کد مطلب: ۱۴۸۵۷
تاریخ انتشار: دوشنبه ۷ آبان ۱۳۹۷

خالق سرودهای دلبرانه

داریوش معمار

ایران: نوشتن در مورد فریدون مشیری، نوشتن در مورد شاعری رمانتیک با هوش اجتماعی بالا و انسانی عالی است؛ شاعری که شعرهایش توسط سه نسل از علاقه مندان پر شور شعرهای نو، زمزمه شده و توسط بسیاری خوانده شده است. نگارنده با اینکه بارها شعرهای مشیری را خوانده است، در سبک و سیاق، اشعار او را بخشی از جریان خلّاق و نوآور شعر معاصر نمی‌داند، اما همیشه مگر باید نوآورترین نوآوران زمان خود بود تا ماندگار شد. گاهی هم می‌توان با نفوذ به قلب‌ها و علاقه ماندگار شد، چه کسی می‌تواند بگوید با شعر بلند کوچه مشیری خاطرات و دورانی نداشته است. چه کسی با مهتاب این شاعر شبی از کوچه معروف نگذشته و همه تن چشم برابر آن عبور زیبا، نبوده است!؟
مشیری در دورانی که انسان ایرانی دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی فراوانی برای آزادی و امیدواری داشت، شعرهای عاشقانه‌ای نوشت که سرودهای فراوانی از روی آن خوانده شد، البته با هارمونی و آهنگی دلنشین؛ او نه هوشنگ ایرانی و نه یدالله رؤیایی بود که شعر را بخواهد در آینده معنا کند و نه خسرو گلسرخی و سیاووش کسرایی که دغدغه سیاسی و مبارزه و آرمانخواهی چپ، کلماتش را رهبری کند. او شاعری بود که اگرچه نیما، شاملو، اخوان، نصرت و فروغ زمانه نشد، اما توانست عاشقان و علاقه مندان و محبت شناسان جوان دوران را گرد خود جمع کند و روی آن تأثیری دیرپا بگذارد. شاعری که دل‌های لبریز احساس را در کنار هم با کلمات و رؤیاهایش لرزاند. فریدون مشیری با بیانی ساده و عواطف و احساس گسترده و متنوع می‌نوشت و بسیاری از افراد در سال‌های نوجوانی و آغاز جوانی مخاطب شعرهای این شاعر بودند و لحظه‌های عاشقی و عواطف‌شان را بواسطه سروده‌های او با هم در میان می‌گذارند. بعد گذشت سال‌ها هنوز هم سروده‌های او مورد توجه عموم مردم هست. در پایان می‌خواهم به نکته دیگر هم اشاره کنم، پس از دوران مشیری‌ها و حمید مصدق‌ها، دیگر کم پیش آمده شاعران رمانتیکی با اثرگذاری و محبوبیت ایشان در سبک شعر رمانتیک و تغزلی معرفی شوند، احتمال دارد این موضوع با شور ویژه دهه‌های چهل و پنجاه که کلمات شاعران و ترانه سرایان را جاودانه می‌کرد، ارتباط داشته باشد، با دورانی که احساسات، عواطف، سواد و نبوغ عاریتی میان هنرمندان بسیار کمتر از امروز منبع الهام ایشان بود. خالی از لطف نیست در پایان تکه‌ای از سروده او را این جا بیاورم «شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم/ شدم آن عاشق دیوانه که بودم / در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید / باغ صد خاطره خندید /عطر صد خاطره پیچید.»

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST