کد مطلب: ۱۲۸۴۵
تاریخ انتشار: یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۷

فوتبال و دلبری‌های فارسی دری

محسن بوالحسنی

ایران: اصولاً این‌طوری است که سیستم صوتی و تصویری خانه من در بزنگاه‌های مختلف و حساس، یک‌دفعه دچار نقص فنی و مشکل می‌شود و می‌شود عذابی دقیقه نودی که باعث می‌شود جز حرص خوردن و به این در و آن در زدن کاری از دستم برنیاید. نمونه‌اش همین سه روز پیش؛ به‌طور عجیب و غریبی شبکه‌های ایران از روی ماهواره پرید و من ماندم و کلی کانال بدون سیگنال. القصه؛ دست به دامان رفقا شدم و پرس و جوی فرکانس‌های کانال‌های ماهواره اغیار که بازی‌های جام جهانی را پخش می‌کردند. بالاخره یکی از کانال‌ها به خواهش و تمنای من پاسخ مثبت داد و دقیقاً چشمم از لحظه شروع افتتاحیه به جمال جام جهانی روشن شد. شبکه مورد نظر شبکه ورزش کشور تاجیکستان بود و اتفاقاً به زبان فارسی دری. به فارسی مورد علاقه من. به فارسی که دلربایی می‌کند و تماماً خود را حفظ کرده از هجوم. روابط فرهنگی ایران و تاجیکستان دو سالی می‌شود که رو به سردی رفته به دلایلی و منتظر بودم که گزارشگرهای تلویزیون تاجیکستان به همین دلیل، این سردی را در روایت‌شان از ایران و بازی با مراکش بروز دهند. آن‌ها بسیار ساده بودند. چه در لباس و چه در دکور و چه در حرف زدن و ادبیاتی که به بیننده منتقل می‌کردند. کم‌کم فراموش کردم که شبکه سه ایران حالا در چه وضعیتی است و چه برنامه‌ای نشان می‌دهد. سردی روابط فرهنگی تهران و دوشنبه باعث نشد تا من به‌عنوان یک ایرانی فارسی زبان، گوش تیز نکنم به گزارش گزارشگر و مجری‌های برنامه این شبکه. نکته‌های حاشیه‌ای اینکه قاب‌های استودیویی قاب‌های ساده‌ای بود با دکوری ساده و گزارشگرها و مجری‌هایی که شاید آنچنان هم مثل عادل فردوسی‌پور خوره فوتبال نبودند و مدام چشمشان به کاغذ بود و در تعریف بازیکنان مهم خیلی وقت‌ها به مشکل برمی‌خوردند که مثلاً قبلاً کجا بازی می‌کرده، یا زندگی‌اش چه بوده و چگونه. نکته اما در متن و اصل ماجراست. ادبیات (و نه زبان) سلیس و شیرین فارسی آنها تفاوتی عمده با ما دارد. کلماتی یک‌دست و فارسی که بعضی وقت‌ها هوش از سر می‌برد. آن‌ها برای هر کلمه‌ای معادلی درست و درخور پیدا کرده و در ادبیاتشان ساری و جاری کرده‌اند که دلبرانه است. شیرین حرف می‌زنند و نرم و لطیف؛ آنقدر که کامل عطای شبکه سه ایران را به لقای شنیدن سخن فارسی زبان تاجیکی بخشیدم. تمام بازی ایران و مراکش را از همین شبکه دیدم. فکر می‌کردم به خاطر همان سردی سیاست‌های فرهنگی بین ایران و تاجیکستان آنچنان ایران به چشم تاجیک‌ها نیاید و حتی دوست داشته باشند ایران بازی را واگذار کند؛ مثل عربستان. اما یک جمله داستان را در ذهن من تمام کرد:«امید است فوتبال‌بازهای ایرانی و پارسی زبان امروز در زمین شیر باشند» و بازی شروع شد. گزارشگر با آن لحن شیرین فارسی دری از هیچ تلاشی برای حمایت از بچه‌های ایران یا به قول او «یوزهای ایران» و «مردان مشکی» فروگذار نکرد. حس آدمی را داشتم که در سرزمینی بیگانه صدای آشنایی می‌شنود. اینجا بود که بیشتر از گذشته متوجه شدم فوتبال چگونه می‌تواند هر مرزی را از میان بردارد. زبان فارسی اشتراک ما و تاجیک‌هاست و در طول تاریخ‌مان روابطی نزدیک با این کشور داشته‌ایم و حالا حیف که دفاتر فرهنگی ما در این کشور بسته شده‌اند. اما آنها هنوز ما را این‌طور روایت می‌کنند. فرصت این نوشتار کم است و حیفم می‌آید از معادل‌هایی که آنها برای اصطلاحات فرنگی استفاده می‌کنند مثال نیاورم. البته اضافه کنید شیرینی و ملاحت زبان را وقتی از این جمله‌ها استفاده می‌کردند:«توپ به کنجی (کرنر) رفته می‌شود»، «داور به فوتبال‌بازِ محافظه‌گر(دفاع) کارت سوخت (زرد و قرمز) می‌دهد»، «او شهرنامه (قرارداد) دارد» و... دلبری‌هایی از این دست که چشم و گوش مرا نمک‌گیر کرده تا پایان جام جهانی فوتبال.

 

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST