ایران: جوایز ادبی در ایران، قدمتی ۶۰ ساله دارد. البته این تاریخ ۶۰ ساله، پر از فراز و نشیب است. به
نحوی که غیر از جایزه کتاب سال، سایر جوایز ادبی چه دولتی و چه خصوصی در مقطع
کوتاهی برگزار شده و نهایتاً تعطیل شدهاند. پرعمرترین جایزه ادبی بخش خصوصی، کمتر
از ۲۰ سال سن دارد.
این کوتاهی عمر جوایز، عدم تعدد جایزهها و... ریشه در
عدم نهادسازی در جامعه ادبی ایران و همچنین تحولات گسترده سیاسی، اجتماعی و فرهنگی
دارد. همچنین مدیریت سلیقهای حاکم بر حوزه فرهنگ در این ۶۰ سال، نقش بسزایی در عدم شکلگیری
نهادهای ادبی و جوایز ادبی داشته است. نگارنده، در کتاب «جوایز ادبی غیردولتی در
ایران» که با موضوع جوایز ادبی بخش خصوصی در ایران نگارش یافته و توسط خانه کتاب منتشر
شده است، به چالشها، موانع و مشکلات برگزاری جوایز ادبی و روندی که منجر به
تعطیلی این جوایز میشود پرداخته است.
اما اگر از سن و سال، تنوع، گسترش و تعدد جوایز
بگذریم، موضوع مهمتر اثرگذاری این جوایز است. طبیعی است که عوامل بسیاری در اثرگذاری
یک جایزه بر جامعه فرهنگی مؤثر خواهد بود. اما بیشک، سعی و تلاش برگزارکنندگان
جوایز بر مبنای ساختار و اهداف آن جایزه تأثیرگذاری بیشتر بر جامعه، معرفی
برگزیدگان و ترویج خواندن است.
اگر ترویج مطالعه و معرفی برگزیدگان را مهمترین اهداف
عمومی جوایز بدانیم، آیا میتوان جوایز ادبی ایران چه دولتی و چه خصوصی را جوایزی مؤثر
و کارا دانست؟ حداقل با اتکا به شمارگان اندک کتاب در ایران و کاهش شمارگان در طی
سالهای اخیر، حتی در دورهای که با رشد و تنوع شکلگیری جوایز ادبی روبهرو بودهایم
باید اذعان کرد که جایزهها تأثیرگذاری اندکی در فضای فرهنگی داشتهاند.
هرچند این ادعا را نمیتوان در مورد همه جوایز صادق
دانست (در مقطعی جایزههایی چون روزی روزگاری، گلشیری و... تأثیر قابل شناسایی در فروش کتاب
داشتهاند.) اما میتوان در مورد کلیت جوایز چنین ادعایی را مطرح کرد. چرایی این
عدم تأثیر را بهزعم من باید پیش از هر چیزی در عدم شکلگیری نهادهای ادبی جستوجو
کرد. نبود یک نهاد ادبی قدرتمند متکی به بدنه جامعه فرهنگی بهعنوان متولی جوایز،
منجر به کوتاهی عمر جایزهها و همچنین عدم تدوین اهداف، ساحتار و شاکلههای مشخص
میشود.
تأثیرگذاری جوایز مشهور بینالمللی حاصل قدمت جوایز،
ساختار و شاکله معین، اهداف مشخص، شفافیت و همچنین ارتباطی است که این جوایز با
جامعه فرهنگی برقرار میکنند. اهداف و روندهای اجرایی یک جایزه معتبر ادبی با
تغییر دستاندرکاران برگزاری جایزه، از جمله دبیر یا داوران تغییر نمیکند بلکه بر
اساس نیازهای زمانه، این تغییرات به صورت بطنی رخ میدهد. اما با ارزیابی جوایز
ادبی در ایران شاهد هستیم که یک جایزه ۳ یا ۴
ساله در طی عمر کوتاهش، با تغییرات بسیاری روبهرو است. این تغییرات در کنار عدم
شفافیت، ذات برپایی جایزهها را به زیر سؤال میبرد. از چنین فعالیتهای فرهنگی نمیتوان
انتظار و سودای اثربخشی داشت.
با ارزیابی همان اندک جوایز ادبی مؤثر در ایران، میتوان
به آشکارا دید که رعایت همین چند نکته کوچک از جمله نهادسازی، تدوین مرامنامه
مشخص، تعیین اهداف، ایجاد ساختاری شفاف و برپایی نظاممند جایزه چه میزان در اثر
بخشی جایزهها نقش دارد. بیشک محدودیتهای بسیاری برای جوایز بویژه جوایز بخش
خصوصی در ایران وجود دارد.
برپایی یک جایزه چون گذر از هفت خوان رستم است اما طی
این مرحله فقط به صرف برگزاری معنادار و اثربخش نخواهد بود. باید این هفتخوان را
چونان گذشت که جامعه ادبی نیز از آن تأثیر پذیرد و به تشویق نویسنده، رشد و گسترش
خواندن و شناخت بیشتر جامعه از فرهنگ و ادبیات منجر شود. گاهی حتی نشستن باطل از
به راه بادیه رفتن بهتر است. بویژه که با کمی شناخت و مداقه میتوان حداقل سر منزل
مقصود را ترسیم کرد.