ایسنا: هوشنگ چالنگی میگوید هنوز جوانها شعر خوب مینویسند و اگر شاملو هم زنده بود این شعرها را میپسندید.
این شاعر در گفتوگو با ستاد خبری چهارمین دوره جایزه شعر شاملو، با اشاره به اینکه اگر هنوز کسانی شعر خوب مینویسند و داورانی آن شعرها را قضاوت میکنند، پس شعر همچنان موجودیت خودش را حفظ کرده، گفت: در دو دورهای که من داور جایزه شعر شاملو بودم، کتابهایی دیدم که جزء بهترین مجموعه شعرهای امروز بودند.
او افزود: در میان شرکتکنندگان زنانی بودند که شعرهایشان جزء بهترین اشعاری بود که زنان شاعر ما سرودهاند و حتی میتوانم بگویم جزء بهترین کتابهایی بود که در ۲۰ - ۳۰ سال اخیر خوانده بودم. اگرچه ممکن است کسانی هم باشند که شعرهای بسیار خوبی بنویسند و در این رقابتها نیز شرکت نکنند، اما صرف نظر از چنین نمونههای کمنظیری، میتوان شعر امروز را در جایزه شاملو دنبال کرد و فکر میکنم برای ابقای شعر و موجودیت آن و نیز برای اعتلای آن وجود چنین جایزهای ضروری است.
چالنگی با بیان این که طبیعی است شعرهای مجموعههایی که فرستاده و یا انتخاب میشود، به رغم قوتهایشان در حد و اندازه شعرهای شاملو نباشد، درباره معیارهای برآمده از شعر شاملو گفت: شعر شاملو هم شعریت دارد و هم جهانبینی مبتنی بر انسانگرایی. به لحاظ شعری، بسیار قوی است و استعارات، تمثیلات و فضاسازیهای بینهایت قوی و شاعرانهای دارد و از سوی دیگر دارای تمی انسانی و اجتماعی است. به همین خاطر فکر میکنم جذب شاملو شدن به هر دو این ویژگیها ارتباط داشته باشد.
او افزود: شاملو زمانی که در گرگان زندگی میکرد، شعر «از زخم قلب آبائی» را نوشت. شما اگر شاعران درجه یکی از هر کجای جهان را هم به این منطقه ببرید که آن فضا و آن دختران را دیده باشند، نمیتوانند چنین کلماتی را در شعرشان به کار ببرند: «... دختران شرم، شبنم، افتادگی، رمه.» شعر شاملو در عین اجتماعی بودن، بغایت شاعرانه است و فکر میکنم برای داوری در مورد اشعاری که برای جایزه شاملو فرستاده میشود، باید این هر دو وجه را سراغ گرفت.
این شاعر تصریح کرد: اما در کار داوری، شعر غنایی برای من اهمیت بیشتری دارد. درواقع به جز آن شعرهایی که به سمت تجرد و آبستره میرود، همه ما خواه ناخواه به سمت شعر غنایی کشیده میشویم. خود من وقتی جوان بودم همواره به دنبال شعر غنایی بودم. مثلا اگر از شاملو شعری میخواندم شعری بود که از نظر شاعرانگی قوت و قدرت داشته باشد. در تمام دنیا همینطور است. یعنی جدا از زمینههای انسانی و اجتماعی، مخاطب بیشتر به لحاظ قوت شاعرانگی به شعر روی میآورد.
چالنگی با اشاره به اینکه هر شاعری تا آخرین لحظه عمر و تا زمانی که شعر میگوید، دلش میخواهد در معرض قضاوت قرار بگیرد، حضور شاعران تثبیتشده را در کنار شاعران جوان طبیعی دانست و گفت: من در داوری این جایزه اشعاری بسیار زیبا از شاعرانی جوان خواندم که نمیشناختمشان و در کنار آن به یکی از شعرهای شمس لنگرودی نمره دادم که بسیار قوی بود.
او همچنین درباره تاثیر این جایزه بر فروش کتابهای شعر افزود: جایزههای ما در حد و اندازه جایزههای خارجی نیست که باعث بالا رفتن فروش کتابهای برگزیده بشود، اما با این حال هم بیتاثیر نیست و توجه مخاطبان را به کتابها برمیانگیزد.
این شاعر تصریح کرد: این که امروز مردم کتاب نمیخوانند و تیراژ کتابها از دو سه هزار نسخه در سالهای دور به ۳۰۰ نسخه رسیده، یک مساله اجتماعی است، اما هنوز هم مردم از شعر جدا نشدهاند و شعرهای خوبی بر مبنای این هستی محدود و ناخواه نوشته میشود.