ایران: دیروز در خانه تئاتر از ارتباط صادق هدایت و تئاتر سخن گفتم. این وجه از فعالیت و تلاشهای صادق هدایت آنچنان که باید و شاید کاوش نشده است. بر آن شدم به آثار و فعالیتهای صادق هدایت در عرصه نمایش ایران، نوری بتابانم و به این بپردازم که چرا صادق هدایت در عرصه نمایش مورد توجه قرار گرفته است. به اعتقاد من این نویسنده، نقش کم و بیش تأثیرگذاری در تاریخ نمایش ایران دارد.
غم همیشگی صادق هدایت را بیشتر از همه چیز آمده از زمانهاش میدانم و او بیمناک ایرانی بود که عاشقانه دوستش میداشت. در روزگار هدایت ایران آبستن حوادث غریب بود و از چندگانگی فرهنگی رنج میبرد. بنا به دادههای تاریخی، کودکی هدایت با کشاکش انقلاب مشروطه همراه شد، نوجوانیاش با کودتایی که چند صباحی آن سوتر رضا شاه را به قدرت رسانید. جوانیاش با مرگ آرمانهای تجدد خواهانه او و دوری ایران از آزادی و دموکراسی رؤیایی مد نظرش سپری شد. او ریشههای فرهنگ و تمدن ایرانی را خوب میشناخت، بازتاب این شناخت را میتوان در آثار متعدد این نویسنده باز یافت. صادق هدایت دو نمایشنامه تاریخی با عنوانهای «پروین دختر ساسان» در سه پرده به تاریخ ۲۱ آذر ۱۳۰۷ نوشته (و به سال ۱۳۰۹ به چاپ رسید) و درام تاریخی «مازیار» باز هم در سه پرده که به سال ۱۳۱۲ در تهران به چاپ رسید دارد.
از «افسانه آفرینش» که بگذریم، دو نمایشنامه تاریخی صادق هدایت (پروین دختر ساسان و مازیار) با احساسات شدید میهنپرستی و عشق و علاقه شدید به ایران نگاشته شده است. در دو نمایشنامه «پروین دختر ساسان» و «مازیار» صادق هدایت از تسلط مهاجمان عرب بر ایران و از مقاومت شجاعانه مردم ایران و شهامت سرداران ایرانی در مقابله با اعراب میگوید. او از جلال و شوکت گذشتهای که در اثر این حمله به نابودی گراییده است و گرد فقر و جهالت بر آن نشسته است، در رنج است. به گمان من افراط و یکجانبه بینی، این دو نمایشنامه را به سمت و سوی نگارش روایتی جزمی یا Dogmatique از حمله اعراب به ایران و شکست ایرانیان از آنها میکشاند. هدایت که در تمام داستانهایش دستی روان در گفتوگونویسی دارد، کلام محاورهای او در این دو نمایشنامه آنچنان خشک و پرطمطراق است، که غیر قابل بازی کردن مینماید. نمایشنامهها [علاوه بر یکطرفه و جزمی بودن] کیفیت اجرایی ندارند و صحنه به اغراق میرود. به معنایی هدایت را نمیتوان نمایشنامهنویس قلمداد کرد؛ اما سؤال مهم اینجاست، چه شد هدایتی که نمایشنامه نویس نیست، این چنین بیش از هر نویسنده دیگر ایرانی بر صحنه تئاتر ایران گل کرده است؟! عامل مهم این توجه به هدایت در هنر نمایش بیش از هر چیز در داستانهایش وجود دارد. قابلیتهای اجرای صحنهای داستانهای این نویسنده سبب توجه کارگزاران تئاتر به این نویسنده شد. صادق هدایت به گفتوگوهای شخصیتهای داستان اهمیت ویژهای میدهد. این گفتوگوها کاملاً واقعی و سراسر زنده مینمایند. هر شخصیت کلام و نحوه بیان خاص خویش را داراست. گفتوگوها دارای ضرباهنگ است و این مؤلفه سبب جذابیت داستانها و روایتهایش شده و همانند قطعهای موسیقی دلنشین است. همه این عوامل سبب شد یک دسته از داستانهای کوتاه این نویسنده برای کارگزاران صحنهای راحت و جذاب باشد و بر اساس آنها نمایشهایی را روی صحنه ببرند.