ایران: «پرواز برفراز آشیانه فاخته» رمانی از کنکیزی است که در
سال ۱۹۷۵ فیلمی
سینمایی براساس آن بهکارگردانی میلوش فورمن و بازی جک نیکلسون ساخته شد که تحسین
منتقدان را بهدنبال داشت و جوایز متعدد و معتبری را نصیب کارگردان کرد. این فیلم در
ایران با نام «دیوانهای از قفس پرید» بهنمایش درآمد. اما رمانی که براساس آن این
فیلم سینمایی ساخته شد. نخستین بار در سال ۱۳۵۵ با ترجمه سعید باستانی در ایران منتشر و در سال ۱۳۹۰ از سوی انتشارات هاشمی تجدیدچاپ شد.
در سال ۱۳۶۸ نیزامیراسماعیل خلاصهای از این رمان
را تحت عنوان «دیوانهای از قفس پرید» ترجمه و منتشر کرد.حالا پس از ۴۲ سال که از نخستین ترجمه این رمان میگذرد
حسین کاظمی یزدی ترجمه تازهای از آن توسط انتشارات کتابسرای نیک منتشر کرد. این
رمان از جمله آثاری است که با همه اقشار جامعه ارتباط برقرار میکند و این بههمان
حال و هوای صاف و سادهای بر میگردد که موضوع و سوژه رمان از آن برخوردار است.
داستان ساده و روان که از دل همان سادگی، پیچیدگی و غافلگیری رخ میدهد.
کن کیزی رمان نویس و مقالهنویس امریکایی که در سال ۱۹۳۵ در کلرادو متولد و در سال ۲۰۰۱ درگذشت خود را حلقه واسطه بین نسل
بیت در دهه پنجاه و هیپیهای دهه ۱۹۶۰
میدانست و برای نوشتن این رمان سخت تلاش کرد. در این رمان کلایک قهرمان داستان،
مک مورفی که مبارزهجویی قدرتمند است تلاش میکند در برابر دیکتاتوری پرستار رچد
قد علم کند و بقیه بیماران را به نافرمانی تشویق و ترغیب کند. این مبارزه بیامان
که با فعالیتهای ورزشی شروع میشود به نبردی شوم میان این دو رقیب سرسخت تبدیل میشود.
یکی پرستار رچد که کل قدرت بیمارستان پشت اوست و دیگری مک مورفی که با تنها داراییاش
یعنی اراده سرکش. این رمان در وجه دیگرش به نقد مکتب روانشناس رفتارگرایی میپردازد
و اصول انسانی را میستاید.
نویسنده این رمان مدتی را بهعنوان کارمند بیمارستان
روانی برای مطالعه رفتار و اعمال بیماران در منلوپارک کالیفرنیا سپری کرده بود و با
بیماران ابراز همدردی میکرد. مک مورفی در این رمان مردی با شخصیت قوی، آزاد و
سرکش است که برای فرار از زیرکار و بهدلیل خشونتهای مکرر به یک بیمارستان روانی
فرستاده میشود. او بلافاصله بعداز ورود به بیمارستان متوجه فضای سنگین و مرده
آنجا میشود و پرستاری که خود به نوعی بیمار روانی است، با استفاده از ضعفهای
عاطفی و فکری بیماران برآنها مانند عروسک حکم میراند و شخصیتشان را زیر فشار
شدید روحی- روانی قرار میدهد. اما مک مورفی مردی است که در برابر قوانین خشک و
ظالمانه این پرستار سرخم نمیکند.
بیمارستان در حقیقت استعارهای از جامعهای خودکامه است
که با ظاهری دموکراتیک و باطن دیکتاتوری روح و روان افراد را زیر شدیدترین فشارها
قرار میدهد و به حدی روی باورها و ترسهای آنها کار میکند که آنها را به نوعی فلج
تصمیمگیری دچار میکند تا بیقید وشرط گوش به فرمان او باشند. این بیماران با همه
خودآگاهی جرأت انجام هیچکاری را ندارند. مک مورفی شخصیتی قابل تحسین دارد و مخاطب
رمان با او همذاتپنداری میکند. چرا که بهدنبال فردیت و آزادی از دست رفته انسانهای
گرفتار در آن اجتماع کوچک (بیمارستان)
است.
داستان این رمان با چنین فرآیندی تلاش انسان برای آزادی
از زیر سلطه یک نظام سرکوبگر را به تصویر میکشد. حسین کاظمی یزدی مترجم این رمان میگوید:
البته تفاوتهای نسخه سینمایی رمان با اصل اثر و ناتوانی زبان تصویر در بیان اثر
ادبی بر کسی پوشیده نیست. چشم پوشی از ویژگیهای صوری برای نسخه سینمایی گریزناپذیر
است. اولین تمایز این رمان با نسخه سینماییاش شیوه روایت است. در حالی که فیلم از
منظر دانای کل روایت میشود. راوی رمان یکی از شخصیتهای آن، رئیس برومدن است: سرخپوستی
دورگه با زبانی پیچیده. او که تحت تأثیر داروهای روان درمانی است. در خلال روایت موقعیتها،
از پس لایههای عمیق ذهنش خاطراتی را احضار میکند و با روایت آن موقعیت در هم میآمیزد.
خاطراتی که در زندگیاش در قبیلهای سرخ پوستی و گذراندن سالهای زیادی در جنگ
جهانی دوم در گروهان الکترونیک در ارتش امریکا ریشه دارد. همه اینها با تغییر
روایت در نسخه سینمایی از میان رفته و اساساً نقش راوی بسیار کمرنگ شده است.»
اما بهلحاظ محتوای این رمان بر پایه ضدیت با نظام
سرمایهداری زندگی ماشینی و ساختار نظاممند غیر انسانی استوار است که میتوان گفت
از میان این سه اصل هیچ نشانی از مورد اول و دوم در فیلم نیست. البته برکارگردان و
فیلمی هالیوودی برای طفره رفتن از ضدیت با نظام سرمایهداری غرب حرجی نیست. راوی
داستان در جاهای مختلف به مسأله خرید زمین و روستاهای سرخپوستان بهدست دولت
امریکا و آوارهسازی آنها در شهرها به نفع نظام سرمایهداری اشاره میکند. همچنین
اشاراتی مالیخولیایی دارد بهوجود دستگاهها و ماشینهای نظارتی و کنترلی (که اتفاقاً
امروزه برای ما قابل فهم است). سومین ستونی که رمان برپایه آن استوار است بنمایه
اصلی نسخه سینمایی است: شخصیت مک مورفی- که بزرگیاش به چشم راوی فراتر از انسان
معمولی است- همچون عاملی انسانی در ساختار نظاممند غیرانسانی نفوذ کرده سعی میکند
آن را تخریب کند. همچنین تغییر راوی اول شخص به دانای کل در نسخه سینمایی، کیفیت
بیان این اصل را تا حد زیادی پایین
آورده است.
کسانی که فیلم سینمایی«دیوانهای از قفس پرید» را دیدهاند،
لازم است رمان «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» را بخوانند. تا اوج لذت مطالعه یک
رمان کلاسیک و ماندگار را تجربه کنند.