اعتماد: تواناییهای انسان، اگر مورد توجه قرار گیرد، آنقدر بالا است که میتواند آدمی را به اوج برساند و دیگران را به تکریم از او وادار کند. توانایی در بهکارگیری اخلاق پسندیده، توانایی در استفاده بهینه از هوش و حافظه و خلاقیت، توانایی در ایستادگی مقابل شیطانهای درون و برون، توانایی در برخورد صادقانه و مؤدبانه با آحاد جامعه، توانایی در به یادگارگذاری آثار ارزنده - اعم از آثار علمی و انسانی - و بسیاری از تواناییهای دیگر .
در ایران معاصر از میان مردان و زنان عزتمند و توانا، چهرههای برجسته و توانمندی وجود داشتند که متاسفانه یکی پس از دیگری زمین خاکی را ترک گفته و به دیار ابدیت شتافتند. بزرگوارانی چون استاد مرتضی مطهری، محمدجواد باهنر، مهندس مهدی بازرگان، آیتالله سید محمود طالقانی، دکتر محمد حسینی بهشتی، دکتر محمد مفتح، دکتر علی شریعتی، آیتالله حسینعلی منتظری، دکتر کاظم سامی، آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی، دکتر یدالله سحابی و افراد برجسته شناخته شده دیگری که نام و یاد آنان در اوراق تاریخ انقلاب ثبت و ضبط است. در این میان از دکتر یدالله سحابی نام برده شد؛ مرد بسیار ارزشمندی که خالصانه و بیریا و با اخلاق و روش مؤمنانه خدمت کرد. این انسان شریف به دلیل آراستگی باطن و صفای دل هرگز خود را در معرض معرفی کامل قرار نداد و پیوسته از رسانهای شدن پرهیز میکرد. از این رو برای مردم زمان خویش و نیز بعد از درگذشت او، آن گونه که شایسته و بایسته منزلت وی بود شناخته نشد. لذا عنایت به سرگذشت او و معرفی وی به جوانان امروز، ضرورت تام دارد . نگارنده برحسب دانستههای خود این نیاز را در حد گذرا با این یادداشت پاس میدارد.
مروری بر زندگی و زمانه دکتر سحابی
یدالله سحابی فرزند علی به سال ۱۲۸۴ خورشیدی در تهرانزاده شد. وی پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه، به دانشسرای عالی رفت و در رشته علوم طبیعی لیسانس گرفت. در سال ۱۳۱۱، برای ادامه تحصیل به اروپا رفت و در دانشگاه شهر لیل فرانسه، دکترای زمینشناسی دریافت کرد و در سال ۱۳۱۵ به ایران بازگشت. دکتر سحابی با آمدن به ایران، به عنوان دانشیار وارد دانشگاه شد و در دانشکده علوم به تدریس زمین شناسی پرداخت و ۵ سال بعد به درجه استادی دانشگاه تهران رسید. با وجود اینکه وی در دانشگاه درس میداد، اما وزارت فرهنگ از او گاه و بیگاه دعوت میکرد که در آموزش و پرورش همکاری کند. در زمان وزارت دکتر علی شایگان بر فرهنگ، دکتر سحابی به عنوان مدیر کل فرهنگ تهران منصوب شد.
سحابی در سال ۱۳۱۸ برای ریاست امتحانات آذربایجان انتخاب شد و یک سال بعد مسوول امتحانات استان کرمان شد و این دو مأموریت طولانی را به خوبی انجام داد. جز این، او که عضو شورای فرهنگ کشور بود، با تلاش گسترده و جلب نظر بعضی از اعضای این شورا موفق شد در سال ۱۳۲۷ دانشسرای تربیت معلم تعلیمات دینی را تأسیس کند. این دانشسرا به صورت شبانه در محل دانشسرای مقدماتی فعالیت میکرد و بودجه آن را دکتر سحابی و مهندس مهدی بازرگان از افراد خیرخواه و علاقهمند به تربیت دینی معلمان کشور، تأمین میکردند. ریاست این دانشسرا از سال ۱۳۲۷ تا سال ۱۳۵۰ به عهده دکتر سحابی بود و در این مدت معلمان و اساتید تعلیمات دینی زیادی برای تدریس در مدارس و دانشگاههای سراسر کشور تربیت کرد.
تأسیس دبیرستانهای کمال و کوثر
یدالله سحابی در سال ۱۳۳۵ با همکاری تعدادی از فرهنگیان انقلابی و علاقهمند، ابتدا دبیرستان کمال را در نارمک تهران سپس دبیرستان کوثر را در خیایان ایرانشهر پایهریزی کرد و خود علاوه بر تدریس ریاضیات و جغرافیا در دبیرستان کمال، مدیریت آن را سالهایی چند بر عهده داشت.
تشکیل نهضت مقاومت ملی ایران
دکتر یدالله سحابی، پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به اتفاق مهندس بازرگان و چند نفر از دوستان مبارزش، برای فعالیتهای سیاسی- مذهبی، اقدام به تشکیل «نهضت مقاومت ملی ایران» کردند. او در این تشکل فعالیت گستردهای برای جذب جوانان انقلابی داشت، همین امر او را در سختی فراوان قرار داد. چند سالی را در زندان گذراند، اما هیچگاه از فعالیتهای سیاسی دست نکشید. وی همچنین با قرارداد کنسرسیوم مخالفت میکرد.
حکم دکتر مصدق برای دکتر سحابی
مرحوم سحابی، علاوه بر تدریس در دانشگاه تهران، در دانشکدههای دیگر نیز رشتههای معدن و نقشهبرداری را درس میداد. او در زمان نخستوزیری دکتر مصدق و با حکم وی، از پایهگذاران بخش اکتشاف و استخراج شرکت نفت بود.
دکتر سحابی در جریان فعالیتهای سیاسی و فرهنگی خود، مدتی با جبهه ملی دوم همکاری و همراهی داشت، اما روحیهاش به دلیل علایق و اعتقادات مذهبی، با دنیای لاییک جبهه ملی سازگار نبود. لذا به اتفاق مهندس بازرگان و آیتالله سید محمود طالقانی در سال ۱۳۴۰ نهضت آزادی ایران را تشکیل دادند. این تشکل نقش عمدهای در مراکز علمی و دانشگاهها داشت، به گونهای که جمع زیادی از دانشجویان برجسته دانشگاهها را جذب فعالیتهای سیاسی و مذهبی کرد.
دکتر سحابی همزمان با اوجگیری مبارزات مردم ایران، با حکم رهبر انقلاب به عضویت شورای انقلاب در آمد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دولت موقت پیوست و به عنوان وزیر مشاور در امور نهادهای انقلابی مشغول به کار شد. با کنار رفتن دولت موقت، یدالله سحابی در ادامه حضور سیاسیاش، نامزد نمایندگی مجلس شد و به عنوان نماینده مردم تهران به دوره اول مجلس شورای اسلامی راه یافت. او اولین رییس سنی مجلس در دوران جمهوری اسلامی است. با پایان یافتن دوره ۴ ساله نمایندگی مجلس، به دلیل برخوردهایی که با او میشد و در شرایطی که دوران کهنسالی را میگذراند، خانهنشین شد و جز ارسال یکسری نامههای انتقادی به مقامات بلندپایه، فعالیت عمده دیگری نداشت.
نگاهی به تالیفات دکتر سحابی
دکتر یدالله سحابی، با وجود اشتغالات زیاد در عرصه آموزش و سیاست و رفت و آمد بین زندانها، از تحقیق و پژوهش دور نماند و با تألیف کتابهای تحقیقی، خصوصاً در عرصه قرآنپژوهی و رشته تحصیلیاش مقام علمی خود را بر اهل علم نمایان ساخت. کتابهای تألیفی او عبارتند از:
۱- هاگهای زغالسنگهای فرانسه و ویژگیها و انتشار چینهشناسی آنها (پایاننامه دکترا)، ۲- خلقت انسان، این کتاب مشهورترین اثر تحقیقی استاد است که در جوامع علمی- مذهبی سروصدای زیادی راه انداخت، ۳- زمین شناسی عمومی، ۴- زمینشناسی ایران، ۵- قرآن و تکامل، ۶- تبیین جهان، ۷- دعاهای قرآن، ۸- توجه به آثار طبیعت در قرآن.
از جمله یادگارهای دکتر یدالله سحابی، فرزند دانشمند او، مهندس عزتالله سحابی بود که پس از رنج فراوان، در اردیبهشت سال ۱۳۹۰ درگذشت. جز او، نوهاش هاله سحابی، فرزند عزتالله سحابی، از فعالان سیاسی- اجتماعی ایران بود که همزمان با تشییع جنازه پدرش به طرز مشکوکی از دنیا رفت.
دکتر یدالله سحابی در سن ۹۷ سالگی در اوایل سال ۱۳۸۱ خورشیدی در تهران در گذشت و در امامزاده عبدالله شهرری به خاک سپرده شد. (نامداران تهران، تألیف مصطفی ایزدی، جلد اول، ص ۵۱۶، انتشارات کویر)
سحابی بزرگ و دیگران
شخصیت دکتر یدالله سحابی، پیوسته مورد توجه سیاستمداران و دانشمندان قرار داشت و اینان در هر فرصتی به بیان خوبیهای این مرد متدین، با اخلاق و متفکر میپرداختند. در این نوشته نمونههایی از نظرات همفکران و دوستداران آن مرحوم نقل میشود .
۱ - آیتالله سید محمود طالقانی: من مدت زیادی را در قم و نجف گذراندهام، افراد پارسا و شبزندهدار زیادی دیدهام که از هر لحاظ نمونه بودند ولی میتوانم بگویم شخصی را همانند دکتر یدالله سحابی ندیدهام. (گذری در کوی نیکنامان، موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس، ص ۱۲۳)
۲ - آیتالله حسینعلی
منتظری: خدمات علمی و اسلامی و مبارزات خستگیناپذیر و تحمل فشارها و زندانها و تبعیدهای
دکتر یدالله سحابی در رژیم طاغوت و در راه تأمین آزادیهای اجتماعی و احقاق حقوق
ملت و استقلال کشور بر مردم رشید و
حقشناس ایران مخفی نیست . آن مرحوم از چهرههای ارزندهای بود که با رفیق و همتای
خود مرحوم مهندس مهدی بازرگان (طاب ثراه) در راه گشایش نسل جوان و دانشگاهی به
ارزشهای اصیل اسلامی و تعلیمات گرانبهای ائمه معصومین سلامالله علیهم اجمعین و
آشنا نمودن ملت به آزادیهای مشروع و حقوق اساسی آنان و مبارزه با استبداد و ظلمها
و تجاوزات، قدمهای موثری برداشتند و بدین جهت مورد غضب و کینه دستگاه جبار زمان
خود واقع شدند. (دومین یادنامه دکتر یدالله سحابی، به کوشش علی اکرمی، انتشارات
قلم، ص ۷۴)
۳ - سید محمد خاتمی: مرحوم دکتر سحابی، دانشمند متعهد و استاد فرزانه، از پیشگامان احیای تفکر دینی در دانشگاه و از مبارزان قدیم راه استقلال و آزادی و از خدمتکاران ثابتقدم به اسلام و ایران بود . به یقین دهها سال تلاش گرانقدر آن مرحوم برای اعتلای فرهنگ اسلامی و نیز پیشرفت علمی، فرهنگی و سیاسی کشور در ذهن منصف ملت شریف ما به جا خواهد ماند.... مرحوم دکتر سحابی از بزرگان فروتن و فداکار کشور در عرصه دین و دانش و سیاست بود که دولت و ملت پاسداشت خدمات او را وظیفه خود میداند. (همان، ص ۶۷)
۴ - آیتالله یحیی نوری: مرحوم دکتر یدالله سحابی، این خدمتگزار کهنسال اسلام و علم و ایران حقا یکی از مفاخر و نوادر زمان ما بود . این شخصیت آزاده که اسوه حسنه برای نسل حاضر و آینده است، عمر پربار و برکت خود را در راه خدمت به تبیین علمی اسلام برای دانشجویان و دانشگاهیان و در راه مبارزه با طاغوت و مظالم او و تحمل زجر و زندان و در راه خدمات فرهنگی گوناگون به جامعه صرف نمود. مرحوم دکتر سحابی و مرحوم آیتالله طالقانی و مرحوم مهندس بازرگان، این سه یار دیرین، خدمات مشترک اسلامی، فرهنگی، سیاسی و انقلابی فراموشناشدنی زیادی انجام دادند که همواره در تاریخ و در خاطره جامعه ما به برجستهترین صورت ثبت و ضبط است. (همان، ص ۷۷)
۵ - آیتالله سید محمد جواد غروی: مرحوم مغفور دکتر یدالله سحابی، به راستی بر گردن ملت ایران و مبارزات آزادیخواهانه آن حق بسزایی داشت .... امیدوارم روش آن رادمرد تاریخ معاصر ایران در دینداری و مبارزه حقطلبانه در راه احقاق حقوق حقه و اعتلای ملک و ملت پیوسته سرمشق نسل جوان ما باشد. (همان، ص ۷۶)
۶ - دکتر ابراهیم یزدی: از حضرت علی (ع) روایت شده است که چون از رسول اکرم (ص) از علامتها و نشانههای مؤمن پرسیدند، در پاسخ فرمودند: مؤمن را چهار نشانه است؛ یکی آنکه قلب خود را از کبر و دشمنی بزداید. دیگر آنکه زبان خود را از دروغ و غیبت پاک سازد . سوم آنکه عمل خویش را از ریا و سمعه بپردازد و بالاخره چهارم آنکه اندرون از مال حرام و شبهه خالی دارد. کسانی که با فعالیتهای اسلامی، سیاسی و فرهنگی بیش از نیمقرن گذشته دکتر یدالله سحابی آشنا هستند و با او از نزدیک محشور بودهاند، اعم از دوست یا دشمن، به وجود و حضور این چهار ویژگی در ایشان شهادت میدهند. چنین اوصافی برای آنها که در صحنه مبارزات سیاسی ایران فعال هستند، اهمیت فراوان دارد، چراکه در مبارزات مردمی بیش از هر چیز نیاز مبرمی به الگوها و آموزگاران اخلاق سیاسی وجود دارد . (پایگاه اطلاعرسانی مشاهیر تاریخ ما)
دکتر سحابی مردی از تبار اصلاحطلبان بزرگ ایران، از پیشگامان طریقت مردمسالاری و تلاشگران خدمت بیشائبه و به دور از ریا و تظاهر بود . او شخصیتی چند بعدی داشت و تمام این ابعاد شخصیتی و بینش او الگوی مناسبی برای نسل جدید و جوان و جویای راه است. (دومین یادنامه دکتر یدالله سحابی، ص ۷۸)
۷ - سعید حجاریان: مرحوم دکتر سحابی در پی حل تعارض بین دین و علم بود .ایشان دقیقاً به تفکیک میان دیدگاههای علمی و نظرات دینی خود قائل بود، ولی پس از ایشان کسانی آمدند و این دو حوزه را به هم متصل کردند و معجونی ساختند که نه دین بود و نه علم. دوره شکوفایی این معجون را میتوان در کتاب «تبیین جهان» دید ... . حوزههای علمیه نیز مقداری تحت تأثیر گفتمان تکامل قرار گرفتند. شاید دلیل آن سیطره فلسفه صدرایی بر این حوزهها بود ... . دکتر سحابی در اوایل دهه چهل مباحث خود را مطرح میکند و در اواخر این دهه یعنی کمتر از ۱۰ سال دوره تخمیر گفتمان تکامل به اتمام رسید. (پایگاه اطلاعرسانی تاریخ ایرانی)
۸ - دکتر محسن کدیور: دکتر سحابی نزدیک به یک قرن برای استقلال و آزادی ایران مبارزه کرد و دین را همراه یاران با وفایش، طالقانی و بازرگان به صحن دانشگاه آورد . سحابی منادی آزادی و عدالت و منادی دینداری بیریا در این مملکت بود و هرگز از راه دین ارتزاق نکرد، هرچند که آبروی دینداران بود. بیشک این سخن که سحابی در عمر سیاسی خود هرگز از جاده انصاف خارج نشد، سخن مورد پذیرش همگان و سخنی صحیح و پسندیده است، اما آیا مسوولان امر در مواجهه با سحابی، خانواده او و همفکرانش از جاده انصاف خارج نشدند؟ پاسخ با ملت منصف ایران است. آنچه آرزوی سحابی بود وفاق ملی است. (دومین یادنامه دکتر سحابی. ص ۹۸)
اگر بخواهم دیدگاهها و نظرات مجموعه اصلاحطلبان شاخص و نیز اصولگرایان فرهیخته درباره مرحوم دکتر یدالله سحابی را نقل کنم برحجم این نوشته بسیار افزوده میشود، لذا به همین چند مورد بسنده میکنم و در انتها خاطرهای از دکتر سحابی را که به سالهای دور تعلق دارد نقل میکنم.
خاطراتی از سالهای دور
دکتر یدالله سحابی در دو خاطره از گذشته، آغاز آشنایی خود با مهندس مهدی بازرگان، آیتالله طالقانی و دکتر محمد قریب را اینگونه شرح میدهد: «در کشتی با عدهای از دانشجویان ایرانی که از فرانسه عازم تهران بودند، همراه گشتم . دو نفر از این عده آقایان مهندس بازرگان و دکتر قریب بودند که ایشان هم برای ملاقات خانواده خویش موقتاً به تهران میرفتند . این دو نفر مدتی قبل از من در فرانسه مشغول تحصیل بودند و من آشنایی زیادی با آنان نداشتم . در کشتی با رفتار پسندیدهای که داشتند و انجام وظایف دینی از قبیل نخوردن شراب و ادای نماز که مینمودند، توجه مرا جلب کردند و به مصاحبت با آنان پرداختم. دکتر محمد قریب از جمله پزشکان دیندار و با فضیلت ایران بود و تخصص او در بیماری کودکان اشتهار بینالمللی داشت. همدلی و همفکری و همکاری دینی و اجتماعی و سیاسی که در شصت سال اخیر با مهندس بازرگان داشتم و دارم، هسته و بنیادش در همین مسافرت که از فرانسه به تهران آمدیم گذاشته شد. یکی از روحانیون مخلصی که هرگز خواستههای شخصی خود را بر اهداف ملی و اعتقادات عالی ترجیح نداد و با تواضع نسبت به جوانان و سیاسیون، مذهب اسلام را در میان آنان زنده کرد، آیتالله طالقانی بود. در سال ۱۳۲۲ عدهای از مردمان روشنفکر ملی و متدین یک انجمن اسلامی تشکیل داده بودند به نام کانون اسلام که شبهای جمعه در خیابان امیریه مجلس تذکری داشتند، سخنگوی آن مجلس آقای طالقانی بود . من خودم شبهای جمعه میرفتم و پای صحبت او مینشستم. ایشان هم خیلی گرم و علاقهمند از افراد دانشگاهی و علم دوست استقبال میکرد. انسانهایی که طی سالها آیات قرآن را فقط در مجالس ختم و بر مزار مردگان شنیده بودند، اینک با تفسیر علمی و تحلیل شگفتانگیز آن آشنایی پیدا میکردند و قرآن در صحنه عمل و زندگی اجتماعیشان مطرح میشد و این هم به خاطر شخصیت طالقانی و افکار بلند و روشنفکرانه او و کیفیت تفسیر اجتماعی او از قرآن بود. البته افرادی که در مسجد هدایت رفت و آمد داشتند، افرادی بودند با عشق ملی و اعتقادات اسلامی که نهایتاً در راه اهداف ملی، خود را با دکتر مصدق هم جهت میدیدند و کانونی برای حمایت از راه وطندوستانه او در این مسجد به وجود آمده بودند.» (در آینه خاطرات مهندس بازرگان، تدوین و مقدمه: ش. لامعی، انتشارات رامند، صص ۱۴۴و ۱۴۵)