مولانا نظامالدین، عبید زاکانی، شاعر و طناز نامآور قرن هشتم (وفات: ۷۷۲) است. حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده او را از خاندان زاکانیان و از تیره عرب بنی خفاچه میداند که به قزوین مهاجرت کردهاند. مستوفی همچنین میگوید که عبید از جمله صدور و وزرا بوده است.
تقریباً در بیشتر قالبهای شعری طبع خویش را آزموده بود؛ در قصیدهسرایی و در مدح، ذهن وقاد داشت و تالی متقدمان و معاصران بود و در تشبیب و وصف طبیعت، گویا به تجربه طبیعی و حس خویش متکی. نه تکلفی در زبان داشت و نه تصنعی در مضمون سازیهای تکراری، هرچند دیگر در آن زمانه، کار قصیده با چنین شگردی، تمام شده بود.
در مثنوی و اثر «عشاق نامه» قدرت روایتپردازی خود را به رخ دیگران میکشد و مضمونپروری عاشقانه را و غزل عبید همسنگ غزلیات سبک عراقی است. او در این دنیای شاعرانه، عارف، پاکباز، غمگسار و همنشین رندان است. هر غزل، مضمون واحد و یکدست دارد و البته در این جانشانی از زبان تند و نقد اجتماعی آنگونه که در شعر حافظ است، خبری نیست.
گرچه توحید و بیان در کار است
قدری هم هذیان در کار است
اما هنر او در نکتهپردازی، لطیفهگویی، هزل و مزاح و نقادی است و بیتردید در ادبیات فارسی کسی تالی او نیست. طرفه این که ادبیات ما محمل مدح و وصف و عشق است و نادرند کسانی که در این عرصه تازیانه زبان را «بر پیکر دغلکاریها و تباهیها و نامردمیها فرود میآورند و رسوم و عادات زشت و ناپسند معمول زمانه را به سختی میکوبند»* از این رو بعضی از منتقدان، عبید را با «ولتر» از نامدارترین نویسندگان عصر روشنگری فرانسه قیاس میکنند.
حال او این کار را چه برای «تفریح خاطر، چه برای معاش و چه ادای تکلیف» انجام داده باشد، قطعاً توانسته است سطح پنهانی از زبان را نشان دهد و لایهای از زیر پوست اجتماع نابهسامان و آشفته و جنگهای خانگی جلایریان و مظفریان را برجسته کند که بسیار تلخ و گزنده و عبرتآموز است؛ صدپند، رساله تعریفات، رساله دلگشا، اخلاقالاشراف، ریشنامه، اشعار هزلیه و مکتوبات قلنداران در این زمره قرار دارند و خصوصاً قصیده «موش و گربه» که هرچند با وقایع تاریخی زمانه عبید انطباق داشته اما همچنان ساختار ادبی و پردلالتش در هر برههای مفهوم و معنای تازهایی را آشکار میکند.
سرانجام باید از زبان عبید گفت. اگرچه عربیدان است اما گرفتار تکلف و تصنع نیست. در حقیقت بین زبان روان و طبیعی او و نگاه نقادانه و اجتماعیاش ارتباط دوسویه برقرار است. او زبان را چون موم در اختیار میگیرد، در آن تصرف میکند و صورت و محتوایش را مطابق خواسته خود تغییر میدهد و الحق خوش ادا میکند. تضمینگویی و نظیرهگویی او بدینخاطر مؤثر و دلنشین است.
و نثر او که ایجازش در حد کامل و ساختمان روایتها و حکایتهایش استوار و جذاب و گیراست.
مرکز فرهنگی شهر کتاب در ادامه درسگفتارهای سالیانه و پس از مولوی، فردوسی، سعدی، حافظ، عطار، بیهقی، نظامی، ناصر خسرو، خاقانی، خواجوی کرمانی و سنایی اینک عبید زاکانی را به بوته نقد و تحلیل محققان و عبیدشناسان میگذارد. به نظر میرسد فرصت گرانبهایی پیش آمده تا از منظرهای گوناگون به این شاعر نگریسته و اهمیت کار او واکاوی شود.
* کلیات عبید زاکانی. تصحیح پرویز اتابکی. انتشارات زوار. ۱۳۴۲.