ابتکار: در قالب یک تفسیر، یک دانش و حتی فراتر از آن یک
علم قرار گیرد. زیرا علم به شناخت دقیق و درست از نمادهای تئاتر به سهولت
امکانپذیر نیست. به راستی آنچه روی صحنه میآید، ناشی از ساخت یک معنی تازه
یا بنیاد مفهومی جدید است. این نقطه بحث در بسیاری از موارد، تحلیلگران را با جوابهای
«آری» و «نه» روبهرو میکند.
عمدتاً میتوان نشانههای روی صحنه را به سه نمونه کاملاً آشکار تقسیمبندی کرد.
این سه نمونه را میتوان نشانههای شمایلی یا دیداری، نمایهای (وابسته به مفهوم)
و نمادین (قراردادی) دانست. هرگاه کارگردان از عکس، تابلوی نقاشی، مجسمه، حجم و...
استفاده کند، از نشانههای شمایلی در صحنه سود برده است. اگر در همین جای کلام یک
پرانتز را باز کنیم، اشاره به نقد و آسیبشناسی برخی از صاحبنظران درباره نشانههای
شمایلی است. زیرا ممکن است، وجود یک عکس، تابلو یا مجسمه ثابت نوعی توقف را برای
چشم مخاطب به وجود بیاورد. اگر واقعاً چنین شرایطی به وجود آید، بخش زیادی از
تمرکز تماشاگر از بین میرود. زیرا تماشاگر در طول یک تئاتر بر حرکت، گذشت سلسله
رویدادها و جریانهای قصه تمرکز و تاکید دارد. از این رو هر وقت که ذهنش از روال
حرکتی و ریتم نمایش عقب بماند، از درک اجزا و لایههای آن نمایش عقب میافتد. در
چنین شرایطی نشانههای شمایلی چندان به نفع یک تئاتر عمل نمیکنند. اما همیشه نمیتوان
با چنین نقدی به سراغ نشانههای شمایلی رفت. زیرا در برخی از موارد یک نشانه
شمایلی به بخشی از فضا و اتمسفر تبدیل میشود و در انعکاس روح زنده یک مکان، یک
محیط زندگی، یا یک فضای تاریخی مؤثر است.
اما در رابطه با تقسیم بندی نشانهها در مرحله دوم به نشانههای نمایهای میرسیم.
نشانههای نمایهای به پیوند لاینفک صورت و مفهوم آن اشاره دارند. شاید مثال دود و
نسبت آن با آتش بهترین نمونه در ذکر نشانههای نمایهای است. بنابراین هروقت نشانههای
نمایهای را در صحنه نظاره کنیم، نسبت کامل بین صورت و مفهوم را درمییابیم.
دسته سوم از نشانهها، نمادین هستند. درواقع میان یک فرهنگ عمومی، رسانههای
ارتباط جمعی یا تاریخ و تمدن یک ملت با ملتهای دیگر روی آن توافق شده است. در
نتیجه در صحنه تئاتر نیز همان قرارداد بین تئاتر و تماشاگر بسته میشود. مثلاً
کبوتر را نشانه صلح قلمداد کردهاند. وجود چنین عنصری بنابر پیشینه ذهنی، برای هر
فردی پذیرفته است. گاه اتفاق میافتد که خود آن نشانه باعث تکثر معنایی خود میشود.
مثلاً ممکن است کبوتر صلح رنگ سفید داشته باشد، بنابراین براساس همین قرارداد،
بعدها رنگ سفید هم نشانه صلح و دوستی تلقی شده باشد.
شاید بتوان همین نشانههای اخیر (نمادین) را جزو پیچیدهترین جاهای زبان و بیان یک
نمایش قلمداد کرد. هرچه این نشانهها پیچیدهتر و پررمز و رازتر جلوهگر شوند،
زبان نمایش پیچیدهتر خواهد بود.