کد مطلب: ۱۷۲۹۲
تاریخ انتشار: یکشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۷

هشدار به خانواده ها برای آموزش فلسفه به کودکان

سارا فرجی

مهر: قبل ترها کاسبان و دلالان در حوزه های تقریباً مشخصی فعالیت و سرمایه گذاری می کردند، اما این روزها داستان عوض شده است و هرجایی که از آنجا کمی بوی پول بیاید، پای دلالان و کاسبان هم به آنجا باز می شود؛ فارغ از اینکه درباره چیستی آن حوزه چیزی بدانند یا اینکه بدانند با چه هدفی فعالیت آن بخش یا حوزه آغاز شده است. باز شدن پای کاسبان به حوزه آموزش را شاید بتوان همزمان با آغاز برگزاری کنکور و برپایی موسسات و ناشران این حوزه دانست. در آن زمان سرمایه گذاران پیش بینی کردند که حوزه کنکور، حوزه درآمد زایی خواهد بود پس ارزش سرمایه گذاری دارد و نتیجه، چیزی است که این روزها شاهد آن هستیم.

اما این روزها پای دلالان و کاسبان به حوزه ای باز شده است که موقعیت بسیار حساسی دارد و با آینده فرزندان این مملکت ارتباط دارد و اگر قصوری در این حوزه رخ دهد، آسیب های جبران ناپذیری بر تربیت فرزندان وارد می شود. چندسالی است که برنامه درسی «فلسفه برای کودکان» وارد ایران شده است و در طول این سال ها این برنامه آموزشی به مرور زمان رشد کرده و خانواده ها کم کم با آن آشنا شدند، به طوری که این روزها برخی از مدارس و مهدکودک ها این برنامه را جزو برنامه درسی خود قرار داده اند و مربیانی هم برای آموزش این برنامه درسی تربیت می شود؛ اما آفتی که به تازگی به این حوزه وارد شده این است که متأسفانه موسسات و افرادی وارد این حوزه شده اند که هیچ  تخصصی راجع به آن ندارند و صرفاً از این جهت که حوزه «فلسفه برای کودکان» پتانسیل این را دارد که از قبالش پول درآورد وارد این حوزه می شوند.

یکی از شگردهای اصلی این موسسات یا افراد این است که به افراد جویای کار وعده می دهند که بیایید مربی گری فلسفه برای کودکان یاد بگیرید و بعد هم در مدارس و مهدکودک ها کار کنید. متأسفانه این گونه اتفاقات در بسیاری از شهرستان های ایران هم در حال رخ دادن است و افرادی که هیچ تخصصی راجع به این حوزه ندارند با راه اندازی یک موسسه افرادی را برای مربی گری دعوت می کنند و علاوه براینکه از آنها شهریه می گیرند، به آنها وعده می دهند که بعد از تمام شدن دوره مدرک می گیرید و می توانید کار پیدا کنید. در حالی که موسس این موسسات خود هیچ سررشته ای از این حوزه ندارد و صرفاً با یک نگاه کاسبکارانه وارد این حوزه شده است.

این آسیب و یکسری مسائل به وجود آمده دیگر در حوزه فبک (فلسفه برای کودکان) موجب شد تا سراغ چند نفر از افراد متخصص این حوزه برویم و در یک میزگرد به آسیب ها و مسائل موجود در فبک بپردازیم. این میزگرد با حضور مهرنوش هدایتی، رئیس گروه پژوهشی فلسفه برای کودکان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سعید ناجی و روح الله کریمی که هردو عضو این گروه پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی هستند و تألیفاتی هم در حوزه فلسفه برای کودکان دارند، برگزار شد.

مشروح این میزگرد را در ادامه می خوانید؛

*در حال حاضر موسسات و مربیان زیادی هستند که داعیه آموزش فلسفه برای کودکان را دارند و در برخی از مدارس و موسسات دوره آموزش فلسفه برای کودکان جزو برنامه های درسی دانش آموزان قرار گرفته است. می خواستم بدانم سازوکار این دوره ها و آموزش آنان به چه صورت است؟

هدایتی: وقتی از یک رویکرد آموزشی صحبت می شود این رویکرد یک چارچوب نظری و بنیان های فکری و فلسفی دارد. بنابراین قاعدتاً می بایست وقتی یک رویکرد آموزشی از یک کشور به کشور دیگری منتقل می شود و مورد استقبال قرار می گیرد، حتماً مبناهای نظری آن، پیامدها و کاربردش  بررسی بشود. یکی از رسالت های گروه فلسفه برای کودکان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی این بوده است که از سطحی نگری و ابزاری کردن رویکرد جدیدی که از کشور دیگری وارد ایران شده است جلوگیری کند. این گروه پژوهشی پژوهشگاه زیرنظر وزارت علوم فعالیت می کند و هیئت علمی با تخصص های مختلف جذب کرده و روی برنامه آموزشی فلسفه برای کودکان فکر کرده است. برای همین، اینکه ما امروز ادعا داریم برنامه آموزشی مدون برای تربیت مربی داریم حاصل طرح های تحقیقاتی چند ساله ماست و اصلاً اینطور نیست که ما فکر کنیم فلان آقا در فلان کشور این کار را کرده و ما همان را بیاوریم اینجا اجرا کنیم.

*یعنی به نوعی می توان پژوهشگاه علوم انسانی را بنیانگذار و آورنده این دوره های آموزشی به ایران دانست؟

هدایتی: ما اصلاً به دنبال این نیستیم که بگوئیم ما اولین نفر بودیم و بعد یک نفر دیگر بیاید بگوید ما نفر اول بودیم ولی می توانیم پژوهشگاه علوم انسانی را اولین موسسه رسمی معرفی کنیم که دوره تربیت مربی فلسفه برای کودکان مبتنی بر یک طرح پژوهشی مطالعه تطبیقی بین ایران و حداقل بیست کشورپیشرو در این زمینه را طراحی کرد. ما برنامه های درسی آن کشورها را دیدیم و با برنامه های درسی خودمان مقایسه کردیم و نیازها را بررسی کردیم. چون این موضوع اصلاً، موضوع ساده ای نیست. این مربیان قرار است بچه های یک مملکت را صاحب یک تفکر نقاد کنند. مطالعه و پژوهش ما برروی این طرح هنوز هم ادامه دارد و ما همچنان به دنبال بازسازی و بروزسازی این دوره ها هستیم. همه این تلاش ها برای این است که مشخص کنیم یک مربی که قرار است تفکر نقادانه آموزش دهد چه ویژگی هایی باید داشته باشد.

*اگر موسسه یا فردی بخواهد به این موضوع ورود کند باید با چه فرد یا نهادی رایزنی کند؟

هدایتی: ما نه چنین حقی داریم و نه به دنبال این هستیم که به کسی یا موسسه‌ای مجوز برگزاری دوره‌های تربیت مربی بدهیم، ولی آنچه مسلم است اگر کسی یا موسسه ای بخواهد این کار را انجام دهد، باید متخصص در حوزه فلسفه، روانشناسی، تعلیم و تربیت، ادبیات کودک و... باشد. به عنوان مثال در گروه فبک پژوهشگاه هرکدام از اساتید در یک حوزه متخصص هستند؛ مثلا بنده در حوزه روانشناسی، دکتر ناجی در حوزه فلسفه و... فعالیت می کنیم ولی هیچ وقت فکر نکردیم که یک نفره می توانیم مربی تربیت کنیم. حتی سرکلاس هم جای یکدیگر نمی رویم.

ناجی: من این روزها زیاد می شنوم که در شهرهای مختلف مربیانی برای فلسفه برای کودکان تربیت می‌شوند  ولی اگر مدرسان این کارگاهها را بررسی کنیم می بینیم که متأسفانه یک مقاله کوچک هم درباره فلسفه برای کودکان ندارند چه برسد به کتاب یا مدرک تحصیلی در این زمینه. بنابراین مربیان، خانواده ها یا موسساتی و مدرسه هایی که با این افراد مواجه می شوند باید بپرسند که شما چه مدرکی دارید و این مدرک را از کجا گرفتید. اما در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی حدود ۵۰  جلد کتاب در این حوزه نوشته شده است و فعالیت های قبلی و رزومه شان در دسترس است.

هدایتی: حتی به نظرم لازم است از این افرادی که می خواهند مربی شوند بپرسیم که شما در این حوزه چند کتاب خواندید.

*خب یعنی نظارت قانونی در این رابطه وجود ندارد و هرکسی می تواند برود به یک موسسه یا مدرسه و بگوید من مربی فبک هستم و بعد مشغول به کار شود؟

ناجی: متأسفانه مثل سایر مسائل و مشکلات حوزه علوم انسانی داشتن آشنا و ... ملاک است و تا آنجائی‌که من اطلاع دارم  گواهی از مراکز ذیصلاح خواسته نمی شود.

هدایتی: متأسفانه جامعه ما هنوز این هوشمندی را پیدا نکرده، نه تنها در حوزه فبک بلکه در بسیاری از حوزه ها که در برابر چنین مسائلی پرسشگر باشد و با چشم باز انتخاب کند. به قول آقای ناجی همین که آشنا داشته باشید و بتوانید یک جوری فرد را قانع کنید کارتان انجام می شود. به عنوان مثال بسیاری از افراد هستند که نزد موسسات یا مدارس می روند و بعد می گویند که مثلاً بنده شاگرد دکتر ناجی بودم یا شاید یک عکس دونفره با یکی از اساتید نشان دهند و مشغول می شوند.

 

*من فکر می کنم این روزها آموزش فلسفه برای کودکان برای برخی از خانواده ها تبدیل به یک جور پز شده است و به نوعی حضور در این دوره ها به بچه ها و خانواده هایشان شأنیت می دهد. برای همین هم خانواده ها فقط می خواهند که بچه هایشان در این دوره ها حاضر شوند حالا با هرمربی و هرجایی.

هدایتی: بله همینطور است هم نوعی پز است و هم اینکه امروز موسساتی هستند که وعده وعیدهایی می دهند که اگر این دوره را بگذرانید مهدکودک ها و مدارس استخدامتان می کنند و شما صاحب شغل می شوید. در این میان هم باید قبول کنیم که جامعه امروز خیلی زیاد درگیر بیکاری است و ما هم دچار مشکل مدرک گرایی هستیم. فقط کافی است یک موسسه یا مدرسه بگوید من فلان مدرک را می دهم آن وقت هرکسی وارد هر شغلی می شود، حتی اگر علاقه یا تخصص نداشته باشد. این روزها ما شاهد افراد بسیاری هستیم که از شهرستان به تهران آمده اند به امید اینکه در شهر خودشان رفته اند دوره دیده اند و می توانند در تهران کار پیدا کنند و معلم یا مربی شوند در حالیکه در واقعیت اصلاً اینطور نیست.

ناجی: بله خانم هدایتی درست می‌گویند. این مسئله باعث شده که متأسفانه یکسری موسسه که صرفاً دنبال کار تجاری و کسب درآمد هستند، سراغ چنین رشته هایی بروند و هرکسی را به موسسه خود جذب کنند، آن هم بدون هیچ زیرساختی. در واقع برخی از این موسسات وقتی بوی پول به مشامشان می رسد دیگر به هیچ چیزی فکر نمی کنند جز پول. این موضوع نه تنها درفبک بلکه در سایررشته های علوم انسانی هم دیده می شود، در حالی‌که این اتفاق در رشته های مهندسی و علوم شاید کمتر ممکن باشد، چون کشف سره از ناسره در علوم انسانی دشوار ولی در علوم مهندسی و تجربی کمی راحت تر است.

*خب چرا موسسات، مهدکودک ها و مدارسی که وارد این حوزه می شوند نباید از جایی مجوز بگیرند؟

هدایتی: درستش این است که صلاحیتشان از یک منبع قانونی بررسی شود، ولی متأسفانه این اتفاق نمی افتد.

*خب آموزش و پرورش چه نقشی در این حوزه دارد؟        

ناجی: اخیراً هیات امنای پژوهشگاه مصوبه ای داشته مبنی براینکه با آموزش و پرورش تفاهم نامه ای امضا کنیم به این مضمون که ما کارشناسانی را به آموزش و پرورش معرفی کنیم تا به مراکز و موسسات مربوطه اعزام کنند. منتها آموزش وپرورش خودش یک سازمان با مناسبات پیچیده است. ما در تلاشیم این امر اتفاق بیفتد.

اما درباره موسساتی که بدون داشتن صلاحیت علمی دست به کار تربیت مربی شده اند  بهتر است یک مثال بیاورم. خبری اخیراً منتشر شده بود مبنی براینکه یک نفر از یک موسسه ادعا کرده بود: «در پنج سال آینده ۸۰ هزار مربی فلسفه برای کودکان تربیت می کنیم.» این ادعا اصلاً نشان دهنده این است که طرف اساساً با موضوع تربیت مربی نا آشنا است. این کار غیرممکن و نشدنی است و دلیلش هم این است که با یک ضرب و تقسیم ساده متوجه می شویم که اصلاً  آموزش این تعداد مربی در این زمان نشدنی است و امکان تحقق ندارد. به طور متوسط برای اینکه فردی تسهیلگر شود و حداقل استانداردهای مربی‌گیری را به دست آورد حدوداً ۶۸ ساعت کلاس کارگاهی لازم است، به علاوه یک ماه دوره کارآموزی. اگر فرض بگیریم که در هر دوره ۲۰ مربی تربیت شود و برای این کار پنج  استاد کارکشته بدون توقف به صورت مستمر به تربیت مربی بپردازند، حدود ۱۰۴ سال طول می‌کشد تا ۸۰ هزار مربی تربیت شوند و من نمی دانم که این فرد به تنهایی یا با یکی دو نفر دیگر چطور می‌توانند ادعا کنند که در پنج سال می توانند این تعداد مربی را تربیت کنند. به قول معروف یا نمی دانند ۸۰ هزار چقدر است یا نمی دانند مربی فبک چه ویژگی هایی باید داشته باشد.  بنابراین ادعاهای بی اساس شبیه این در حوزه فلسفه برای کودکان وجود دارد و کسی هم نظارتی برروی این اعداد و ارقام ندارد، لذا موسسات دولتی و مدارس همه باید به خاطر کودکان هم که شده دقت لازم را داشته باشند.

هدایتی: وقتی یک نفر می گوید من درجهت ارتقای علمی می خواهم قدم بردارم حرف بزرگی می زند و لازم است که همه آدم هایی که با این فرد در ارتباط هستند پیگیری کنند که این فرد چه سابقه ای دارد و در این حوزه آموزش و پرورش هم باید وارد شود که این افرادی که به عنوان مربی تربیت شده اند قرار است چه کاری برای مردم انجام دهند. بنابراین مردم باید تلاش کنند تا شخصیت اینگونه افراد سودجو را بشناسند و به اصطلاح گول آنها را نخورند. تصور من این است که ما در کل دنیا بعد از حدود پنجاه سال فعالیت این برنامه، ۸۰ هزار مربی فبک نداریم چه برسد به اینکه بخواهیم طی پنج سال این تعداد مربی را در ایران تربیت کنیم. به قول معروف جامعه باید بداند کسی که چنین ادعایی می‌کند یا نمی‌داند هشتاد هزار نفر چقدر است یا نمی‌داند مربیگری فبک چیست.

*یک موسسه یا مدرسه و مهد کودکی که بخواهد در حوزه فبک فعالیت کند باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

هدایتی: خب اولین نکته این است که چنین موسسه ای باید زیر نظر یک فرد دانشگاهی باسواد فعالیت کند، کسی که لااقل در این زمینه مقاله یا کتاب دارد و مشخص است که در این حوزه صاحب نظر است. چون کار با کودک کار بسیار بسیار حساسی است. بنابراین لازم است مجامع علمی قوی که دغدغۀ علمی دارند و روز آمد هستند و حساسیت کار را درک می کنند وارد این حوزه شوند. کسانی که دغدغۀ اولیه‌شان از انجام این کار کسب درآمد نیست. ما اعتقاد داریم پشت هر رویکرد جدید علمی باید اساتید قوی ایستاده باشند.

ناجی: از نظر من کار یک مربی فلسفه برای کودکان از کار یک جراح قلب سخت تراست. چون آن جراح می بیند که دارد چه کار می کند، ولی در فلسفه برای کودکان ما بعضاً اتفاقات را نمی بینیم و همه را باید در ذهن خود تجسم و تحلیل کنیم. بنابراین کسی که ادعاهای گزاف درباره فلسفه برای کودکان می کند، حتماً با بحث مربی گری و فلسفه برای کودکان آشنا نیست. متأسفانه بسیاری از افراد سودجو که امروزه وارد این حوزه شده‌اند، خودشان را به یک فرد، موسسه و دانشگاه منتسب می کنند و ما روزانه شاهد تماس های بسیاری توسط افراد معمولی با گروه فبک هستیم که از ما می پرسند شما فلان دوره یا فلان فرد را می شناسید؟ چون خودشان را منتسب به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی معرفی می کنند و این مخاطبان نمی دانند که اطلاعات درست است یا خیر. متأسفانه در بیشتر مواقع هم ما نام آن افراد یا موسسات را اصلاً نشنیده‌ایم.

*خب موسسه یا جایی وجود دارد که معتبر باشد و زیر نظر پژوهشگاه در این حوزه فعالیت کند؟

ناجی: خیر، تاکنون پژوهشگاه برای برگزاری کارگاه های مربی‌گری فلسفه برای کودکان با هیچ جایی تفاهم نامه منعقد نکرده است. ممکن است به صورت شخصی هرکدام از ما مشورت هایی به مدارس و اینها بدهیم ولی اینکه گروه در قالب یک برنامه مدون با جایی قرارداد داشته باشد اینطور نیست.

 

روح الله کریمی: اصل قضیه این است ما افرادی داریم که شامۀ تیزی دارند و بوی پول را خوب احساس می‌کنند ولی هیچ دغدغه ای راجع به علم، پژوهش، کودک و... ندارند و فقط به این فکر می کنند امروز، پول توی چه کاری است. این افراد ممکن است امروز در تجارت مقاله‌نویسی و پایان نامه نویسی باشند، فردا در کار کلاسهای خصوصی، پس فردا هم در کار فبک. در سال های اخیر این افراد یا موسسات متوجه شده‌اند که خانواده ها نسبت به کارآیی آموزش و پرورش به تردید افتاده‌اند. اینها ممکن است کمی هم با برنامه فلسفه برای کودکان، مثل سایر حوزه‌های فعال در زمینه کار با کودک، آشنا باشند و از این رو سریعاً از این نیاز سوء استفاده می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند که این حوزۀ خوبی برای سرمایه گذاری است. در چنین فضایی است که می‌بینیم کتاب‌هایی با عنوان فلسفه برای کودکان منتشر می‌شوند که ربطی به این حوزه ندارند یا در سردر برخی موسسات یا مدارس تابلو برنامه فلسفه برای کودکان نصب می‌شود بدون اینکه هیچ دغدغه‌ای نسب به رفع واقعی نیازی که ادعای پاسخگویی‌اش را دارند یا آشنایی راجع به اصل ماجرا داشته باشند.

*خب یعنی ما در حال حاضر موسسه، مرکز یا نهاد تخصصی در حوزه فبک نداریم؟

کریمی: تنها گروه علمی که زیر نظر وزارت علوم، دارای مجوزرسمی و ثبت‌شده در وزارت علوم و فناوری است گروه فلسفه برای کودکان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. البته موسسات و مراکز فعال دیگری مثل کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، موسسه فلسفه و کودک بنیاد صدرا و دانشگاه خوارزمی هم هستند که در این حوزه فعالیت می کنند. گروه فبک و سایر موسسات نام برده هر یک روایتی از برنامه فبک ارائه می‌کنند که البته ممکن است تفاوت‌های مهمی نیز با هم داشته باشند و این اقتضای کار فلسفی و اندیشه‌ورزانه است. مشخص است که وقتی از افراد یا موسسات سودجو صحبت می‌کنیم به هیچ وجه خدای ناکرده منظورمان چنین موسسات محترمی که ممکن است روایتشان با ما متفاوت باشد نیست. ما اتفاقاً کار این موسسات را ارج می‌نهیم و تکثر روایات را موجب رشد این برنامه می‌دانیم. سخن ما دربارۀ افراد یا موسساتی است که قصد سواستفاده از حوزه فبک را دارند. متأسفانه برخی از این موسسات به افرادی که به آنها مراجعه می کنند وعده می دهند که اگر دوره تربیت مربی را بگذرانید به استخدام آموزش و پرورش در می‌آیید یا مدرسه‌هایی زیر نظر ما هستند که شما را به آنها معرفی می‌کنیم و خب الان هم در شرایطی هستیم که اوضاع بیکاری بسیار فراگیر است و خیلی ها دنبال کار هستند و ممکن است فریب این افراد را بخورند و غصه این است که چنین چیزهایی به نام فبک نوشته می‌شود. غصه این است که این افراد راه اندیشه‌ورزی و تفکر را بیشتر از هر فرد و نهاد دیگری در جامعه مسدود می‌کنند.

موضوع دیگری که لازم است اشاره کنم این است که تا آنجا که من شنیده‌ام مدرسه ها یا آموزش و پرورش مناطق موظف اند دوره ‌هایی را تحت عنوان دوره‌های ضمن خدمت برای معلمین خود برگزار کنند. در گذشته این دوره ها را خود آموزش و پرورش برگزار می کرد و من هم در یکی دو مورد در این دوره‌ها به عنوان مدرس شرکت کرده بودم. اکنون بعضاً این دوره ها به موسسات خصوصی سپرده شده است. منتها نکته آنجاست که  به نظر می رسد نظارتی بر موسساتی که چنین دوره‌هایی برگزار می‌کنند وجود ندارد و گویی در این میان مسئله رانت به وجود آمده است یعنی این در موسسات افرادی هستند که به واسطه آشنایی و رانتی که دارند می توانند امتیاز این دوره ها را از آموزش و پرورش مناطق به واسطۀ ارتباطاتی که دارند بگیرند و ادعا کنند که می توانند دوره هایی را برگزار کنند بدون اینکه کمترین تخصصی در حوزۀ مورد نظر داشته باشند. شاهد من بر این ادعا دوره‌های فلسفه برای کودکان است که تحت عنوان آموزش ضمن خدمت به موسسات و افرادی واگذار شده که اطمینان داریم از فلسفه برای کودکان تقریباً هیچ نمی‌دانند. به فرض صحت ادعای این موسسات، سوال ما از آموزش و پرورش این است که چطور ممکن است چنین افراد و موسسات بی‌صلاحیتی امتیاز آموزش ضمن خدمت معلمان را از آموزش و پرورش گرفته باشند؟ چرا آموزش و پرورش سراغ موسسات و افراد متخصص این حوزه نرفته است در حالی که پیدا کردن اساتید این حوزه در ایران کار ساده ای است. آموزش و پرورش، نهادها و جامعه باید بداند که دلیل صلاحیت یک فرد یا موسسه برای برگذاری دوره‌های تربیت مربی فلسفه برای کودکان عکس دو نفره با دکتر ناجی، یا حتی گذراندن دوره‌های نصفه نیمۀ  تربیت مربی ما در پژوهشگاه علوم انسانی نیست. معیار صاحب نظر بودن و کار تخصصی در این حوزه است که از طریق نوشته‌ها، فعالیت‌ها، کتاب‌ها و مقالات مشخص می‌شود.

هدایتی: دکتر کریمی کاملاً درست گفتند ضمن اینکه ما دست بیعت به هرکسی که در این حوزه از ما کمک می خواهد می دهیم و از هیچ کمکی دریغ نمی کنیم. حرف و پیام اصلی ما هوشیاری نهادها، مردم و سازمان هاست. گاهی ممکن است مخاطبان ما فکر کنند که ما سخت گیریم ولی واقعیت این است که ما می دانیم که رویکردهای تربیتی، یک رویکرد سطحی نیست و بسیار بسیار جای کار دارد. نکته مهم تر اینکه ما مربیانی که تربیت می کنیم برای این است که در نهایت بتوانند کار فلسفه ورزی با کودکان و نوجوانان را یاد بگیرند نه اینکه خودشان بروند مربی تربیت کنند. برگذاری دوره های تربیت مربی صلاحیت‌های دیگری می‌خواهد علاوه بر آنچه در این دوره‌ها طی شده است. ما هیچ قولی هم به شرکت کنندگان مبنی براینکه بعد از این دوره ها استخدام می شوید یا برایتان کار پیدا می کنیم نمی دهیم.

*به عنوان سوال پایانی اینکه بفرمایید معیارهای کسی که می خواهد در حوزه مربی گری فبک فعالیت کند، چیست؟

هدایتی: اولین معیار ما این است که کسی بیاید این دوره ها را بگذراند که با کودک کار کرده و در ارتباط است. البته مواردی هم است که فرد در این حوزه کار نمی کند ولی می گوید صرف علاقه به این حوزه یا برای تربیت فرزند خودش می خواهد این دوره را بگذراند. یکی از دغدغه های ما این است که با دانشگاه ها تفاهم نامه و قراردادهایی را منعقد کنیم که دانشگاه ها این مربیان را در مقطع کارشناسی ارشد تربیت کنند و یک رشته دانشگاهی با این نام تأسیس شود. الان چندسالی است با وزارتخانه رایزنی هایی هم کرده ایم، وزارتخانه هم همکاری هایی داشته ولی هنوز عملی نشده است. این را از این جهت می گویم که قصد گروه فبک پژوهشگاه این نیست که گسترش فبک منحصرا از طریق پژوهشگاه انجام شود. ما به خوبی می‌دانیم توسعۀ فبک در ایران وقتی اتفاق می‌افتد که افراد متخصص و صاحب‌نظر در این حوزه هر چه بیشتر تکثیر شوند.

کریمی: فلسفه برای کودکان برای ما نه رفوی همۀ مشکلات آموزش و پرورش اما رفع یکی از نقایص بزرگ آن است. فلسفه برای کودکان می‌تواند بهترین پل یا محرک برای عبور از نظام آموزشی حافظه‌محور به سوی آموزشی تأمل‌محور باشد. نگرانی ما این است که این پنجرۀ نویدبخش که البته همچنان در حال گشودن آن هستیم به واسطۀ افرادی فرصت‌طلب که نگاهی ابزاری و کاسب‌کارانه به این برنامه دارند برای همیشه بسته شود.

در خصوص ویژگی های مربیان، ما معتقدیم که فلسفه برای کودکان یک برنامۀ میان رشته ای است. این برنامه محل تلاقی چهار شاهراه تعلیم و تربیت، روانشناسی رشد، ادبیات کودک و فلسفه است. یک مربی فبک باید از هرکدام از این شاخه‌ها به صورت پایه حداقل‌هایی بداند، البته بنا به تفاوت سبکها شاید در برخی بیشتر و در برخی کمتر. در اینکه یک مربی فبک باید توان فلسفه ورزی داشته باشد شکی نیست و همه بزرگان این رشته هم این معیار را قبول دارند. یک مربی باید تفکر نقادانه و استدلال کردن را خوب بلد باشد. حالا اینکه این فرد لازم است تحصیلات آکادمیک فلسفه داشته باشد یا نه بحث دیگری است که نظرات متفاوتی راجع به آن وجود دارد. گروه فبک چندی پیش مجموعه کتاب هایی با عنوان مجموعۀ تربیت مربی فلسفه برای کودکان و نوجوانان منتشر کرد که خوب است مربیان آن ها را هم مطالعه کنند.

ناجی: هر مربی که می خواهد وارد این حوزه شود باید الگویی از مهارت هایی که می خواهد به بچه ها یاد دهد باشد نه اینکه مثلاً به بچه ها راجع به دروغگویی بگوید ولی خودش در عمل فرد دروغگویی باشد. وقتی یک نفر اخلاقی نباشد و اصول اخلاقی را رعایت نکند چطور می تواند به کودکان اخلاق یاد بدهد؟ اینگونه افراد دقیقاً برعکس عمل می کنند، یعنی عملاً به بچه ها یاد می دهند که شما می توانید از اخلاق بگوئید ولی آن را دور بزنید. یعنی به بچه ها یاد می دهند که بین عمل و نظر فرق است که خب این خیلی آسیب زاست. بنابراین مربیان پیش از ورود به این حوزه لازم است یکسری آمادگی هایی را کسب کنند و اخلاقی بودن حرف اول را می‌زند.

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST