شهرآرا: عطار با همه افسانههایی که گرد شخصیت او را گرفته و آثاری که به او منسوب
است، آثار بینظیری دارد که گواهی آشکار بر بزرگی اوست. مولانای بزرگ
هم بیت «عطار روح بود و سنایی دوچشم او/ ما از پی سنایی و عطار آمدیم» را سرود تا
ما به عظمت عطار نیشابوری پی ببریم. آثار او هرکدام به تنهایی گنجی ارزشمند است و
در نوع خود ویژه و استثنایی، و شاید یکی از مهمترین اتفاقات شگفتانگیز در ادبیات
ایران همین باشد که مفاخر ادبی ما هریک دنیایی جدا با ویژگیها و شخصیتهایی
متمایز دارند و آثار آنها بهگونهای است که هرکدام درسبک و ژانر و سیاقی متفاوت
ستارهای از آسمان ادبیات این سرزمین به شمار میروند. این اتفاق شگفتانگیز آنچنان
پررنگ است که هیچیک در سایه دیگری محو نمیشود؛ تا جایی که با همه روشنی و شعاع عرفانی
مولانا، باز هم عطار در جایگاه بلند خود قرار دارد و در سایه نورگستری شاعری مثل
مولانا پنهان نشده است. از سوی دیگر این شأن و منزلت عطار چنان به چشم میآید که
مولانا را وامیدارد از جایگاه عطار در سپهر شعر و عرفان چشم نپوشد و به شایستگی
از او یاد کند. عطار نه تنها یکی از افتخارات ایران است که همانند دیگر مفاخر این
اقلیم پای از جغرافیای ایران فراتر نهاده، در پهنه گیتی آوازهای درخور یافته است.
شهرت او چنان است که اگرچه افتخار فروش میلیونی شعر متعلق به مولاناست، در این حال
عطار هم به سهم خود مرزهای جهان را درنوردیده است. نمونه آن فروش منطقالطیر او در
فرانسه است که مترجم آن میگوید از اولین ترجمه این کتاب در سال ۲۰۰۲ تا کنون، ۲۱ هزار نسخه در فرانسه فروش رفت و این
اثر ۳ مرتبه در شمارگان ۷۰۰۰ نسخه چاپ شده و هر بار تمامی آنها فروخته شده است. نمونه روشنتر،
اجرای نمایش «مجمع مرغان» به کارگردانی پیتر بروک با الهام از منطقالطیر عطار، در
۱۹۷۱ و با حضور بازیگرانی از سراسر جهان
در آکادمی موسیقی بروکلین نیویورک بود که به روی صحنه رفت و «ارون پونز»، کارگردان
مطرح تئاتر آمریکا، متن «پیتر بروک» از «مجمع مرغان» را در فولجر تئاتر از زیرمجموعههای
کتابخانه کنگره ایالات متحد آمریکا به صحنه برد. نکتهای که پیتربروک میگوید جان
کلام این نوشته
است.
او گفته بود: «دوست داشتم متنی از عطار نیشابوری را به
صورت تئاتر به صحنه ببرم که فراتر از مرزهای فرهنگی باشد. پس از خواندن «منطق
الطیر» شیفته آن شدم و نگاهم به تئاتر تغییر کرد. آثار عطار سرشار از زیبایی،
حقیقت، نمادپردازی و فرای همه محدودیتهای ادبی است».
و حال پرسش این است که آیا شایسته است در شهر مشهد که
نماد خراسان بزرگ فرهنگی است، فقط یک خیابان فرعی به نام عطار بزرگ باشد؟روز عطار
و روزهای دیگر مفاخر فقط بهانه و نمادی است که در مهندسی کلان فرهنگی هدفگذاری
شده است تا جنبههای هویتبخشی و تقویت بنیههای فرهنگی و ملی ما دیده شود و فرهنگ
و سیاستهای فرهنگی مبتنی بر رویکرد پشتوانههای تاریخی و فکری طرحریزی شود. این
روزها باید علاوه بر بزرگداشتهای علمی، بستری را فراهم کرد برای انگیزش اجتماعی
در سایه مجموعهای به هم تنیده از مؤلفههای فرهنگی و فرصتی فراهم آورد تا در این زنجیره
فرهنگی و تاریخی حلقههای مختلف به گونهای چیده شود که هویت یک پارچهای را تثبیت
کند. ایران اسلامی ما مبتنی بر این چارچوب فکری، فرهنگی و تاریخی عظمتی مثالزدنی
دارد، به شرطی که به درستی از آنها بهره ببریم.