چه چیزی «در انتظار گودو» را به نقطهی عطفی در هنر تئاتر بدل کرده است؟ چرا فرانسویها به زمان بیشتری برای پذیرفتن این اثر نیاز داشتند، درحالیکه آلمانیها یکشبه آن را دریافتند؟ بکت چگونه در انتظار گودو را کارگردانی کرد؟ نسخهی دستنویس فرانسوی او با نسخههای بعدی انتشارات مینوی چه تفاوتهایی دارد؟ چرا منتقدان اینچنین در تحمیل بستاری به در انتظار گودو درماندهاند؟ موقعیت استراگون و ولادیمیر با قهرمانهای اگزیستانسیالیستی ساتر یا کامو چه قرابتها و تمایزهایی دارد؟ گودویی که نمیآید چگونه اسطوره میشود؟ چگونه زمانی که برخی منتقدان اثر را پیچیده و درکنشدنی میخوانند، مخاطب عام با کنش نمایشی همراه و مدعی دریافت معنا میشود؟ بکت چگونه در میان آثارش-از سهگانه تا در انتظار گودو- به فروپاشی زبان برخاست؟ و در نهایت پرتکرارترین پرسش مخاطبان، منتقدان و حتی بازیگران نمایش: گودو کیست؟
هارولد بلوم، منتقد ادبی امریکایی و استادتمام دانشگاه ییل، در جامعهی ادبی با تفسیرهای نوی تاریخ ادبیات و خلق ادبی و نظریهی اضطراب تأثیر شناختهشده است. کار خود را با دفاع از رمانتیکهای بزرگی چون شلی و ییتس آغاز کرد و پس از نگاشتن آثاری در مباحث مذهبی، آثار شاخص ادبی غرب، از ۱۹۸۷ برای ترتیبدادن شرحی تاریخی از ادبیات غرب به انتشارات چلسی پیوست. نتیجهی این همکاری تا سال ۲۰۰۵ سرویراستاری بیش از ششصد جلد کتاب در مجموعههایی با عناوین: نقدزندگینامهای بلوم بر نویسندگان، در قالب بیوگرافی مفصل همراه با تحلیل انتقادی؛ راهنمای بلوم بر شاهکارهای ادبی منحصربهفرد؛ مکانهای ادبی بلوم، راهنمای برخی شهرها چون لندن، دوبلین، پاریس؛ شخصیتهای ادبی مهم بلوم؛ تفسیرهای انتقادی مدرن بلوم، دربارهی آثار؛ دیدگاههای انتقادی مدرن، بر نویسندگان مهم؛ دورهی مطالعات بلوم، است.
بلوم که در مصاحبهای بکت را قویترین نویسندهی غربی زنده نامیده بود، در انتظار گودو: شرحها را در اولین سال همکاری با چلسی سرپرستی کرد. کتاب حاضر برگردان نسخهی بازویراستهی ۲۰۰۸ آن است که یازده مقاله از منتقدان و نویسندگان مختلف با رویکردهای متفاوت از گزارش تئاتر تا تحلیل متنی را در بر میگیرد. او در بخش مقدمهی کتاب، همسو با شلی، نمایشنامهی در انتظار گودو را عرفانی میداند. ازاینرو، زمان را نیروی متخاصم موجود در اثر شناسایی میکند. ساختار نمایشنامه و دیالوگها را بیانی از دوپهلویی جهان زیروزبر میشمارد و احتمال یکیبودن پوزو و گودو را بهمنزلهی محور اصلی نمایشنامه پیش میکشد.
بهروز حاجیمحمدی، مترجم اثر، پیش از این گردآوری و ترجمهی مقالاتی انتقادی دربارهی زندگی و آثار ساموئل بکت با عنوان اصلی «پارتیزان و کبوترها» و برگردان «آخر بازی، در انتظار گودو» نوشتهی مایکل وارتون را در کارنامهی کاری خود دارد. حاجیمحمدی در اینجا با فراهمآوردن زیرنویسهای توضیحی و برگرداندن ارجاعهای درونمتنی به ترجمههای خود، کار پژوهشگر فارسیزبان را آسان کرده است. یکی از مقالات، مقالهی مایکل وارتون، از بدنهی کتاب حذف شده است. خوانندهی مشتاق میتواند آن را در کتاب «آخر بازی، در انتظار گودو» بیاید.
ساموئل بکت در انتظار گودو را در آستانهی پنجاه سالگی به چاپ رساند. تا این زمان منتقدان به کارهایش اقبالی نشان نداده بودند. نمایش برای نخستین بار در سالنی فرصت اجرا یافت که در آستانهی تعطیلی بود و بکت این را نمیدانست. تماشاگران با تجربهای شگفتانگیز و جادویی روبهرو شدند، گرچه هنوز کسانی در میانههای نمایش سالن را ترک میکردند. منتقدان حالا متوجه بکت شدند و این اجرا تبدیل به نقطهی عطفی در هنر مدرن، در زندگی حرفهای بکت و حتی در احیای مجدد سالن اجرایش شد. این کتاب مجموعهای از مقالات انتقادی، یادداشتها، شرحها بر این نمایشنامهی کلیدی است. یکی از کارهای نویسندهای که به گفتهی علیاکبر علیزاد، مترجم و کارگردان تئاتر، با بررسی گذرای دیدگاههای نو، میتوان او را از مهمترین نویسندگانی دانست که کمک شایانی به تحول و تعاملهای نقد رسانده است. در ادامه به اختصار محتوای مقالات این مجموعه را مرور میکنم.
ریچارد شکنر، در مقالهی «زمان بسیاری در گودو هست» وجه موسیقایی و تئاتری در انتظار گودو را بر وجه نمایشی و ادبیاش برتری میدهد. ازاینرو، کنش و گفتوگوی میان جفتهای گوگو-دیدی و پوزو-لاکی را دونوازی موسیقایی تعبیر میکند. بر این باور است که این جفتسازی از دو منظر دارای اهمیت ویژه است. نخست آنکه وقتی همه چیز در میان جفتها کامل میشود و اتفاق میافتد، تجربه خواهناخواه از جایگاه امری در تملک فرد به امری در اشتراک میان فردها جایگشت میشود. دوم اینکه، جفتسازیها نه بر اساس ایدهی رمانتیک، که بر اساس ضرورت متافیزیک صورت گرفته است و این، نمایش را بی آنکه روانشناختی باشد، درونی میکند. شکنر با روشنکردن ارتباط و اشارهی ضمنی متن به وجود دو ریتم زمان؛ یکی نمایشی و دیگری صحنهای ارتباط اثر را با زیرساخت تئاتر برجسته میکند. او مرکز اثر را زمان، و فرم آن را مرکزگریز میداند.
مارتین شیلر از حضور بکت برای کارگردانی این نمایش در برلین (۱۹۷۴-۵) مینویسد. اشاراتی به گفتوگوهای بکت با بازیگران و عوامل صحنه، تفسیرهای بکت از سطوری از نمایشنامه، توصیف کتاب کارگردانی، کتابی با جلد گالینگور قرمز و صفحات شطرنجی در دستان بکت، جذابیتهای نظری و غیرنظری این نوشتارند. شیلر همکاری با بکت را «مصداقی از رابطهی کاری غیرآمرانه» میشمرد. به گفتهی او، همکارانش او را نه صرفاً از آن روی که مفسر قوی متن خود است، به سبب مراقبت، دقت، پذیرش نظر دیگران میستایند. گفتوگوی بکت با ویگر در مورد نحوهی به زمین افتادن لاکی، نمونهی خوبی از نکات نظری نوشتار و اصرار بکت بر برگردان دقیق تفسیر متنی در بیان بدنی است:
لاکی دو بار بر زمین میافتد و این را نباید واقعگرایانه نمایش داد، بلکه خیلی شستهورفته و حسابشده.
ویگر: «آیا معنایش این است که ابداً جایی برای ناتورالیسم نیست؟»
بکت اینطور نشان میدهد: او روی زانویش میافتد، بازویش نخست بالاست، بعد به سمت جلو کشیده میشود. خودش را روی زمین ولو میکند.
ویگر: «اما چطور میتوان از فقدان تمام ملاحظات انسانی اجتناب کرد، چطور میشود خشکی این نوع اجرا را نادیده گرفت؟»
بکت: «این یک بازی است، همه چیز بازی است. وقتی هر چهار نفر روی زمین افتادهاند نمیتوان آن را به شکل ناتورالیستی اجرا کرد. باید تصنعی اجرا شود، مثل باله. در غیر اینصورت همهچیز به تقلید بدل میشود، تقلید از واقعیت.» (ص. ۴۵)
در مقالهی «پوچی امر پوچ» اجرای نمایش در انتظار گودو برای جمعیتی ۱۴۰۰ نفری از زندانیان دارلتأدیب سن کوئینتن دریچهای برای ورود به بحثی در خصوص مواجههی مخاطبان و منتقدان با آثار نو میشود. علیرغم نگرانی بازیگران، گزارشها حاکی از آناند که زندانیان با در انتظار گودو ارتباط برقرار کردهاند. اسلین تفاوتهای میان تئاتر پوچگرا، تئاتر وجودگرا، و تئاتر آوانگارد شاعرانه را برمیشمارد و در نهایت خشم و ناکامی منتقدان را در رویارویی با آثار نو، ناشی از اتکای آنها به معیارهای انتقادی میداند. معیارهایی که در مواجهه با آثاری که در چارچوبشان قرار نگرفته است، ناکارآمد و در رویکرد وابسته به معیار حتی مخل دریافتاند.
کاترین اچ. برکمن ضمن مرور پرومتئوس بهجای قهرمان مسیحی در دنیای مدرن و سیزیف کامو بهمنزلهی قهرمان مدرن پوچی، میکوشد قهرمان پوچی بکت را تبیین کند. بر این باور است که حتی شخصیتهای بیعمل نمایشنامهی بکت ارکان آیینی اسطورهی گودو را فراهم کردهاند: آیین تشرفی از ملالت زندگی به رنج بودن.
نورمن برلین از خودش میپرسد «من چه چیزی دیدم و شنیدم؟ چه چیزی را تجربه کردم؟» تا لذت تراژیکی که در نخستین مواجهه با این نمایش تجربه کرده را تحلیل کند. به این نتیجه میرسد که «بخش عمدهای از تأثیر این نمایش به واقعیت فیزیکی آن مربوط میشد، به حرکات بدن، به لوازم محدود صحنه، در اینجا و اکنون ناب. روح این نمایش کاملاً بر حواس من عرضه میشد و بهرغم نومیدی، و غم و دردی که نشان داده میشد، نوعی لذت تراژیک میبخشید» (۱۰۷). و این لذت تراژیک را ناشی از اصرار مداوم بکت به ازخاطرنبردن تئاتریبودن این تجربه میداند. سپس به سرگشتگی منتقدان در حتی توافق بر رویدادهای صحنهای اشاره میکند و ادعاهایی چون «رخ ندادن چیزی»، «دوباره رخ ندادن چیزی» را به نقد میکشد و خوانش خودش را از اثر ارائه میدهد.
رابی کوهن خطخوردگی و تصحیحهای اندک بکت در نسخهی دستنویس فرانسوی (۱۹۴۸-۹) را نشانهای از جریان خلاق نوشتن میشمارد. نمایشنامه را مخزنی از نمایشنامهها دانسته و مهارت بکت را در پوشاندن لایهها در عمق و ترکیب تراژدی و کمدی میستاید. ادعای بکت مبنی بر گریزانبودن در انتظار گودو از تعریف را به پرسش میگیرد. ارجاعهایی به روایتهای دینی را برجسته میکند و بر این باور است که «بکت ما را با پارههای پراکندهی ایمانی درگیر میکند که با یکدیگر جمع نمیشوند» (۱۳۷). همچنین، با برشمردن دستورصحنهها و متن نمایش، خوانش خودش را از این نمایشنامه ارائه میکند. در انتها نیز، گفتوگویی از ساموئل بکت و ژرژ دوتویی را برای نشاندادن نگاه تیز بکت ارائه میکند.
کریستوفر دونی میکوشد هنر بکت را بهمنزلهی «شوق به کمتربودنی همیشگی تا مرز هیچ» در میان آثار، نامهها و مصاحبههایش دنبال کند. اینکه چگونه در نامهای امیدوار است زمانی فرابرسد که حداکثر کارآمدی زبان در غلط به کار گرفتنش باشد. چگونه با سبک نه صرفاً بهمنزلهی سنت ادبی، بلکه از آن روی مخالفت میورزد که همیشه تا حدی شکلی از تطابق است. پیشروی بکت را حرکتی پایانناپذیر به سوی شب، به سوی هیچ بازمیشناسد، حرکتی که نشان از باور بکت به «واقعیتر بودن هیچ» است.
لوئیس گوردون با بیان اینکه پارادوکس پوچگرایی کامو یا اگزیستانسیالیسم سارتری مستلزم نوعی تنش میان تعهد و ناتوانی است، به شخصیتهای بکتی نگاهی میاندازد و آنها را در وضعیتی بهمراتب بغرنجتر از سیزیف میبیند: آنها کوچکترین اطمینانی از ثبات مکان، زمان یا حتی تطابق گفتوشنودهایشان ندارند. گوردون موقعیت ویژهی این شخصیتها را در ارتباط با فلسفهی وجودی و تقلا برای معناسازی و بقا میکاود و سرانجام به این نتیجهی تناقضآمیز میرسد که «در جهانی بدون تعریف احتمال تحقق معانی بینهایت است». (۱۹۸)
گری دوکز در «پدیدهی گودو» بر این باور است که در انتظار گودو وابسته به هیچ موقعیت خاص اجتماعی یا تاریخیای نیست و برای تماشاگران در جایجای دنیا معانی ویژهای میسازد. در این میان، موفقیت نمایش از شب اول اجرا در آلمان را یادآوری میکند، موفقیتی که به موقعیت آلمان پس از جنگ جهانی دوم و آنچه آلمانیها در خشونت مستبدانه و سلطهی پرطمطراق پوزو مییافتند، اشاره دارد.
رونن مک دونالد بر این باور است که شک و دودلی و حیرت در کار بکت تا اندازهای است که بستری برای رسیدن به یقینی آرامبخش فراهم نمیکند. دونالد تکنیکهای فراتئاتری، اشارات ضمنی به اسطورههای بشری، مطابقت اثر با تعریف بکت از تراژدی را برمیشمرد و در کنار مرور برخی تفسیرهای برجسته، خوانش خودش را از متن ارائه میکند.
«تفسیرها و تأویلها: در انتظار گودو» بهتازگی در شمارگان ۱۱۰۰، ۲۴۷ صفحه، به قیمت ۱۸۰۰۰ تومان در نشر ققنوس به چاپ رسیده است.