کد مطلب: ۱۳۰۹۳
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۷

غلط زیادی

محرمعلی دودانگه

ایران: شاید زبان یکی از امضاهای آدمی است که بر پای کار خود می‌زند و به دیگران ارائه می‌دهد. این زبان در شکلی دیگر روایت ادبیات گفتاری و شفاهی ماست که ربط مستقیمی به ارتباط‌ها و قطع ارتباط‌هایمان با دیگران در حوزه و حیطه جامعه دارد. بعضی‌ها به این زبان متعصب و بعضی دیگر علاقه‌مند به تحلیلش هستند و بعضی دیگر هم برایشان مهم نیست و فقط مصرف‌کننده آن به حساب می‌آیند؛ همین باعث شده است که شکلی شلخته از زبان در گروه‌های مختلف جامعه مورد استفاده قرار بگیرد و این شکل، حتی به سطح و قشری از جامعه برسد که امکان غلط نویسی‌شان، دورترین و محال‌ترین تصور ممکن است. اینکه این کلمات چطور به بافت زبان می‌رسند و مورد استفاده قرار می‌گیرند نکته‌ای است، اما واقعیت اینجاست که این روزها حادثه‌ای خاموش در حال گذر از روی ادبیات و زبان شیرین فارسی است؛ رسم‌الخطی که یادگار هزار و اندی سال ادبیات فارسی را در دل خود چون گنجینه‌ای ارزشمند حمل کرده و به ما فرزندان رسیده تا به ناخلفی تبر برداشته بر ریشه‌اش بزنیم و این خودزنی را با طنز و سخره تا وادی سقوط پیش ببریم. خطی و زبانی که زمانی گستره‌اش شبه قاره هند را درنوردیده و سر از آفریقا درآورده و در غربی‌ترین نقطه آسیا جلا دهنده دیواره‌های کاخ‌ها و مساجد قسطنطنیه شده و آسیای مرکزی را به تسخیر خود درآورده بود، حالا به وضعی دچار آمده است که همگی ما دریغاگوی چنین خط و زبانی باشیم!
اما کیست که نداند ریشه این ویرانی از کجا نشأت می‌گیرد؟ «بی‌سوادی و نخواندن». وقتی که دانش‌آموز و دانشجو و کارمند و... ما نخواند، بی‌سواد است و نتیجه همین می‌شود که در املای لغات بدیهی هم دچار سردرگمی و اشتباه می‌شود. بدیهیاتی که با خواندن حداقل یک کتاب در سال هم شاید بشود آن را حل کرد. وقتی دانشجوی ما (عاقا) را به جای آقا و (سپاسگذارم) را به جای سپاسگزار و (حتمن) را به جای حتماً و (عایا) را به جای آیا می‌نویسد، پاسخ این چرایی‌ها در همان ندانستن مشخص می‌شود. شاید با گفتن این نکات خنده بر لبان شما بیاید و باورتان نشود اما این کلمات را روی تابلوی کلاس نوشته‌ام و از دانشجویانم سؤال کرده‌ام که کدام یک درست است و نظرهای متفاوت شنیده‌ام. نظرهای متفاوت. فاجعه عمیق‌تر اینجاست که وقتی از دانشجویانم می‌خواهم متن‌های داخل کتاب را از رو بخوانند، بعد از طفره رفتن‌ها و از سربازکردن‌های متعدد، وقتی چاره‌ای نمی‌بینند و می‌خوانند، از شنیدنش به عمق این مرثیه بیشتر پی می‌برم. انگار که از کشور یا حتی کره‌ای دیگر آمده‌اند و به زبانی ناآشنا و برای نخستین بار این متون را می‌خوانند. متونی از سعدی و حافظ و خواجه عبدالله انصاری و تاریخ بیهقی و... وقتی تنها منبع نوشتاری و دیداری کودکان و نوجوانان و جوانان ما صفحات فضاهای مجازی و متون کوتاه و سطحی و پراز غلط باشد، انتظاری بیش از این نیز نمی‌توان داشت.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST