کد مطلب: ۱۴۹۲۰
تاریخ انتشار: یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۷

دو شعر منتشرنشده از بیژن نجدی

آرمان:

این همیشه هرگز من بود

بیست و چهارم پائیز... همین دیروز بود که زاده شدم

و همان دیروز بود که عاشق شدم و دیروز بود که من مُردم

بیست و پنجم پائیز... امروز زاده شدم

و همین امروز

باز عاشق خواهم ماند

و تا غروب، نخواهم مُرد.

بیست و ششم... کاش که در من زاده شوی

با تو هستم... های! عشق ناپائیز و رفته با پائیز و

هرگزت پائیز

نه!

هرگز دوباره زاده نخواهم شد.

 

جهان گفت‌وگوی من و توست

چیست این حال خوش مرگ؟

که سبز

فرودای خشک برگ؟

که زرد

چیست این دل‌ضربه‌ها در سقف؟

که چنین شناورم در ابر

و آبی، پل زده است

از من به نیلوفر.

چیست این ناتمامی رنگ

در اندام شاخه‌ای از نور؟

قدسی‌های گیاه از مدار بیضی‌گون می‌گذرد

و گاه، آرام می‌بارد

از درخت ناآرام

چیست این بوی منظومه شمسی

در تن من؟

 

 

کلید واژه ها: بیژن نجدی -
0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST