به مناسبت پنجاهمین سال درگذشت یان ریپکا، ایرانشناس برجستهی چک، نشست ویژهی شهر کتاب در روز شنبه هفتم مهر به بررسی وضعیت ایرانشناسی در چک، زبان و ادبیات چک در ایران، همکاریها و گفتوگوهای ادبی میان دو کشور اختصاص داشت و با حضور ایوانا بوزدخوا، زوزانا کریهوا، مونیکا روژیچکوا و دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور برگزار شد.
در ابتدای این نشست، علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب، عنوان کرد: در نگاه به تاریخ ایرانشناسی در کشورهای مختلف، بسیاری از نامها را مییابیم که با ایرانشناسی و ادب فارسی در آن کشور و در جهان پیوندی ناگسستنی دارند. چنانکه نام و آثارشان بدون ایرانشناسی و ادب فارسی مفهومی ندارد. از این افراد میتوان به ادوارد براون و نیکلسون در انگلستان؛ روکرت، هلموت ریتر و شیمل در آلمان؛ بائوزانی در ایتالیا؛ شاردن، ماسینیون، ماسه، کُربَن در فرانسه؛ ژوکوفسکی، بارتولد، برتلس در روسیه؛ یان ریپکا و یرژی بچکا در چک اشاره کرد. در این میان، یان ریپکا، شرقشناس و ایرانشناس برجستهی چک است که امسال پنجاهمین سال درگذشت او است. او آثار فراوانی دربارهی زبان، ادب و فرهنگ ایران نوشته، ترجمه کرده و سخنرانیهای بسیاری در باب شاعران کلاسیک ادب فارسی انجام داده است. از نوجوانی با خواندن آثار ترجمه شدهای از شرق مانند «افسانههای هزار و یک شب» به آشنایی با فرهنگ ایران و ترکیه علاقهمند شد. پس از تحصیلات متوسطه به تحصیل در خاورشناسی روی آورد. به وین رفت و عبری و عربی و سپس فارسی و ترکی را آموخت و در سال ۱۹۱۰ به درجهی دکتری نائل آمد.
او در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: از ویژگیهای بارز نوشتههای ریپکا توجه به جنبههای اصیل و معنوی ادبیات ایران است و او از ایرانشناسان نادری است که گذشته از تحقیقات انتقادی و تحلیل آثار، به روح کلی و محتوای معنوی ادبیات فارسی توجه داشته است. در بسیاری از نوشتههای ریپکا، آثار استعداد خلاقه و نبوغ ابداع و آفرینش ادبی دوشادوش جنبهی تحقیقی و نکتهسنجی فنی به چشم میخورد و از روح انساندوستی و عرفان عملی لبریز است. ریپکا به دریافت درجهی دکتری افتخاری از دانشگاه سوربن فرانسه، نشان لژیون دو نور از دولت فرانسه و نشان عالی از جمهوری چکسلواکی نیز نائل آمد. به علاوه، به عضویت فرهنگستان ایران و فرهنگستانهای چکسلواکی، لهستان، شوروی و آلمان انتخاب شد. در میان شعرای ایرانی علاقهی خاصی به نظامی گنجوی و آثار او داشت و بخش مهمی از تحقیقات خود را به این شاعر و چاپ انتقادی آثار او اختصاص دارد. به گفتهی وحید دستگردی، او نخستین دانشمندی است که به ابیات الحاقی در خمسهی نظامی پی برده است.
زوزانا کریهوا ضمن مرور تاریخچهی مطالعات خاورمیانه در کشور چک، دربارهی ریپکا اظهار داشت: ریپکا در شهر کریمیرژیر به دنیا آمد. تحصیلات عالی خودش را پیش از جنگ جهانی اول در دانشگاه وین به پایان رساند. او در آغاز تحصیلات دانشگاهی به تحصیل زبانهای عربی، ترکی و فارسی پرداخت و از ابتدا تمایل شدیدی به مطالعهی ادبیات داشت. بعد از مستقل شدن چکسلواکی در سال ۱۹۱۸ با حفظ ارتباط خود با مؤسسهی مطالعات شرقی وین به پراگ برگشت و در دانشکدهی فلسفهی پراگ به تحقیق پرداخت. بعد از یک سال اقامت در استانبول و بررسی آثار ترکی متوجه شد که ادبیات کلاسیک ترکی انعکاسی از شعر فارسی است. بدین ترتیب، به مطالعهی زبان و ادبیات فارسی پرداخت و تا پایان عمر همیشه در بحر ادبیات فارسی سرگرم بود. او چندین دکتری افتخاری دریافت کرد و ریاست دانشگاه فلسفهی پراگ را بر عهده گرفت.
او افزود: ریپکا در پرداختن به آثار ادبیات فارسی از روش علمی رودولف دورژاک استفاده کرد؛ یعنی مقالههایش شامل اطلاعات دقیقی در مورد آثار شاعران است و آنها را به دقت نقد و بررسی کرده است. ترجمهی «هفت پیکر» نظامی از آثار اوست. او حتی تخلص نظامیپرست داشت. اما بیشک عظیمترین اثرش «تاریخ ادبیات فارسی و تاجیکی» است که در سال ۱۹۵۷ و ۱۹۶۳ در چکسلواکی منتشر شده و تاکنون به زبانهای انگلیسی، روسی، لهستانی و فارسی ترجمه شده است.
کریهوا با برشمردن همکاران ریپکا در «تاریخ ادبیات فارسی و تاجیکی»، در معرفی کتاب مهجور ماندهی او، «زائر ایرانی»، اظهار داشت: این کتاب در پراگ منتشر شد. همانطور که خود ریپکا اشاره میکند، انتشار زودتر آن به خاطر سانسور موجود همزمان با سلطهی نازی آلمان ممکن نبود. گرچه این اثر سفرنامه تلقی میشود، چندین سبک در آن بهکارگرفته شده است. کتاب از سویی برای مخاطب عام نوشته شده و از سوی دیگر به هیچ عنوان در سطح اثری برای خواندن در اوقات فراغت محدود نمیشود. سفرنامهی ریپکا خیلی شبیه شخصیت اوست. او به توصیف دنیای خارج علاقهمند نیست، مگر اینکه به او فرصتی بدهد که بهصورت زیرپوستی از جنبههای اجتماعی و تاریخی جامعه سخن بگوید. او دوست دارد که به درون هر چیزی، به ریشههای تاریخی، مذهبی و فرهنگی بپردازد و خوانندگان خود را به این دنیای عمیق آگاه کند. بنابراین، دربارهی بسیاری از جزئیات مختلف جامعهی معاصر ایران، شامل فرهنگ ایران، پیشرفت اقتصادی، مکانهای تاریخی و دیدنی و زیارتگاهها و جاذبههای تاریخی ایران مینویسد، اما توصیفهایش همواره جنبهای آکادمیک دارد.
او در ادامه به تجزیه و تحلیل محیط روشنفکران ایرانی دههی ۱۹۳۰، تحلیل شعر و ادبیات فارسی، بررسی روانشناختی مردم ایران، گزارشی از نوسازی و روند صنعتیشدن ایران بعد از جنگ جهانی دوم، بهمنزلهی جنبههایی فراتر از سفرنامهنویسی در این اثر اشاره کرد و توضیح داد: ریپکا موفق شده تواناییهای تحلیل خودش را بهکار گیرد و به سنتزی برسد که به خواننده دیدی جدید برای بررسی پدیدههای خاص ارائه کند. برای مثال معرفی آکادمیک ریپکا از سبک نظامی گنجوی، تحلیل «هفت پیکر» و از سوی دیگر، نگارش و انتقاد تلویحی به فهم آسانتر خوانندهی غربی از آثار عمر خیام بسیار ارزشمند است. برای مخاطب چک که شاید از یکنواختی ترجمهی آثار کلاسیک فارسی خسته شود، ریپکا سحر و جادوی ابیات، همبستگی درونی کلمات و ارتباط نمادی را نشان میدهد و خوانندهی خود را به چگونه خواندن استعارهها راهنمایی میکند. به این ترتیب، حس زیبایی فارسی در ترجمه از بین نمیرود. او علاوه بر شعر فارسی، توسعهی نثر فارسی را خصوصاً در داستاننویسی ایران نشان میدهد. در کتاب خود ترجمههایی از داستانهای کوتاه افرادی چون صادق هدایت به زبان چکی ارائه میکند.
او در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: تلاش ریپکا برای ارائهی یک نوع روانشناختی از روحیهی ایرانی است. تعلق خاطر ایرانیان به بخشهای نادر از زیباییهای طبیعت، تناقض قوی بهعنوان یکی از ویژگیهای مشخص مردم ایران، این بخش از ادبیات در آن زمان نسبتاً نادر است. فراموش نکنیم که این کتاب بیش از هفتاد سال پیش نوشته شده است. در این جنبهی روانشناختی کتاب همراه با نقاشی الهامبخش او از شعر فارسی فراتر از شیوههای سنتی در ارائهی تحقیقات سنتی در زمانهی خود است. در این کتاب من نیز یکی از ارزشمندترین نکات را برای آنهایی پیدا کردم که واقعاً در حال تلاشاند تا فرهنگی را درک کنند که ممکن است تا اندازهای دور و متفاوت به نظر برسد. با این توصیف ریپکا میتوانیم بگوییم که ایران برای خوانندگان چکی بسیار صمیمانهتر دیده میشود.
در ادامه دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: «تاریخ ادبیات ایران» ریپکا، پیش از انقلاب با ترجمهی دکتر عیسی شهابی در بنگاه ترجمه و نشر کتاب منتشر شد. خود دکتر شهابی میگوید ترجمهی این کتاب به قدری سخت بوده که برای پارهای از اصطلاحات به دکتر خانلری و دیگر بزرگان مراجعه میکرده است. تاریخ ادبیات ریپکا مثل دیگر کتابهای تاریخ ادبی در آن زمان صرفاً اثری گاهشمارانه نیست. حتی تاریخ ادبیات ذبیحالله صفا بیشتر کاری گاهشمارانه است که ویژگی ادوار را به تفصیل شرح داده است. اما ویژگی اصلی کار ریپکا در تحلیل مطالب است. چرا که در آن زمان تاریخ ادبی و نظریهی ادبی چندان مطرح نبوده است. بعدهاست که رنه ولک و بزرگان دیگر مفهوم نظریهی ادبی و تاریخ ادبیات نویسی بهعنوان علم را طرح میکنند. از اینرو، کار ریپکا به زبانهای مختلفی ترجمه شده و منبع است. باید در نظر داشت که در دهههای بیست و سی تحلیلهای سوسیالیستی فرهنگی رایج بودند و این خودبهخود بر کار ریپکا نیز اثر گذاشته است. افزون بر این، مقالاتی از ریپکا در مجلات یغما، ارغنون، چیستا در دسترس است. مقالهی مبسوطی از ریپکا به فارسی ترجمه و در دو شماره در مجلهی دانشگاه تبریز چاپ شده است. جلد پنجم از تاریخ هفت جلدی ایرانِ کمبریج را ریپکا نوشته است. این بخش عمدتاً دربارهی تاریخ ادبیات در دورهی سجلوقی و مغول است و حسن انوشه آن را به فارسی برگردانده است. همچنین در این بخش دربارهی مکتب آذربایجان و مکتب اصفهان توضیح داده شده است.
ایوانا بوزدخوا سخنرانی خود را به معرفی زبان چکی و برنامههای توسعه و حمایت از آن اختصاص داد. در بخشی از این سخنان اظهار داشت: زبان چکی از همان ابتدا زبان ملی مردم چک بوده است و بیش از چهارصد سال است که قانون حمایت و پشتیبانی از زبان چکی در این کشور به ثبت رسیده است. این زبان از اول می ۲۰۰۴ بهعنوان یکی از زبانهای رایج و رسمی اتحادیهی اروپا درآمده است. این دلیلی برای آموختن این زبان است. چرا که افزون بر ارتباط با مردم چک، میتواند باعث ارتباط با مردم اروپا شود. دولتمردان چک برنامههایی برای حمایت از این زبان و توسعهی فرهنگ و میراث چکی دارد که بیش از ده سال است آنها را به اجرا درآورده است. دولت برای این برنامهها هزینه میکند. امروز به بیش از چهل دانشگاه در چهار قاره مدرسان چکی فرستاده است. علاوه بر این، برای بچههای چک در دیگر کشورها در سطح ابتدایی مدارسی تمهید کردهاند که در روزهای تعطیل برگزار میشوند.
مونیکا روژیچکوا سخنرانی خود را به معرفی نویسنده و گرافیست چک، یوزف چاپک، اختصاص داد. او در بخشی از این سخنان اظهار داشت: یوزف چاپک تصویرگر، ژورنالیست، طراح صحنه، نویسندهی تئاتر است. او یکی از افراد بسیار مطرح در اوایل قرن بیستم است. او استعداد درخشان هنری داشت و از کودکی میخواست هنرمند و نویسنده شود. اما در مدرسه هرگز استعداد درخشانی بروز نداد. او تصویرگر کتاب و بهویژه داستان کوتاه بود. گرچه ویژگیهای هنری و تصویرگری در کارهای او بسیار مهم است، قسمتهای ادبی کارش هم بسیار شاخص است. برای عموم و افراد او در وهلهی نخست بهعنوان نویسنده مطرح است. نقاشی برای یوزف بخشی از زندگی بود و تا پایان هرگز آن را رها نکرد. علاقهی او به مفهوم کودک در نقاشی و تصویرگری به سالهای قبل از جنگ بر میگردد، اما در اردوگاه کار اجباری بیشتر اهمیت یافت. در این دوران آلنا، دختر پنج سالهی یوزف، منبع الهام او بود. چاپک پیش از مرگ در یکی از اردوگاههای کار اجباری، کوشید از طریق هنر و ادبیات نشان دهد که فرد چگونه میتواند به شکوفایی هویتی خودش دست پیدا کند.
در پایان نشست از کتاب «درکوچههای پراگ» نوشتهی دکتر زهرا ابولحسنی، استاد اعزامی زبان فارسی به دانشگاه پراگ، رونمایی شد.
در این نشست استادان، محققان و نویسندگانی چون عباس سحاب، محمد روشن، طهمورث ساجدی، محمد قاسمزاده، فرزاد ادیبی، محمدرضا موحدی، زهرا ابوالحسنی، زهرا زواریان، رویا دستغیب، فرشته نوبخت، سیدحسین طباطبایی، علیرضا عامری و ... حضور داشتند.