ایران: «خوب کردن حال» عبارت مبهمی است. حال ما وقتی خوب است که
هم شرایط مادیمان خوب باشد هم شرایط روانیمان. سینما نمیتواند معجزه کند مثلاً
اگر فقیر باشید با دیدن فیلم مرفه نمیشوید یا اگر بیمار باشید، تندرست نمیشوید.
شاید دیدن فیلم افسردگی شما را کمی تسکین دهد اما آن را درمان نمیکند. اما سینما
به عنوان یک صنعت متوسط، یک نهاد اجتماعی، یک بخش اقتصادی، یک نهاد گذران فراغت
عمومی و بالاخره «هنر هفتم» وظایف بسیار مهمی برعهده دارد که در جامعه انجام میدهد
و بر این اساس شاید بتوان گفت در بهتر کردن حال جامعه نقش دارد؛ اما پنج وظیفهای
که سینما برعهده دارد و میتواند حال ما را خوب کند، اینها هستند:
سینما یکی از مهمترین نهادهای گذران
فراغت در همه جهان است. دیدن فیلم در سالنهای سینما، پای تلویزیون، از طریق رایانه
و نمایش خانگی از مهمترین تفریحات مردم بوده و هست. دیدن فیلم هم سرگرمی است و هم
شناخت و هم القای ایدئولوژی. با دیدن فیلم لختی از مشکلات زندگی روزمره فارغ میشویم
و در تصاویر رنگارنگ، زیبا و گاه فراواقعی و شگفتانگیز پرده نقرهای گم میشویم
و بدین وسیله به زندگی خویش رنگ و لعاب میدهیم و از زیستن لذت میبریم.
سینما یک صنعت است و دارای تکنولوژی مخصوص
به خود است و بخشی از داشتههای فنی ما را شامل میشود. البته از لحاظ تکنولوژی
سینما، بیشتر متکی به تولیدات خارجی هستیم.
سینما یک بخش اقتصادی است و ارتباطات
پیشین و پسین بسیاری با سایر بخشهای اقتصادی دارد. همه ساله تعداد زیادی فیلم
داستانی، مستند، تلویزیونی و فیلم خانگی تولید میشود. تولیدات سینمایی ما بخشی از
درآمد ملی ما را تشکیل میدهد. عده زیادی در این بخش به کار مشغولند و
از این راه زندگی میگذرانند و بخش سینما فعالیتهای متعددی مثل سینماداری و نمایش
فیلم، پخش فیلم، تأسیس و راهاندازی شرکتهای تولید فیلم یا استودیو، تهیهکنندگی،
بازیگری، کارگردانی، فیلمبرداری، لابراتوار، ساختن دکور و پلاتو، دوبلاژ، گریم، بازیگردانی،
آموزش سینما و... را دربر میگیرد. این بخش در ایران امروز بیش از حد به دولت
وابسته است و بازارش محدود است، سالنهای نمایش کافی در اختیار ندارد. با وجود این
هنوز میچرخد و به جامعه خدمت میرساند.
سینما «هنر» است. یکی از مردمیترین
هنرها از میان همه هنرهای هفتگانه. بهره بردن از
آن سواد نمیخواهد فقط چشم بینا میخواهد و گوش شنوا و اندکی ذوق درک زیبایی. هنر
ذاتاً نوعی «شناخت» است و در کنار «علم» یکی از مهمترین ابزارهای شناخت جهان و
زندگی اجتماعی است. ما از فیلمها بسیار میآموزیم و چون آموزشی سمعی و بصری است
بر دل و جان ما مینشیند. با آن به اعماق تاریخ سفر میکنیم، هر جای زمین را درمینوردیم،
به درون روان و شخصیت کاراکترها نفوذ میکنیم، با زندگی شخصیتهای فیلم زندگی میکنیم
و از سرگذشت آنان میآموزیم. اگر آنچه در طول زندگی از فیلمها یادگرفتهایم را به
یاد آوریم متوجه میشویم که سینما چه نقش مهمی در تربیت و پرورش ما ایفا کرده است.
«فیلمهای بد»
به جای ما فکر میکنند و با استفاده از جذابیتهای سینما فکر خود را به ما تحمیل
میکنند. اما «فیلمهای خوب» ما را به تفکر وا میدارند و چشمهای ما را به جهان
باز میکنند اما ما تماشاگران فیلمها هم موجودات ساده لوح و بیارادهای نیستیم،
آنچه در فیلمها میبینیم با تجربه زیسته و دانش خود مقایسه میکنیم. آنچه را بپسندیم
جذب میکنیم و آنچه را نخواهیم فراموش میکنیم؛ پس زنده باد سینما.