ایران:
آبانماه دو شاعرِ برخاسته از انقلاب اسلامی جهان را ترک
کردند. سلمان هراتی آبانماه سال ۱۳۶۵ در بیست و هفت سالگی در سانحه تصادف درگذشت، امروز نهم آبانماه
سی و دو سال از مرگ او میگذرد. قیصر امینپور دیگر شاعر انقلاب و جنگ هشتم آبانماه
۱۳۸۶ در چهل و هشت سالگی پس از مدتها تحمل
درد و رنج ناشی از سانحه تصادف از دنیا رفت. هر دو نفر، سال یک هزار و سیصد و سی و
هشت به دنیا آمدند و هر دو آنها همزمان با اوجگیری مبارزه مردم علیه نظام
شاهنشاهی به صف انقلابیون پیوستند و هر دو جوانمرگ شدند. با ایدههای انقلابی
سُرایش شعر و خلق آثار ادبی را آغاز کردند و برای رزمندگان در سالهای جنگ شعر
سرودند و سرانجام به نگاهی دیگر در روایتهایشان دست یافتند؛ نگاهی که در آن
بیشتر از هر چیز میتوان خلوتگزینی و ارائه تفسیر شخصی از جهان را در آثارشان جستوجو
کرد. گفتار زیر دیدگاه عبدالجبار کاکایی شاعر و ترانهسرا درباره این دو شاعر فقید
انقلاب اسلامی است.
قیصرامینپور، در میان شاعرانی که سالهای دهه شصت کار
شاعری را آغاز کردند جلوه و جایگاه خاصی دارد. رد این جلوهگری خاص و متفاوت را میتوان
در منش و شعرهای او دنبال کرد. او نگاهی خلاق داشت و به نحو زیبایی تکنیک را در
سرودههایش به کار میگرفت و به صور کلاسیک شعر فارسی بخوبی اشراف داشت. صور متعدد
شعر فارسی به زیبایی و با خلاقیت در زبان و سرودههایش بازتاب داشت. برخلاف دیگر
شاعران انقلابی دهه شصت که عمدتاً با بیانی صریح و در پی انتقال معنا و آموزههای
انقلاب اسلامی و معارف جنگ تحمیلی بودند او سعی میکرد به وجوه زیباییشناسی آثارش
نیز توجه و اهتمام ویژه داشته باشد و از کنار مؤلفههای بلاغی و ادبی و زیباییشناسی
و خلاقانه بیاعتنا نگذرد. تلاشی که سبب تمایز و تفاوت او با دیگر شاعران همعصر
روزگارش شد و این تفاوت و تمایز بتدریج در آثارش برجستهتر شد و در سرودهای متأخر،
عملاً او هم از حیث زیباییشناسی و هم فکری راهش را از شمار زیادی از شاعران و
ادبای انقلاب جدا کرد و مسیری دیگر را پیش گرفت. از طرفی اندیشههایی که او در
سرودههایش دنبال میکرد حتی در همان سالهای دهه شصت هم از معاصرانش گستردهتر و
افق وسیعتری داشت و نگاهی به مراتب فراگیرتر از دیگران داشت. هرچند در آغاز متأثر
از شور انقلاب و حماسه جنگ تحمیلی آشکارا نگاهی ایدئولوژیک و ای بسا تجددستیز را در
آثارش دنبال میکرد و در ادامه این نگاه تا حد زیادی تعدیل شد. قیصرامینپور،
سلمان هراتی و پرشمار شاعران انقلاب در سالهای دهه شصت متأثر از ایدههای احمد
فردید، سیدحسین نصر، داریوش شایگان و... ایدههای تجددستیز را دنبال میکردند و گو
اینکه گفتمان غالب این روزگار همین بود.
این مؤلفه متأثر از فضای اجتماعی و فرهنگی آن سالها
ویژگی مشترک قیصرامینپور و سلمان هراتی بود. بتدریج آننگاه تجددستیز جایش را به نگاهی
تجددگریز میدهد و بازتاب این نگاه را میتوان به وضوح در شعرهای سلمان هراتی و
قیصرامینپور دید و سعی میکنند از جلوه مدرنتیه به طبیعت و سادگی بیآلایش
روستایی پناه ببرند و عملاً تلاشی برای آشتی تجدد با ریشههای سنت و آموزههای
دینی نمیکنند و از تجدد در گریز هستند، در عینحال از ستیز با تجدد دست میکشند.
سلمان هراتی خیلی زود این جهان را ترک کرد و اما به وضوح میتوان در «نیایش»های او
که در دو - سه سال آخر عمرش آنها را سروده است دید که از در صلح و آشتی با جهان در
میآید و از آن ایدهها و دیدگاههای ایدئولوژیک آغاز کارش دست میکشد و خلوتگزین
میشود و از هیاهو و جمع دست میکشد و در «نیایشهایش» سعی میکند تفسیرهای شخصیاش
از جهان را به دست دهد و عملاً در مسیر صلح و همزیستی با جهان گام بر میدارد اما
عُمر او چندان نمیپاید که این راه را تا آخر طی کند و ای بسا اگر بیشتر زنده بود،
به همان جایگاه و جهانی میرسید که قیصرامینپور به آن دست پیدا کرد. قیصرامینپور
هم مانند سلمان هراتی پس از چندی، وجوه شورمندی شعرهایش به نفع شعورمندی کمرنگتر
میشود و با ایده گرفتن از آموزههای ادبیات عرفانی کلاسیک فارسی سعی میکند به
کنه مسائل وجودی انسان و چالشهایش بپردازد. از همینرو روایت انسان دردمند و رنجکشیده
را در آثارش دنبال میکند و عمده روایتهایی از این دست را میتوان در «دردوارهها»ی
قیصرامینپور یافت. دردوارههای قیصرامینپور و نیایشهای سلمان هراتی سرانجام به
هم میرسند هر کدام از مسیرهایی متفاوتی به ایده تفسیرهای شخصی از جهان در شعرهایشان
دست پیدا میکنند. یادشان گرامی.