کد مطلب: ۱۳۱
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۸۸

دکتر مهدی محبتی: ما نظریه ادبی داشته‌ایم

آناهيد خزير

کتاب «از صورت تا معنا» نوشته‌ی دکتر مهدی محبتی به تازگی توسط انتشارات «سخن» منتشر شده است. محبتی در این کتاب به طبقه‌بندی و تحلیل ریشه‌ها، زمینه‌ها، نظریه‌ها، جریان‌ها، رویکردها، اندیشه‌ها و آثار مهم نقد ادبی در ایران و ادبیات فارسی پرداخته است.

دکتر کوروش صفوی؛ استاد دانشگاه علامه طباطبایی در نشست نقد و بررسی کتاب «از معنا تا صورت» گفت: من از خواندن کتاب «از نقد تا معنا» بسیار لذت بردم زیرا کتاب بسیار پر زحمتی بوده و چارچوب بسیار منظمی دارد و می‌تواند راه‌گشای فعالیت‌های علمی کارشناسان ادبیات فارسی باشد.
وی که عصر روز سه‌شنبه (7 مهرماه) در مرکز فرهنگی شهر کتاب سخن می‌گفت با طرح این پرسش سخنان خود را آغاز کرد که آیا برای هنرآفرینی نیاز به نظریه داریم؟ در حوزه نقد ادبی و زبان‌شناسی بحث صورت و صورت‌گرایی مطرح بوده است و علاوه بر شعر و شاعری در علوم مختلف سابقه‌ای ندارد. این مسأله را نمی‌توان دریافت که پیش از هر اکتشافی نظریه‌ای مطرح شود و بر اساس آن نظریه اکتشاف صورت گیرد.
عضو هیأت علمی گروه زبان‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی خاطرنشان کرد: تجربه تاریخی در تمامی هنرها نشان می‌دهد که نخست خلقت هنری صورت می‌گیرد و پس از آن روی هنر، چارچوب و مختصات می‌گذارند و می‌گویند که این اثر در کدام سبک و قالب نوشته شده است.
نویسنده کتاب «درآمدی بر زبان‌شناسی» خاطرنشان کرد: قدمت هنرآفرینی بسیار بیشتر از اندیشیدن درباره چارچوب‌های علمی و قالب‌های هنری بوده است و همین مسأله نشان می‌دهد که بین نظریه ادبی و آفرینش هنری ارتباطی وجود ندارد. هنر معنایی دارد که اندیشه‌های علمی نمی‌توانند برایش چارچوب و نظریه ارایه دهند.
وی افزود: چرا باید احساس کنیم اگر ما نظریه نداشته باشیم وضع‌مان خراب است و باید چند نظریه‌پرداز ایرانی داشته باشیم که اگر ایرانی نباشند از لحاظ ملی‌گرایی با مشکل روبروییم؟. ما در طول تاریخ می‌بینیم که ترک‌ها می‌گویند مولانا برای ماست و ما به دنبال اثبات این مسأله ایم.
وی در ادامه گفت: آنچه در تاریخ نقد ادبی می‌بینیم از بوطیقای ارسطو گرفته تا سیستم ساختاری که «فردیناند سوسور» و دیگران دنبال کردند، باید بگوییم که ما این نوع بوطیقا را هیچ گاه در ایران نداشته‌ایم. اما اگر منظورمان از نظریه و نقد ادبی همان روش است که با عنوان ساختارگرای فرانسوی که امثال «رولان بارت» و «تودوروف» آن را مطرح کرده‌اند، در ایران این نوع نظریه را داشته‌ایم و با قدمتی بیشتری از آن‌ها جلوتریم.
صفوی در ادامه سخنانش خاطرنشان کرد: این روش در ایران قدمتی به اندازه هشتصد سال دارد و پیش از آن نیز در آثار اندیشمندانی چون ابوریحان بیرونی به مبانی این نوع اندیشه پرداخته شده بود که غربیان در این نوع نقد نظری رهاوردی پیش از ایران نداشته‌اند.
این زبان‌شناس به تاریخ نیز اشاره کرد و گفت: ما در اصل برای کل زبان‌های دنیا دستور نوشته‌ایم. بزرگ‌ترین غول‌های دستورنویس دنیا ایرانی بوده‌اند. «پانی نی» در حکومت هخامنشیان زندگی می‌کرد و با فرهنگی بزرگ شده بود که بعدها «سیبویه» به آن دست می‌یابد. پانی نی دستورهایی را برای سانسکریت نوشت و سیبویه همان دستور را برای زبان عربی به کار گرفت. روش پانی نی یک روش کاملا ایرانی است که عرب‌ها از آن برای دستور زبان خود استفاده کرده‌اند.
وی افزود: زبان سنسکریت کمک شایان توجهی به دستور زبان هندی‌ها کرده بود، زیرا ساخت تک‌واژی این زبان بدون تردید به پیچیدگی زبان یونانی نبود. علاوه بر این سنسکریت حتی در دوره پانی نی نیز زبانی کاملا زنده به حساب نمی‌آمد و تنها برای مراسم مذهبی کاربرد داشت.
این زبان‌شناس به دستور زبانی که سیبویه نوشت نیز اشاره کرد و گفت: اهمیت تاریخی سیبویه به این دلیل است که وی نخستین فردی بود که برای زبان عربی صرف و نحو نوشت و صداها را در این زبان مشخص ساخت. بنابراین، علامت ضمه، فتحه، کسره و تنوین‌ها اختراع و کار سیبویه ایرانی است.
وی به لغت تجوید نیز اشاره کرد و گفت: لغت تجوید در زبان سانسکریت به معنی فشار آوردن دو جسم روی هم مانند دندان است که در فارسی جویدن را معنا می‌دهد. هندی‌ها در 100 کتاب خود آورده‌اند که این واژه ایرانی است ولی ایرانی‌ها با تعجب به این واژه ایرانی می‌نگرند.
این زبان‌شناس در پاسخ به سخنان مهدی محبتی که گفته بود، تئوری نقد ادبی در ایران مبتنی بر شهود است، گفت: وقتی دکتر محبتی می‌گوید ذهنیت نظریه‌پردازی ما برخلاف نظریه‌پردازان ادبی غرب شهودی بوده است، یعنی اینکه ما هیچگاه عقلانیت نداریم بنابراین نمی‌توانیم نقد ادبی داشته باشیم.
مؤلف کتاب «نگاهی به پیشینه زبان فارسی» با تأکید بر این مسأله خاطرنشان کرد: آیا ما باید برای هنر نظریه داشته باشیم؟ من معتقدم که روش امروز ساختارگراها و پساساختارگراهایی که فرانسوی‌ها اعلام می‌کنند ما 700 و یا 800 سال پیش به آن دست یافته‌ایم و نظریه‌هایی را در این باره ارایه داده‌ایم.

 

دکتر مجتبی بشر دوست؛ عضو گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زنجان در نشست نقد و بررسی کتاب «از معنا تا صورت» گفت: هرمنوتیک ایرانی، هرمنوتیکی سنت‌گراست که به تک معنایی معتقدند؛ اما هرمنوتیک جدید به تک معنایی باور ندارد. هنگامی که می‌نویسیم، در متون کهن، نقد ادبی نیست، به راستی درست گفته‌ایم.
وی به ظهور زبان‌شناسان اشاره کرد و گفت: هنگامی که زبان‌شناسان ظهور کردند چندین دانش پایه‌ریزی شد. ما امروز می‌توانیم بگوییم که در غرب 13 رویکرد وجود داشته است که 3 تا مورد آن کلاسیک و 10 نوع آن مدرن است. این رویکرد زبان‌شناختی است که بر ساختارگراها اثر گذاشت.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: کتاب «از معنا تا صورت» نظریه‌ای را دنبال می‌کند که در ایران نقد ادبی داشته‌ایم و 500 صفحه مباحث تئوریک را به خود اختصاص داده است. محبتی سعی می‌کند که توده عظیم بی‌شکلی را شکل بخشد. فردی که جلد نخست این کتاب را می‌خواند با واژه‌های متون عربی روبرو می‌شود که باید به دکتر محبتی آفرین گفت که این کتاب‌های مشکل را مطالعه کرده است.
وی افزود: آیا می‌توانیم برای گردآوری نقد ادبی زبان فارسی به کتاب‌های عربی مراجعه کنیم؟ زیبایی‌شناسی هر خالقی مخصوص به اوست و این درست نیست که بلاغت خود را به زبان عربی نزدیک کنیم. من معتقدم که نقد ادبی در جهان غرب وضعیت بهتری داشت و حتی تا امروز وضعیت نقد ادبی در جهان عرب بهتر از ایران است. چرا ما کمتر به نقد ادبی گرایش پیدا کرده‌ایم؟
وی به سخنان دکتر خانلری اشاره کرد و گفت: خانلری معتقد بود که ایرانیان بعد از اسلام به بحث زبان‌ فارسی نپرداخته‌اند زیرا زبان خود را می‌دانستند و احساس نیاز نمی‌کردند که به زبان خود بپردازند. آیا زیبایی‌شناسی فارسی و عربی یکسان است؟ شما در متون عربی جست‌وجو می‌کنید که تئوری‌های نقد ادبی را بیابید، در یک متن غیرفارسی تئوری‌های ادبی وجود ندارد.
این استاد دانشگاه یادآور شد: دکتر محبتی کتاب را به پایان می‌رساند و در آن جا دوباره تذکره‌ها را توضیح می‌دهد که باید این فصل در بخش نخست این کتاب جای می‌گرفت. «کشتی بی لنگر» زیباترین فصل کتاب است که نشان می‌دهد نقد ادبی ما پایه‌ای نداشته است و بیشتر شبیه یک کشتی بی‌لنگر است. باید متذکر شوم که تقدم شعر بر نثر به نقد ادبی ما آسیب نزد؛ بلکه نخست نقد ادبی ما آسیب دید و شعر بر نثر رجحان یافت.
وی افزود: در بخش دیگر کتاب تقدم گفتار بر نوشتار و تقدم نوشتار بر گفتار بحث بسیار زیبایی را در بردارد و از ناصرخسرو نیز بسیار نمونه آورده‌اند که گفتار بر نوشتار رجحان دارد. محبتی در صفحه 68 کتاب آورده است که نقد جامعه‌شناسی را نمی‌توان نقد ادبی دانست، البته نمی‌توان به درستی دریافت کرد که منظور دکتر محبتی از این دیدگاه چه بوده است.
بشر دوست خاطرنشان کرد: محبتی از مولانا شواهد بسیار آورده‌ است که مولانا معناگراست. خاقانی و انوری را می‌توانیم معناگرا بدانیم ولی مولانا و عطار صورت‌گرایند. محبتی معتقد است که نقد اخلاقی شدیدا متأثر از نقد ذوقی است و نقد ذوقی نیز از ریشه‌های دینی نشأت می‌گیرد.
وی افزود: محبتی کوشش می‌کنند که در طول 300 یا 400 سال گذشته از کتاب‌هایی که اولا به ذات نقد ادبی نیستند نقد ادبی بیرون بکشد و عنوان کرده که در طول این قرون، 300 کتاب نقد ادبی نوشته شده است. محبتی از محافل و قهوه‌خانه‌هایی نام برده که نقد ادبی در آن مطرح می‌شده. باید بگویم که کدام قهو‌ه‌خانه و کدام نقد صورت گرفته که پایه علمی داشته است؟
بشر دوست به بخش‌های ارزشمند کتاب نیز اشاره کرد و گفت: فصل بسترها ارزشمند است؛ ولی تکرار فصول پیشین است. فصل ناصرخسرو، سنایی و عین‌القضات نیز عالی نوشته شده است. هنگامی که به انوری می‌رسد دو بیت شعر می‌آورد که درباره فردوسی سروده شده است و انوری در جایی به فردوسی حمله و در جای دیگر از فردوسی دفاع می‌کند. نویسنده چطور می‌تواند در این زمینه نقد ادبی کند؟ محبتی از دل آثار مولانا 5 هزار بیت نقد ادبی بیرون کشیده است. آیا می‌توانیم از دل آثار مولانا 5 هزار بیت نقد ادبی دربیاوریم؟
وی در پایان سخنانش خاطرنشان کرد: شجاعت در بیان، حوصله، تحمل، صرف وقت برای مطالعه و خواندن صدها کتاب راه بسیار دشواری است که دکتر محبتی برای گردآوری این کتاب طی کرده. من چنین کاری را سلوک در متن می‌نامم.
علی‌اصغر محمدخانی معاون فرهنگی شهرکتاب در پاسخ به سخنان بشر دوست گفت: دیدگاه دکتر محبتی نقد بلاغی است نه نقد در دنیای معاصر و مشکل اصلی دریافت ما از نقد ادبی، در جهان امروز است.
همچنین محبتی با بیان اینکه بحث درباره صورت‌گرایی ادیبان اوج کار من در این کتاب است، متذکر شد: در این کتاب مطرح می‌شود که مولانا با همه ادعایی که در معناگرایی دارد، اما هیچ شاعری به اندازه او صور‌ت‌گرا نیست. او در ظاهر صورت‌گریز است؛ اما این صورت‌گریزی ساختار کار اوست.
وی همچنین در پاسخ به گفته‌های بشردوست مبنی بر اینکه نقد ادبی سیستماتیک در ایران وجود نداشته، گفت: اگر منظور از نقد ادبی همان نظریات رولان بارت باشد، من هم می‌گویم که ما چنین نظریاتی نداریم و اگر کسی در آثار ناصرخسرو دنبال این نظریه‌ها باشد، کار ابلهانه‌ای کرده است؛ اما ما نظریات ادبی مختص خود داشته‌ایم و این نظریه‌ها مبتنی به شهود کل‌گرایانه است.
این پژوهشگر در مورد اظهارات بشردوست که فصل «کشتی بی‌لنگر» را نقیضه تئوری وی خوانده بود، گفت: این فصل به این معنا نیست که ما در گذشته هم نظریه ادبی نداشتیم؛ بلکه به این معناست که بعد از مشروطه بستر و لوازم نقد ادبی که از گذشته به ما رسیده بود از دست رفت و ما دیگر نقد ادبی منسجمی مثل گذشته که آثار ادبی را به هم پیوند بزند، نداشته‌ایم.
وی در پاسخ به پرسش بشر دوست که در قهوه‌خانه‌ها نقد ادبی وجود نداشته، گفت: در دوره صفویه بسیاری از نقدهای ادبی در قهوه‌خانه‌ها صورت می‌گرفته و حتی شاه عباس صفوی برای شنیدن اشعار به قهوه‌خانه‌ها می‌رفت.
محبتی همچنین در واکنش به اظهارات صفوی که گفت آفرینش هنری بر اساس نظریه نیست، گفت: نظریه ادبی حداقل استفاده‌اش این است که به دانشجو نیرویی برای تحلیل یک اثر ادبی می‌دهد.

 

دکتر مهدی محبتی، استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زنجان در نشست نقد و بررسی این کتاب، سخنان خود را با سروده‌ای از مثنوی مولانا و یادی از استادان حوزه‌ی علمیه خراسان آغاز کرد که سال‌های سال نکته‌های عرفان اسلامی را به وی آموخته‌اند.
وی به انگیزه خود برای تألیف این کتاب اشاره کرد و افزود: آن چه انگیزه‌ی اصلی تألیف این کتاب شد بحث‌هایی است که دوشنبه عصرها در منزل استادان ادبیات فارسی درمی‌گرفت که آیا در سنت ادبی فارسی، نقد و نظریه‌ای وجود دارد یا خیر؟ و بیشتر این نگاه قالب بود که نقد نظری و ادبی رهاورد غرب است!
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: استادان ادبیات فارسی معتقد بودند که ما بعد از مشروطه و کمی پیش از آن با این سنخ از مباحث نقد نظری و ادبی آشنا شده‌ایم و آن چه به معنای نقد ادبی در جامعه شکل گرفته اختصاص به ما ندارد و رهاورد غرب است.
نویسنده کتاب «پهلوان در بن بست» یادآور شد: مدت‌ها به این نظریه اندیشیده‌ام که آیا با این نگره‌ی امروز نقد ادبی و نظری می‌توان به سراغ متونی رفت که در آن زمان هویت گرفته‌اند؟ بهترین راه این است که ما به نظام زیبایی‌شناختی بپردازیم زیرا ما با دو رویکرد روبروییم، نخست آن چه در غرب بوده و حاصل آن تئوری نقد ادبی را به همراه داشته و دیگری نقد ادبی که در جهان امروز به وجود آمده است.
محبتی در ادامه سخنانش به اشعار کهن اشاره کرد و گفت: این مسأله ذهن مرا بسیار به خود مشغول کرده بود که آیا شعرهای گذشته ما متکی بر آثار افلاطون و ارسطوست؟ و در تحقیقاتم دریافتم که 17 درصد می‌توان متون ادبی گذشته را برگرفته از تمدن هلنیک، افلاطون و ارسطو دانست. این اشعار جایگاه مستقلی دارند که باید به سراغ آن‌ها با ابزار دیگر رفت. این مسأله دربردارنده این معنی نیست که نقد ادبی ما در تقابل با آن‌ها قرار دارد.
مؤلف کتاب «سیمرغ در جست‌وجوی قاف» به مثالی در این زمینه اشاره کرد و افزود: شعر فردوسی و برخی از ابعاد آن به اوج خود در ادبیات فارسی می‌رسد و تردیدی نیست که دنیای گذشته این نکته را پذیرفته است که ادبیات فارسی ما شاهکارهای جهانی را خلق کرده است. ما باید بدانیم که مبنای خلق آن‌ اثر از کجا به وجود آمده و چند نظریه در آن مطرح بوده است؟
وی افزود: خلق آثار، حاصل ذوق شخصی شاعر بوده است و شاعر این نوع شعر را با ذوق شخصی خود سروده است. همچنین یک خط وحدت بخشی شاعران را به مانند زنجیر به هم متصل می‌کند و همدیگر را تأیید می‌کنند، هنگامی که حافظ غزل می‌گوید نمی‌تواند بدون در نظر گرفتن اشعار دیگر شاعران غزل بسراید.
این استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زنجان یادآور شد: ما نظریه ادبی قوی در گذشته داشته‌ایم اما این به آن معنا نیست که بگوییم نظام زیباشناختی ما با نظام زیباشناختی غرب مغایر است یا بر آن برتری دارد، در مجموع مقایسه و رجحان یکی بر دیگری اشتباه است. نویسنده‌ی کتاب «بدیع نو: هنر ساخت و آرایش سخن» خاطرنشان کرد: ما نمی‌توانیم به نفی تئوری و نقد در ادبیات برسیم زیرا نقد درخشان ادبی لزوماً باید بر یک تئوری عمیق درونی استوار باشد و به این معنا نیست که حافظ با یک تئوری شعر خود را سروده باشد بلکه خلاقیت بر تئوری اثر می‌گذارد و نظم خلاق است که همدیگر را جهت و معنا می‌دهند.
وی افزود: ما اساساً باید از مقایسه بین نظام‌های زیباشناختی و ادبی دست برداریم؛ زیرا با دو نظام زیباشناختی و ادبی روبروییم که با رویکردهایی منجر به خلق ادبیات معاصر غرب و شرق شده است. پس ما نمی‌توانیم به نفی تئوری و نقد در ابیات دست یابیم. در سنت نقد ادبی ما اثر درجه یک باید از نظر معنا و لفظ با یکدیگر همخوان باشد و همین مبانی بود که اجازه نمی‌داد شاعران ضعیف به صدر بیایند، بنابراین ما نمی‌توانیم به نفی تئوری نقد در ادبیات کلاسیک برسیم.
وی به یکی از مباحث مطرح روزگار کنونی اشاره کرد و گفت: چرا شعر هر چه دروغ‌تر باشد بهتر است؟ تفاوت شعر حقیقی و واقعی چیست و کدام مطلوب‌تر برای هنر است؟ این‌ها دغدغه‌هایی است که ذهن مرا به خود مشغول کرده است تا به سمت این نقد ادبی بروم. برای دریافت پاسخ این پرسش‌ها باید این بافت را در یک متن تاریخی جست‌وجو کرد.
محبتی به مشکلات گردآوری این کتاب نیز اشاره کرد و گفت: گردآوری این کتاب با مشکلات بسیار و کمرشکن همراه بوده است زیرا کتابی در این زمینه به رشته تحریر درنیامده بود که بتواند راه‌گشای جمع‌آوری مطالب این کتاب در نقد ادبی باشد.
وی افزود: در گردآوری این کتاب از قرن سوم و چهارم تا مشروطه پیش آمده‌ام و دریافتم نخستین جوانه‌های شعر فارسی در این هزار سال شکوفا شده است. در گذشته هر کسی که کاری نداشته با شعر گفتن خود را سرگرم می‌کرده است تا بتواند مطرح و مشهور شود. در تحقیقاتم به این نتایج دست یافته‌ام که در دوره صفویه در یک روستایی که 2000 خانوار جمعیت داشته 400 نفر آن شاعر دیوان‌دار بوده‌اند!
مؤلف کتاب «کارنامه مولوی پژوهی در ایران» یادآور شد: آثار عرفانی، تذکره‌ها، منشأت، قابوس‌نامه، چهار مقاله و... حرف اصلی را در ادبیات فارسی ما می‌زنند. همچنین بهترین نگره‌ها و نگاره‌ها در کتاب‌های تازی مطرح شده و نخستین کتاب بلاغی ما بسیار پریشان و از نظر فکری بی بوته بوده است. عبدالقاهر جرجانی؛ نحوی برجسته، علم علوم بلاغی و ادیب عربی زبان ایرانی تبار در سده‌ی پنجم هجری قمری به زبان عربی بحث‌های پخته‌ای را درباره علم بلاغی مطرح می‌کند.
وی در بخشی دیگر از سخنان خود گفت: آیا زبان، خاک، نژاد، جغرافیا و... می‌تواند بر سبک شعری شاعر اثرگذار باشد؟ اگر زبان مطرح باشد که بسیاری از اندیشمندان و شاعران را از دست می‌دهیم. اگر خاک ملاک باشد بخش عمده‌ای از متفکران و شاعران نظیر مولانا، ابن سینا و... را از دست می‌دهیم. چه کسی ایرانی است و مبنای ایرانی بودن چیست؟ در این کتاب توانسته‌ایم به این پرسش‌ها پاسخ دهیم زیرا نظریه ادبی حداقل استفاده‌اش این است که به دانشجو نیرویی برای تحلیل یک اثر ادبی ارایه می‌دهد.

0/700
send to friend
نظرات 3
  • 2
    1
    پاسخ به این نظر
    مشعوفی یکشنبه 26 بهمن 1393
    من این کتاب را خواندم و لذت بردم .سعی و تلاش کمرشان دکتر محبتی حقیت ستودنی است
  • 0
    1
    پاسخ به این نظر
    محمودی توکل شنبه 16 اسفند 1393
    استاد عزیز از زحماتتان تشکر می کنم
  • 0
    1
    پاسخ به این نظر
    رضا واعظی سه شنبه 25 آبان 1395
    این کتاب بر اساس تحلیلی درست و استوار تالیف شده است و راهگشای بسیاری از مشکلات در زمینه نقد ادبی در ادبیات فارسی است. تلاششان را ارج می نهم.
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST