شهرآرا: در میان مجموعه داستانهایی که در سال ۱۳۹۶ منتشر شدهاند و در ماههای اخیر، جوایز ادبی به ارزیابی و رتبهبندی آنها پرداختهاند، مجموعه داستان «زخم شیر»، نوشته صمد طاهری، بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. این مجموعه داستان در جایزه جلال آل احمد مورد تقدیر قرار گرفت و هفته گذشته هم در جایزه احمد محمود بهعنوان بهترین مجموعه داستان سال برگزیده شد. توجه به آثار صمد طاهری دلنشین و معنادار و پندآموز است. او از نویسندگانی است که در دهه ۶۰ شناخته شد. در آن سالها که انتشار داستان بسیار سخت بود، داستان کوتاهی از او به انتخاب هوشنگ گلشیری در مجموعهای به نام «هشت داستان» منتشر شد، در کنار داستانهایی از چندنویسنده جوان دیگر و با مقدمهای از هوشنگ گلشیری که در آن از نویسندگانی که داستانهاشان در مجموعه «هشت داستان» منتشر شده بود، تجلیل فراوانی کرده بود. در همان سالها صفدر تقیزاده هم داستانهایی از او را در مجموعه «داستانهای ایران و جهان» و نیز جُنگی که به نام «کتاب سخن» منتشر میشد به مخاطبان عرضه کرد تا نام طاهری به عنوان یکی از امیدهای آینده داستان ایران در گوشه ذهن مخاطبان باقی بماند. اما طاهری هم مثل اکثر کسانی که داستانهای کوتاهشان در آن سالها خوانده شد و نامشان به حافظهها سپرده شد، ناگهان از فضای ادبی رخت بربست. تا سالها برای منی که داستانهای مجموعه هشت داستان را بارها و بارها با لذت خوانده بودم یکی از پرسشهای بیپاسخ این بود: پس صمد طاهری کجا رفت؟ این صحبت را من در اوایل دهه ۸۰ از خودم و بعضی دوستانم میپرسیدم. ما نمیدانستیم که او در شیراز برای آنکه زندگی شرافتمندانهاش را تأمین کند به کاری بیربط به قلم و نوشتن مشغول است و این را هم نمیدانستیم که در سال ۱۳۷۹ مجموعه داستانی از او به اسم «سنگ و سپر» منتشر شده است. ما صمد طاهری را گم کرده بودیم و او بیآنکه میل چندانی به پیدا شدن داشته باشد در گوشهای نشسته بود و داستانش را مینوشت. او در سالهای ابتدایی دهه ۸۰ با ناشری از شیراز مجموعه داستان «شکار شبانه» را هم منتشر کرد اما آن مجموعه هم در هیاهوی آن سالها گم شد و چندان دیده نشد و به همین دلیل ما همچنان صمد طاهری را پیدا نکردیم. حتی انتخاب تکداستانهایی از ۲ مجموعه او، در میان تکداستانهای برگزیده جایزه هوشنگ گلشیری هم باعث جلوه کردن صمد طاهری در فضای ادبی نشد. حتی انتشار مجدد «شکار شبانه» در اوایل دهه ۹۰ به وسیله نشری شناختهشدهتر و تهرانی هم چندان به خوانده شدن و دیده شدن آثار او نینجامید. اما در همه این سالها او بیآنکه دغدغه دیده شدن داشته باشد نوشت و هر چند سال یک بار مجموعه داستانی برای انتشار فراهم آورد و منتشر کرد. تداوم مهمترین راز موفقیت است، بسیار مهمتر از یقه جردادن در فضای ادبی. صمد طاهری بیآنکه هیاهویی داشته باشد، در کنج خانهای در شیراز از آبادان نوشت و حالا مجموعه داستان تازهاش بیش از دیگر مجموعه داستانهای سال گذشته جلب توجه کرده است. روزی که «زخم شیر» نامزد جوایز ادبی شد، صمد طاهری در یک جمع به نسبت محدود، در فضای مجازی چنین نوشت: «ممنون، ولی شکار شبانه مجموعه بهتری بود.» از این گفته او نوعی تلخکامی از ندیده ماندن زحمات را میشود سفیدخوانی کرد. اما همین اقبالِ دیرهنگام به آثار صمد طاهری برای نویسندگان تازهنفس میتواند انگیزهبخش باشد. اگر به هر دلیل آثارتان به آن اندازه که حس میکنید شایستهاش بوده است مورد توجه قرار نگرفت، به یاد صمد طاهری بیفتید که ۳۰ سال نوشت و یکیدو کتابش را هم منتشر کرد و یکی مثل من، او را به این دلیل که در هیاهوبازارِ فضای ادبی حاضر نبود ندید. اما او ادامه داد و بالاخره فضای ادبی مجبور شد او را بپذیرد. این پذیرفته شدن افتخاری برای صمد طاهری نیست. او کار خودش را کرده است و میکند. فضای ادبی هم به نادیده گرفتن و دیدنهای ناگهانی ادامه خواهد داد. قواعد بازی چندان هم پیشبینیشدنی نیست.