روز جمعه به تاریخ پنجم اسفندماه هزار و سیصد و نود خورشیدی، برابر با بیست و چهارم فوریه دوهزار و دوازده میلادی، پروفسور «جهانگیر دُرّی» از هشتادمین گردنهی زندگی به سلامت گذشت و همچون گذشته با دلی جوان و روحیهای شاداب مشغول تدریس و شناساندن گوهر عظیم فرهنگ ایران زمین به جهانیان، مخصوصاً مردم روسیه است.
این روز بهانهای شد تا بنیاد بینالمللی ایرانشناسی در مسکو با کمک رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مراسم یادبودی را برای این استاد فرزانه تدارک ببیند تا مگر گوشهای از زحمات این مرد ایراندوست جبران شود. در این مراسم که در محلّ رایزنی فرهنگی برگزار شد، تعدادی از ایرانشناسان و مهمانان فرهنگی ایرانی و روس حضور داشتند.
مراسم یادبود در ساعت شانزده و سی دقیقه با سخنرانی رایزن فرهنگی جناب آقای دکتر ابراهیمی، آغاز گردید.
دکتر ابراهیمی ضمن تبریک به آقای دُرّی، از خدمات ارزندهٔ ایشان تقدیر کردند و به آثار ایشان اشاره نمودند که ادبیات معاصر و داستانهای نویسندگان معاصر ایران به وسیلهٔ جهانگیر دُرّی به جامعهٔ روس زبان شناساندهشدهاست. آثار و ترجمههایی که رکورد دار شمارگان در روسیه است، به طوری که یکی از آنها در شمارگان چهارصد هزار جلد به چاپ رسیدهاست. رایزن فرهنگی کشورمان در ادامه از نامههای محمدعلی جمالزاده به دکتر دُرّی یاد کرد که با همدلی ایشان، این نامهها که چیزی در حدود پانصد و هفتاد و هفت صفحه است، به مرکز اسناد کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران منتقل شدهاند.. دکتر ابراهیمی در سخنان خود از ایرانشناسان خواست تا خاطرات خود را بنویسند و باعث ماندگاری خدماتشان و همچنین مسیری را که طی کردهاند، باشند. وی گفت که حاضر است برای ثبت و ضبط خاطرات آنها هر کمکی که لازم است، به کار گیرد.
دکتر ابراهیمی در بخش پایانی سخنانش از پروفسور واسکانیان نیز تشکر کرد و کار فرهنگ نویسی ایشان را ستود و اینکه به یاری خدا و با همّت انتشارات فرهنگ معاصر، فرهنگ روسی به فارسی ایشان برای نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران آماده خواهد شد. او همچنین از دکتر حیدرنیا به خاطر تلاشش برای برگزاری این مراسم قدردانی کرد.
دومین سخنران جلسه، دکتر حیدرنیا، رئیس بنیاد بینالمللی ایرانشناسی، بود. او ابتدا تولّد دکتر دُرّی را به ایشان تبریک گفت و سپس به روز مهندس و تولّد «خواجه نصیرالدین طوسی» اشاره کرد. ایشان به طور خلاصه زندگی خواجه نصیرالدین را بازگو کرد وی در بخشی از سخنان خود گفت: از ویژگیهای زندگی خواجه این است که در دورانی میزیسته که شاهد دو حملهٔ بزرگ و گستردهٔ مغول به ایران و مخصوصاً خراسان بودهاست. در آن اوضاع آشفته کارهای ارزشمند علمی و فرهنگی که او انجام داد، بسیار شگفتآور است. فی الواقع او توانست تهدیدی بزرگ را به فرصتی مهم تبدیل نماید. وی همچنین اتهام تحریک مغولان به حمله به بغداد از سوی خواجه را رد کرد و گفت اساسا هولاکو قبل از دیدار خواجه فتح بغداد را در سر میپرورانده است زیرا قبل از او هم طغرل سلجوقی چنین الگوی فتحی را ایجاد کرده بود و برای خان مغول این موضوع استبعاد نداشت. وی در پایان خواجه را از دانشمندان موسوعی جهان اسلام دانست که جامع معقول ومنقول بود و همه آثارش از نوعی ابتکار برخوردارند بنابراین نگاهی به آثار خواجه نشان میدهد که او با تالیفات خود در فلسفه و نجوم و علوم دیگر و پرورش شاگردان بزرگی چون قطب الدین شیرازی، احیاگر و مجدد علومی بود که دچار فترت و رخوت طولانی شده بودند.
بعد از دکتر حیدر نیا، پروفسور واسکانیان به جایگاه سخن رفت و تولد دُرّی را به ایشان تبریک گفت. او از روش تدریس دکتر دُرّی به نیکی یاد کرد و گفت اگر دانشجویی شعر فارسی را زیبا قرائت میکرد مطمئن بودم که شاگرد دُرّی است، زیرا تنها او بود که خیلی به متون نظم و نثر فارسی اهمیت میداد و زیبا تدریس میکرد. ایشان از اینکه سالها همکار دُرّی بودهاست اظهار خرسندی کرد. او گفت که در فرهنگ نویسی از او بسیار کمک گرفته و هرگاه دنبال معنایی میگشتهاست و آن را مییافته، اگر معنی را دُرّی نوشته بود با خیال راحت در فرهنگش میآوردهاست.
دکتر «ولادیمیر ایوانف» به عنوان نفر بعدی سخنرانی را آغاز کرد. او دکتر جهانگیر دُرّی را بسیار ستود و گفت که بسیار خرسند است که ایشان در دانشگاهشان تدریس میکند. او همچنین به خاطرهای اشاره کرد که دانشجویی قرار بود برای رسالهٔ دکتری خود روی ادبیات فولکلور ایران کار کند اما در روسیه کسی حاضر به راهنمایی او نشد. اما بالأخره دکتر دُرّی این کار را پذیرفت که نشان از جرئت علمی او دارد.
سخنران بعد دکتر «پالیشک» بود. او گفت که من افتخار میکنم که در سال ۱۹۶۷ در دانشگاه نظامی دانشجوی دکتر دُرّی بودهام و بعدها هم در همان دانشگاه با هم همکار شدیم. او جهانگیر دُرّی را یک زبانشناس بزرگ دانست و در پایان تولدش را به او تبریک گفت و خود را شاگرد همیشگی دکتر دُرّی دانست.
پس از دکتر پالیشک، خانم مریم از تاجیکستان دربارهٔ زبان و ادبیات فارسی سخن گفت و از اینکه خطّ فارسی در تاجیکستان از بین رفتهاست اظهار ناراحتی و افسوس کرد. او خود را کاملاً ایرانی میداند چون از طرف پدر به همدان و از سوی مادر به شیراز برمیگردد. وی از اینکه سفری هشت ماهه به ایران داشتهاست اظهار خشنودی کرد. او گفت که در این سفر مراسم مذهبی ماه محرم را از نزدیک دیده و به زیارت امامزادهها رفتهاست. تماشای تخت جمشید و پاسارگاد بسیار در نظرش پرشکوه بودهاست.
پس از سخنرانی دوستان دکتر دُرّی، خانم اختیاری زندگینامهٔ دکتر دُرّی را برای حاضرین قرائت کردند.
در پایان دکتر «جهانگیر دُرّی» به ایراد سخن پرداخت و از همه حاضران تشکر کرد. او گفت که خود را لایق این همه ستایش دوستان نمیداند و اگر یکدهم حرفهای آنها درست باشد، به خود میبالد. ایشان از رایزن فرهنگی و دکتر حیدرنیا به خاطر برگزاری این مراسم تشکر کرد و همچنین از سفیر ایران که او و دکتر پالیشک را به همراه همسرانشان به ضیافت ناهار سفارت دعوت کردهاست، قدردانی نمود. وی خطاب به دکتر ایوانف گفت که خود را فولکلورشناس نمیداند و از اینکه دکتر ایوانف به او لطف داشتهاست تشکر نمود. ایشان در ادامه گفت که دکتر پالیشک بهترین شاگرد او در دانشگاه نظامی بودهاست. او دربارهٔ کار فرهنگنویسیاش هم گفت که وقتی دولت شوروی به ایرانشناسان گفت که فرهنگ روسی و فارسی بنویسند، هیچکدام حاضر نشدند وارد این کار شوند و همگی بهانه آوردند تا اینکه من و سه نفر دیگر دست به کار شدیم.
دکتر دُرّی دربارهٔ مراوداتش با جمالزاده گفت که ابتدا ما با نامه با هم در ارتباط بودیم تا اینکه روزی به ژنو رفتم و در منزل ایشان با او ملاقات کردم.
او به کتاب خاطراتش که به زبان روسی نوشتهاست، اشاره کرد و گفت که ترجمهٔ فارسی آن همزمان تمام شدهاست و گمان میرود که زودتر از اصل روسی به چاپ برسد. ایشان در پایان از همه برای حضور در این مراسم تشکر کرد.
بعد از سخنرانی دکتر دُرّی، لوح تقدیر و هدیهای که رایزنی فرهنگی و بنیاد ایرانشناسی برای ایشان درنظر گرفتهبودند، به دست دکتر ابراهیمی و دکتر واسکانیان به او اهدا شد.
در پایان مراسم، حاضرین در جلسه عکس یادبودی با هم انداختند و زندگینامهٔ «خواجه نصیرالدین طوسی» که به وسیلهٔ دکتر حیدرنیا آماده شدهبود، بین آنها توزیع شد.