ایران: «۱۰ کامیون کتاب قاچاق توقیف شد»! شاید در
همان نگاه اول مخاطب خیلی به معنای کلمه «قاچاق» در این گزاره پی نبرَد؛ مگر کتاب
هم ازجمله کالاهای سرمایهای یا نایاب است که سوداگرانی در پی «قاچاق» آن باشند؟!
خیر. «قاچاق» در بازار کتاب عبارت است از چاپ غیرقانونی کتابهایی که
از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز گرفتهاند. به این معنا که وقتی کتاب یا کتابهایی
در بازار رسمی پرمخاطب و «پرفروش» میشوند، سوداگرانی پیدا میشوند که بیاعتنا به
حقوق مادی و معنوی صاحبان آثار، کتابهای پرفروش را در چاپخانههای زیرزمینی
«افست» و در تیراژی بالا وارد بازار میکنند. در این شکل چاپ، هزینههای تولید و
تمام شده این کتابها به مراتب از قیمت بازار رسمی کمتر است. قاچاقچیها این آثار
را با نصف قیمت آن کتابها - و حتی کمتر- در بازار رسمی عرضه میکنند. به همین
سادگی؛ «کتاب» در کنار «بنزین»، «دلار» و چندین قلم کالای دیگر، عنوان محصولهای
قاچاقی را یدک میکشد. تا یک دهه پیش فقط آثاری به صورت افست عرضه میشد که نسخه مجوزدار
آن در بازار موجود نبود یا مشمول سانسور میشدند، چندی نگذشت که عرضه افست این دست
آثار اشباع شد و دست قاچاقچیها و فعالان بازار سیاه کتاب ایران خالی ماند؛ روشن
بود که این راه را پیش خواهند گرفت و گرفتند و حالا برای مبارزه با این داستان پر
آب چشم، کارگروههایی ایجاد شده است و رقمهای هنگفتی هم سالانه هزینه میشود؛
البته فعالان نشر عقیده دارند که در برخی موارد، آب از سرچشمهاش گلآلود است...
سه محموله بالغ بر ۸ میلیارد تومان!
محمود آموزگار، مدیر نشر آمه و رئیس اتحادیه ناشران و
کتابفروشان تهران، به گزارشگر «ایران» میگوید: «مسأله سانسور بیشک در گسترش
قاچاق کتاب و تسری دست درازی بازار سیاه کتاب از کتابهای مشمول سانسور به کتابهای
قانونی تأثیر داشته است. در این میان مسئولان فرهنگی نیز به ناکارآمدی وضعیت کنونی
اعمال نظارت و کنترل قبل از چاپ کتابها کاملاً واقفند و برای پایان دادن به این
حجم سنگین هزینهها و ضرر و زیان، منطقی است که وضعیت نظارت بر انتشار کتابها هم
مانند مطبوعات و نشریهها باشد.»
به گفته آموزگار، البته این در صورتی است که چنانچه شاکی
خصوصی یا مدعیالعموم علیه متن ناشر و صاحب اثری بود، در دادگاه با حضور هیأت
منصفه و... رسیدگی شود.
اما این همه داستان نیست، این فعال حوزه نشر کتاب، جری
شدن قاچاقچیها، منفعت کلان مالی، نبود برخورد شدید با متخلفان و... را از دیگر
دلایل مهم در گسترش دست درازی سوداگران به کتابهای قانونی و عرضه افست آنها میداند
و به «ایران» میگوید: «شمار آثار قاچاقی بسیار زیاد است، در همین ۱۰ روز گذشته سه محموله قاچاق کتاب کشف
و ضبط و توقیف شده است و ارزش مادی این محمولههای قاچاق بالغ بر هشت میلیارد
تومان بوده است. تازه این نوک کوه یخی از قاچاق و عرضه کتاب است و شواهد و قرائن
نشان از سرمایهگذاری پنجاه میلیاردی در این عرصه میدهد. اگر در ادوار پیشین به
طور موردی کتاب یا کتابهایی را با چاپ افست عرضه میکردند، الان مدتهاست که با
هجوم به آثار پرفروش (که نسخه قانونی آنها هم در دسترس است) با شمارگان چندین هزار
نسخهای این آثار را عرضه میکنند.
آموزگار اضافه میکند: در آغاز فعالیت و رشد قاچاقچیها،
بهدلیل اینکه معمولاً یک یا دو عنوان کتاب پرفروش ناشران را قاچاق میکردند، برای
آنها از حیث هزینه مادی و زمانی به صرفه نبود که بخواهند، وکیل بگیرند و از
قاچاقچیها شکایت کنند و مبادی رسمی هم اقدام جدی چندانی در این زمینه نمیکردند.
همین هم موجب شد متخلفان جریتر شوند و ابعاد کارشان را وسیعتر کنند و الان به
نحوی شده است که مقابله با آنها بسیار پرهزینه و دشوار شده است. اما از وقتی که ما
در اتحادیه ناشران و کتابفروشان با تشکیل کمیته صیانت و کارگروه برخورد با متخلفها
و کشف و ضبط شماری از محمولههای قاچاق چشم آنها ترسیده است و نهادهای انتظامی و
قضایی هم در این مدت همکاری خوبی داشتند و امید داریم با ادامه این مسیر با همین
شدت و حدّت بتوانیم بخش زیادی از این اقدامهای غیرقانونی را مهار کنیم و از حقوق
فعالان چاپ و نشر کتاب و مؤلفان حمایت کنیم. اقدامی که اکنون از سوی قاچاقچیها
صورت میگیرد، عملاً نوشتن و ادبیات نویسندگان را هدف گرفته است. همچنین گسترش
برخورد با تخلفها برای بسیاری از ناشرها ایجاد انگیزه کرده است که پیگیر برخورد
با متخلفان بشوند و بموقع قاچاق کتابشان را گزارش کنند و از انبارها و مکانهای
نگهداری آثار قاچاق اطلاع بدهند.» داستان پر آب چشم صنعت کتاب هر روز و هفته و ماه
با چالشی دیگر روبهرو میشود و شمار زیادی از فعالان نشر و کتابت از این وضعیت
عمیقاً خسته و ناراضی هستند و مختصر امید باقی مانده برای ناشران استمرار برخورد
با متخلفان و قاچاقچیهاست.
پیگیریهای مؤثر برای برخورد
زهره حسینزادگان، از مدیران نشر ققنوس نیز در ارزیابی
اقدامهای صورت گرفته در برخورد با قاچاقچیها به «ایران» میگوید:«ما مدتها از
این وضعیت کلافه، عصبی و خسته بودیم، تا اینکه با ورود اتحادیه ناشران و
کتابفروشان تهران و با راهاندازی کمیتهای برای برخورد با متخلفان و صیانت از
حقوق ناشران و پدیدآورندگان، امیدهایی برای برچیده شدن بساط قاچاقچیها در میان
ناشران شکل گرفت و بیشک اگر اتحادیه صنفی ناشران به این مسأله مهم نمیپرداخت، از
توان یک یا چند ناشر خارج بود که به چالش قاچاق آثار پرداخته شود. ما انتظار داریم
برخورد با متقلبان به طور جدی ادامه پیدا کند؛ خوشبختانه با پیگیری اتحادیه صنفی
ناشران، جواز قضایی ورود نیروهای انتظامی به انبارها و مکانهای محل نگهداری آثار
قاچاق صادر شد و بهعنوان گام نخست این اقدام را میتوان اقدامی مؤثر دانست. منتها
ضرورت دارد با همبستگی و اهتمام بیشتر، ناشران تا برچیده شدن کلی بساط قاچاق تلاشهایشان
را ادامه دهند.» اما همه داستان قاچاق کتاب عرضه نسخههای چاپی و کاغذی آثار نیست
و با گسترش اینترنت و دسترسی گسترده شهروندان ایرانی به فضای وب و مجازی عملاً
شمار زیادی از آثار هم به صورت غیرقانونی در اینترنت اعم از وبسایتها و کانالهای
تلگرام عرضه میشوند و نسخه پیدیاف این کتابها بدون رضایت ناشران به صورت
رایگان در اختیار عموم قرار میگیرد. این چالش به مراتب از عرضه غیرقانونی نسخههای
چاپی گستردهتر و پیچیدهتر است؛ موضوعی که حسینزادگان نیز به آن اشاره میکند و
در اینباره میگوید:« هرچند گامهای مؤثر و خوبی در برخورد با قاچاق نسخههای کاغذی
برداشته شده است اما در برخورد با متخلفان در فضای اینترنت آنچنان که باید و شاید
کار مؤثری صورت نگرفته است؛ در حالی که نسخه پی دی اف بخش زیادی از آثار در اینترنت
عرضه میشود و انتظار میرود اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران با همکاری پلیس
فتا سایتها و کانالهای تلگرامی متخلف را رصد کنند و با آنها برخورد شود.»
روزهای بیم و امید نشر کتاب ایران یکی از پی دیگری میرود،
روزهایی که بیم بر امید میچربد و تکرار گزارشها و اقدامهایی از این دست «۱۰ کامیون کتاب قاچاق توقیف شد»، میتواند
بر این امید دامن بزند، خبرگزاری مهر روز شنبه بیست و هشت مهرماه ذیل این تیتر
آورد، «کارگروه صیانت از حقوق ناشران و
پدیدآورندگان اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران با مساعدت و همکاری پلیس امنیت و
دستور قضایی، یک انبار کتاب قاچاق را در پایتخت کشف کرد. بنا بر اعلام کارگروه یاد
شده، این انبار از کتابهای قاچاق روز پنجشنبه ۲۶ مهر۹۷، در محدوده خیابان انقلاب کشف شده است. کتابهای ضبط شده از
این انبار که در حجمی حدود ۱۰
کامیون (خاور) است، با دستور قضایی «توقیف» و انبار مذکور تخلیه و پلمب و صاحبان
انبار دستگیر و روانه بازداشتگاه شدند.» اما مسأله دیگر پس از کشف و ضبط آثار
قاچاق، سرنوشت این کتابهاست؛ اگر آنها را با خمیر کردن امحا کنند عملاً سرمایهای
هدر رفته است و عملاً نقض غرض است و خمیر کردن کتاب هم نوعی بیحرمتی به قلم و
نوشتن است، اگر هم این آثار قاچاق وارد چرخه توزیع شود، عملاً صحه گذاشتن بر عرضه
کتابهای قاچاق در بازار رسمی است، چالشی که محمود آموزگار نیز بر آن تأکید میکند
و به گزارشگر «ایران» میگوید: «تصمیمگیری درباره سرنوشت این کتابها در وهله
نخست با مقام قضایی است؛ من البته بهعنوان عضو اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران
با ورود این آثار به چرخه توزیع و بازار مخالف هستم؛ چون نه تنها بر کار و کسب
قاچاق کتاب صحه گذاشته میشود، از سویی امکان تشخیص کتاب قاچاق از آثار قانونی هم
از بین میرود و مخاطب سردرگمتر و سرگردانتر میشود.»