کد مطلب: ۱۷۲۴۲
تاریخ انتشار: یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷

زندگی بر مدار آموزه‌های مولانا

آیناز محمدی

ایران: محمدعلی تیرانداز متولد ۱۳۵۴ تهران است و تحصیل در رشته پیکرتراشی در اسپانیا را رها کرد. پس از آن تحصیل در رشته عکاسی در تهران هم با روحیه ضدآکادمیک او سازگار نبود و آن را رها کرد. وی کتاب «هندسه معنا در پرگار مولانا» را تألیف کرد که اخیراً از سوی انتشارات نگاه معاصر چاپ و منتشر شده است. تیرانداز چندین نمایشگاه عکس، نمایشگاه خطاطی و خوشنویسی به‌صورت انفرادی و جمعی در تهران و برخی شهرها برگزار کرد.
آقای تیراندازبرای کسانی که با دیدن عنوان کتاب نتوانستند پی به سوژه و شیوه کار شما در ارتباط با مولانا ببرند چه می‌توانید بگویید؟
مولانا را می‌توان مهندس روح و روان انسان دانست. عنوان نمایشگاه عکس خودم را که برگزار کردم «هندسه ازلی» بود و عنوان این کتاب را «هندسه معنا» انتخاب کردم. این کتاب در واقع تلاشی است برای شناساندن ابعاد و ظرفیت روحی اندیشه‌های مولانا در اشاعه اهداف تربیتی و مرتبتی ایشان بر مشتاقان طریق کمال. لذا در مجموع به افق‌ها و تناسبات فیمابین ارکان روحی و وسعت نگاه وی پرداخته شده و سعی کردم تا مراتب مورد مطالعه و هدف مولانا را چون مراتب حکمت، عقل، وجود، هستی، دین حیطه عدم و همچنین ظرفیت‌های روان درمانی نهفته در کشتی اندیشه مولانا را مورد توجه قرار دهم و در این برداشت به وجوه همسوی تشابهات در افق‌ها و اشارات روحی-روانی مولانا در تعالی و کمال روح و جان آدمی با اصول بنیادین یکی از مؤثرترین مکاتب روان درمانی و آکادمیک معاصر به‌نام لوگوتراپی که حاصل تلاش و افق فکری دکتر ویکتور فرانکل بوده است، بپردازم تا ظرایف روحی و ظرفیت‌های گسترده و معنوی و نیز شکوه حکمت اندیشه مولانا بر همگان روشن و متجلی شود.
از کلی‌گویی که بگذریم بفرمایید شما در این کتاب چه می‌خواهید بگویید؟
در این کتاب مباحثی درباره اندیشه‌های مولانا مطرح می‌شود که من در جای دیگری ندیدم که عنوان شده باشد یا کسی به آن بپردازد. یکی از این مباحث عرصه عدم است. در فرهنگ لغات عدم به معنای نیستی است. عدم در اندیشه مولانا اما معنای دیگری دارد. مولانا هیچ چیزی را به‌عنوان نیستی مطلق نمی‌پذیرد. حتی در نیستی تقاضاهایی می‌بیند و آن را موشکافی می‌کند.
دیگر ابعاد روان درمانی که در آثار مولانا وجود دارد، انسان معاصر که این همه مورد هجمه تکنولوژی قرار گرفته و فضای سردی که بر جهانش حاکم است، نیازمند قوام یافتن با این نوع روان درمانی است. بیشترین چیزی که من در این اثر هدف گرفتم کمک گرفتن انسان امروز از آن حکمت عهد عتیق یا عهد قدیم است که ما داشتیم. ما به جای اینکه این همه به علم آکادمیک روز متوسل بشویم بدانیم که حکمای قدیم ما به‌صورت جامع در آثارشان راهکارهای دیگری پیش پای ما گذاشتند.
البته آنچه شما عنوان می‌کنید مولانا می‌گوید عدم به معنای نیستی مطلق نیست. دیالکتیک هم ناظر بر همین معنا است که ماده از بین نمی‌رود بلکه تغییر شکل می‌دهد. به تعبیر دیگر هیچ چیز از نیست به هست تبدیل نمی‌شود و هیچ موردی از هست به نیست بدل نمی‌شود.
مولانا از آنجا که تمام ذرات و اتم در دنیا را معرفی می‌کند، اعلام می‌کند در همان نیستی هزاران تقاضا و فریاد است و اگر ما نمی‌شنویم دال بر نیستی آنها نمی‌شود. این مرحله‌ای است که آن تقاضاهای نهان و محصور از آنجا با التماس و در عالم تضرع به وجود تبدیل می‌شوند و این خیلی زیباست. رشته من ادبیات نیست. دیگران که عمرشان را در راه شناخت و شناساندن آرا و اندیشه‌های مولانا گذاشتند مثل علامه جعفری، توفیق سبحانی، موحد، دکتر فرزانفر، الهی قمشه‌ای و... خیلی‌ها کار کرده‌اند اما دغدغه من که زیبایی‌شناسی و هنر بوده تلاشم مصروف این شده که از این زاویه، جامعه هنری بتوانند از اندیشه‌های مولانا خط بگیرند.
اندیشه‌های ویکتور فرانکل در چه حوزه‌هایی با اندیشه مولانا مشابهت دارند؟
مکتب لوگوتراپی را که دکتر ویکتور فرانکل پایه‌گذاری کردند و شکل آکادمیک به آن دادند بر سه پایه تدوین کردند. مولانا از سه عرصه عقل و عشق و روح به یک قصد بهره می‌گیرد و کشف و شهود و تعالی را در سایه این مثلث پایدار و حقیقی می‌خواند و می‌گوید:
«از عقل و عشق و روح مثلث شده‌ست راست/هم زخم را چو مرهم و هر درد را دواست» مولانا به طور واضح اقلام مستقر در دکان وحدت خود را در ابیات فوق عرضه می‌کند و تمام مرهم و دوا و در نهایت شفا را خارج از سیطره این سه عرصه نمی‌خواند و دکتر فرانکل هم در این زمینه با مولانا هم نظر است.
دکتر فرانکل بنیاد مکتب روانشناسی خودش را با نام لوگوتراپی معرفی و پایه‌گذاری کرد و معنادرمانی را اساس و محور اندیشه درمانی خودش ساخت. فرانکل یک روانشناس با تفکراتی متأثر از مکتب اگزیستانسیالیسم بود که روش درمانی‌اش را با تکیه بر شناخت امور وجود و هستی‌شناسی حقیقی تبیین و تعیین کرد و راهکارهایی مفید و مستقیم برای مواجهه مددجو با موانع و کاستی‌ها و اختلالات روحی ارائه داد. در روش لوگوتراپی معنا به سه شیوه روشن قابل مکاشفه و جست‌وجو است: با فعلیت کاری ارزشمند، با کسب تجربه‌ای با ارزش، با تحمل دردها و رنج‌ها. فرانکل سه مرتبه را موجب معنای حیات هر فرد می‌شمارد که هر سه آن در سایه نوگرایی حاصل می‌شود: ورود در نگرشی نو، حضور در تجربه‌ای نو، بروز اثری نو.
این نوگرایی در افکار مولانا هم بود و در آثارش مکرر آمده است.
زمانی آنقدر کتاب‌های تکراری درباره حافظ منتشر می‌شد (البته همچنان می‌شود) که یکی از منتقدان سرشناس شعار «حافظ بس» داده بود. با توجه به کتاب‌هایی که درباره مولانا منتشر می‌شود فکر نمی‌کنید درباره آثار مولانا هم این اتفاق بیفتد؟
از آنجا که حافظ و مولانا مأخذ و منبع الهام آثارشان قرآن مجید است، عمل به شعار آن منتقد مثل آن است که گفته شود دیگر کسی روی ترجمه و تفسیر قرآن کار نکند. در واقع حافظ و مولانا قرآن را به‌صورت استعاره، تمثیل و روش‌های ادبی و فرهنگی آن عصر و جغرافیای آن روز ایران مورد توجه قرار دادند و از آن بهره گرفتند و این مسأله سبب می‌شود که هر از گاهی کتابی درباره آثارشان نوشته شود. هر کسی از منظری به این آثار می‌نگرد. من از دید روان درمانی به مولانا می‌پردازم. یکی از منظر نظریه‌های ادبی به آثارش نگاه می‌کند. یکی جهان‌بینی مولانا را مورد توجه قرار می‌دهد و نفر بعدی اشعار مولانا را در دستگاه موسیقی تحلیل می‌کند. حتماً پتانسیلی در این آثار وجود دارد که این امکان را به منتقدان و صاحبنظران می‌دهد که از وجوه گوناگون به آثار حافظ یا مولانا بپردازند.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST