه‌پسند را تقویت می‌کند" و "ادبیات عامه‌پسند، کبریت بی‌خطری برای توده‌هاست و توطئه‌ای از سوی نهادهای رسمی در راستای از بین‌بردن سنت روشنفکری" و ... . در ظاهر می‌توان پذیرفت هر نهاد غیردموکراتیک، هنر و ادبیات سنتی را ترویج می‌کند چون ادبیات آوانگارد، مناسبتی با تثبیت ایده‌های سابق ندارد. اما این را آیا می‌توان به ساحتی کلان‌تر نیز تعمیم داد؟
دولت‌ها شاید قلبا دوست داشته باشند، ادبیات غالبِ مورد پسند مردم، ادبیاتی کم‌مایه یا میان‌مایه باشد، اما اگر آن‌ها هم نخواهند، مگر این‌گونه نخواهد بود؟ به عبارت بهتر باید گفت، این‌که دولت‌ها در این رابطه نقش دارند، بدیهی است و تا این‌جای کار مطرح‌کنندگان این تحلیل را نباید متوهم نامید اما حقیقتا تصور این‌که نقشِ دولت‌ها در تسلط ادبیات عامه‌پسند، نقش چشمگیری است، چیزی جز توهم توطئه نیست. در نظر بگیریم مگر دولت‌ها کسی را به خرید مایحتاج، استحمام، تفریح یا ... ملزم یا تشویق می‌کنند؟ اما نیازهای روزمره و عادی مردم است که آن‌ها را به این امور مشغول می‌کند. ساده‌تر این‌که بدیهی است دولت‌ها راغب به تقویت ادبیات مورد پسند عامه باشند اما این‌که آن‌ها با هدف‌گذاری‌های پیشین و با نیت و قصد ادبیات عامه‌پسند را شکل داده و روانه بازار کنند، تا حد بسیاری دور از تصور است. ادبیات عامه‌پسند، به مانند دیگر نیازهای روزمره، چیزی است که مردم بالفطره می‌خواهند. تنها می‌توان این را پذیرفت که دولت‌ها از دور ایستاده‌اند و خمیر را به این تنور داغ و مهیا می‌چسبانند.
ادبیات عامه‌پسند، ثابت کرده نه بحران اقتصادی می‌شناسد نه تحولات اجتماعی و فارغ از تأثیر مستقیم این عوامل، راه خود را می‌رود، هر چند دچار فراز و فرودهایی هم شده باشد.
دو: چه جادویی دارند؟
یکی از داستان‌نویسان که البته آثار منتشرشده‌اش هیچ‌یک روی جز دو سه چاپ را به خود ندیده بودند، می‌گفت پیش‌ترها تصمیم گرفته بود با نام مستعار رمان عامه‌پسند بنویسد و منتشر کند. البته او این ایده را مدت‌ها نزد خود نگاه داشته بود تا این‌که یک بنگاه نشر به او سفارش داده بود، زندگی چند کارآفرین متمول را به داستانی جذاب و پرکشش تبدیل کند. پس از مدتی کش و قوس اعتراف می‌کرد که تصور ابتدایی‌اش وقتی به مرحله اجرا رسیده بود، ناامیدکننده می‌نمود. او واقعا نتوانسته بود از تمهیداتی که فکر می‌کرد نویسندگان اثار پرمخاطب به‌سادگی از ان‌ها بهره می‌برند استفاده کند و سفارش را به ناشر بازپس داده بود. اما مگر آثار پرمخاطب چه مولفه‌هایی دارند که حتی نویسنده‌ای نخبه‌گرا و قصه‌شناس نتوانسته بود آن‌ها را اجرا کند و به نوایی برسد؟ او می‌گفت هیچ‌گاه دیگر مدعی نخواهد بود که نوشتن رمان عامه‌پسند، کار ساده‌ای است، هر چند خودش یکی از کسانی بود که طی مقاله‌ای مفصل ابزار و شیوه کار نوشتن یک متن ساده و عام‌پسند را تبیین کرده بود.
اما به‌راستی این نویسندگان از چه تمهیداتی بهره می‌برند؟ باید گفت توافق نظری در این باره وجود ندارد. به نظر می‌رسد یکی از دلایل عمده این که تا کنون ساز و کارهای مخصوص آن‌ها لو نرفته این است که خودشان اغلب از تبیین متدهایشان عاجزند. با این حال، بسیاری از منتقدان تا کنون درباره ویژگی‌های این‌گونه متون سخن گفته‌اند. خلاصه این چند ده صفحه مقاله و بحث و گفت‌وگو را شاید بتوان این‌گونه خلاصه کرد:
"کارگذاشتن تصادف‌های باورناپذیر برای حل معضل شخصیت‌های داستان؛ بهره‌گیری از سویه‌های مختلف سانتی‌مانتالیسم از راه تحریک و تهییج احساسات سطحی خواننده، جلب ترحم او نسبت به شخصیت مورد نظر؛ درنظرنگرفتن هرگونه مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و تقلیل قصه به خلوت شخصیت‌ها؛ اهتمام به ایجاد رضایت خاطر آنی و تب و تاب عاطفی صرف؛ حفظ تعلیق‌های سطحی تا پایان غافلگیرکننده داستان؛ بهره‌بردن از اطناب در سادگی به جای پیچیدگی؛ بازنمایی پاره‌فرهنگ‌هایی در تمایز با گفتمان مسلط؛ خلق شخصیت‌های تک‌بُعدی و مطلق؛ کاربست پیرنگ‌های خطی مبتنی بر روابط علت و معلولی ساده؛ به کارگیری راوی سوم‌شخص دانای کل و گاه اول‌شخص؛ تقویت کلان‌روایت‌هایی چون عشق، کینه، گناه، حسد و ...".
اما اگر فکر می‌کنید با استفاده از این تمهیدات می‌توانید سطری چون سطر آنان بیاورید، باید به شما بگوییم این‌قدر سهل‌انگارانه به ماجرا نگاه نکنید!

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST