یانکا کوپالا- (نام واقعی ایوان دومینیکوویچ لوتسویچ) شاعر، درام نویس و نویسنده مقالات سیاسی و اجتماعی است که در سال ۱۸۸۲ در بلاروس به دنیا آمد.
کوپالا در طی سالهای فعالیت خود عناوینی چون شاعر ملی بلاروس (۱۹۲۵). عضو هیات علمی آکادمی ملی بلاروس (۱۹۲۸) و عضو هیات علمی آکادمی ملی اوکراین ۱۹۲۹، برنده جایزه استالین (۱۹۴۱) و نامآور ادبیات کلاسیک بلاروس را بدست آورده است.
کوپالا روز هفتم جولای ۱۸۸۲ در روستای ویازینکا به دنیا آمد. والدین او از خرده اشرافهای فقیری بودند که زمینی اجاره کرده بودند و در آن کار میکردند. پدربزرگ شاعر، زمینی از خانواده رادزیویلوف اجاره کرد ولی بعداً توسط آنها از محل تولدش بیرون شد. همین اتفاق موضوع یکی از درامهای کوپالا شد. کوپالا در کودکی به پدرش کمک میکرد و با وجود خرده اشراف زادگیش در ردیف روستاییهای بی زمین که در زمینهای دیگران کار میکردند قرار میگرفت. او مجبور بود هزینه گزافی به ملاکان برای اجاره بپردازد. کوپالا پس از مرگ پدر به عنوان معلم سرخانه، منشی در خانه ملاکین و... کار میکرد.
اولین آثار کوپالا چند شعر به زبان لهستانی است که در سال ۱۹۰۳-۱۹۰۴ در مجله "غله" منتشر شدند. اولین اشعار او به زبان بلاروسی" سهم من" در روزنامه" منطقه شمال غرب" منتشر شد. پس از این اشعار کوپالا به تناوب در نشریات حضور داشت. شعر" مرد" که در سال ۱۹۰۴ منتشر شد اولین متن ادبی موفق اوبود و باعث طلوع ادبیات بلاروس شد. اشعار قبلی او از نوع فولکلوریک قرن ۱۹ بلاروسی بودند.
اواخر سال ۱۹۰۹ کوپالا به پتربورگ رفت. ۸ آوریل ۱۹۱۰ منظومه مستقل" آواز جاودانه" منتشر شد. در آوریل همان سال منظومه" تپه" به پایان رسید و در ماه آگوست درام" خواب روی تپه" رانوشت. این درام یکی از بزرگترین آثار هنری یانکا کوپالا است. این درام سمبل موجودیت مردم فقیر آن زمان بلاروس است و تلاش شاعر برای پیدا کردن عمق دلیل این فقر میباشد.
در سالهای ۱۹۱۱-۱۹۱۳ کوپالا بیش از ۸۰ شعر نوشت. وی در ماه ژوئن سال ۱۹۱۲ اولین نمایشنامه کمدی خود را با عنوان" پاولینکا" به اتمام رساند. این نمایشنامه بلافاصله پس از چاپ، اول در پتربورگ و سپس در ویلنو بر روی صحنه رفت. بهار سال ۱۹۱۳ سومین مجموعه کوپالا با عنوان" زندگی عزیز" منتشر شد. پاییز ۱۹۱۳ کوپالا به ویلنو، همان جایی که ابتدا منشی انتشارات "تاواریش" بلاروس بود، بازگشت. او دوباره در روزنامه" تازههای ما" شروع به کار کرد و در آوریل ۱۹۱۴ سردبیر این روزنامه شد.
یانکا کوپالا، هنرمند بزرگ بلاروس در سال ۱۹۴۲ در شهر مسکو دیده از جهان فرو بست و در قبرستان واگانکوسکیبه خاک سپرده شد. در سال 1962 آرامگاه یانکا کوپالا به گورستاننظامی شهر مینسک انتقال یافت. یکی از معروفترین اشعار یانکا کوپالا با نام "میراث" توسط رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در مینسک به زبان فارسی ترجمه گردید و در جشنواره بین المللی زبانهای مادری به موزهای بنام یانکا کوپالا اهدا شد.
میراث
از اجداد قرون گذشته
میراثی به جا مانده
از آشنا غریبه
چون مهر مادری مهربان!
طراوت بهاری سبزه بیشه زار
آوای نسیم تابستانی جنگل
فرش کهنه بلوط
پای درختان بیشه
تصویر رویای هر شب من است
تصویر
بانگ لک لکهای بازگشته از جنوب بر فراز درختان
طنین دلنشین و یکنواخت آواز برههای مرتع
فریاد فوج انبوه کلاغهای قبرستان قدیمی بین گندمزار
میراث من است.
من به اطراف خود مدام مینگرم
در روشنایی روز و تاریکی شب
آیا دشمنان غریبه به میراث ما
دست اندازی کردهاند یا نه؟
من با تمام وجود آن را
در درونم حفظ خواهم کرد
همچون آتشی جاویدان
که روشنگر شبهای ظلمت خواهد بود
میراث ما
رخدادهای بیشماری شاهد بوده
غم و اندوه، شادی و رؤیا
که این میراث کهن سرزمین مادری من است