آرمان: ادبیات عرب طی سالهای اخیر بهصورت جدی مورد توجه مترجمها و استقبال کتابخوانان ایرانی شده است. پس از راهاندازی جایزه بوکر عربی، ترجمههای بسیاری از نویسندههای بوکری عرب به فارسی شد تا خواننده فارسی پس از آثار نجیب محفوظ و شعرهای آدونیس و جبران خلیل جبران، به آثار دیگر نویسندهها و شاعران عرب نیز دسترسی داشته باشد. یکی از مترجمهایی که در این راه در ترجمه آثار عرب تلاش بسیاری کرد، ستار جلیلزاده (۱۳۳۵-اهواز) است. دو مجموعه بزرگ «خاکستر روی زخم (پنجاه داستان از پنجاه نویسنده عرب) و «جهان از چشمهای منتظر خالی است (برگزیده شعرهای ۱۰۴ شاعر عرب) آخرین آثار این مترجم عرب است. این دو کتاب از سوی نشر سولار منتشر شده است. آنچه میخوانید گفتوگو با ستار جلیلزاده درباره این دو مجموعه و اهمیت ادبیات عرب و ارتباط و تاثیرپذیری و تاثیرگذاری آن با ادبیات فارسی است.
پس از موفقیت مجموعه «خاکستر روی زخم» (پنجاه داستان از پنجاه نویسنده عرب)، مجموعه «جهان از چشمهای منتظر خالی است» تازهترین کتاب شما در حوزه ترجمه شعر معاصر عرب است. چه شد به فکر چنین مجموعهای افتادید؟
اوایل دهه هفتاد و بعد از مهاجرت از اهواز به کرج به این فکر افتادم تحصیلاتم را در حوزه زبان و ادبیات عرب تکمیل کنم. وارد دانشگاه آزاد کرج شدم و از همان سال اول با تشویق استادان مواجه شدم و همین انگیزهای شد تا حوزه ترجمه را جدی بگیرم. بعدها و پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه رویای گردآوری و ترجمه یک مجموعهشعر معاصر عرب دغدغه ذهنیام بود تا اینکه در اوایل دهه نود و بعد از ترجمه چندین مجموعه از شعر شاعران عرب پروژه این مجموعه را به مرحله اجرا گذاشتم و در ابتدا به مجموعههایی که چاپ و منتشر شده بودند نگاهی انداختم و آنها را مورد بررسی و مطالعه قرار دادم. یکی از آنها کتاب شعر معاصر عرب (محمدرضا شفیعیکدکنی) که به تحلیل و بررسی ویژگیهای شعر نُه شاعر عرب (آدونیس، عبدالوهاب البیاتی، خلیل الحاوی، صلاح عبدالصبور، نازک الملائکه، محمود درویش، نزار قبانی، و الفیتوری) پرداخته است و دیگری کتاب گزیدهای از شعر عربی معاصر (مصطفی بدوی با ترجمه دکتر غلامحسین یوسفی و دکتر یوسف بکار) که در بخش شاعران نوپرداز ۱۵ شاعر عرب را ذکر کرده البته با یک یا دو سه نمونه شعر. و سومی کتاب «از سرود باران تا مزامیر گل سرخ» (ترجمه موسی اسوار) که حدود ۲۸۰ صفحه همراه با متن عربی ۵۶۰ صفحه و مقدمهای جامع در ۱۲۰ صفحه که ۱۷ شاعر معاصر عرب را با نمونهای از شعر آنان دربرمیگیرد. و مجموعهشعر «رویا و کابوس» (ترجمه عبدالحسین فرزاد) که هشت شاعر معاصر را ذکر کرده نیز مجموعههایی چون «با شاخههای زیتون»، «زخم زیتون»، «باد خانه من است گنجشک بهانه است» که بیشتر اختصاص دارند به شعر شاعران فلسطینی.
این مجموعه چه ویژگیهای تازهای نسبت به کتابهای مشابه خود در این حوزه دارد؟
بهیقین هر مجموعه ویژگیهای خاص خودش را دارد، برای مثال من از کتاب «شعر معاصر عرب» چیزها آموختم یا از دیگر مجموعههای مشابه. اما این مجموعه که در حدود ۹۵۰ صفحه گردآوری و چاپ شده به نمونه شعر ۱۰۴ شاعر معاصر عرب از ۱۷ کشور عربی (عراق، سوریه، فلسطین، لبنان، مصر، یمن، عربستان، الجزایر، تونس، مغرب، کویت، بحرین، امارات، اردن، عمان، سودان، لیبی.) اختصاص دارد و اطلاعات مختصر و مفیدی در مورد زندگی و آثار آنان را دربرمیگیرد که از جمع این شاعران ۵۵ شاعر زن معرفی شدهاند.
شعر - یا اصولا ادبیات - عرب جایگاه مناسبی در جهان دارد. از نگاه شما علل و عوامل آن چیست؟
برای جهانیشدن یک اثر ادبی چه در حوزه شعر باشد یا انواع دیگر، علل و عواملی چند دست در دست هم میدهند و آن اثر را جهانی میکنند. ادبیات عرب نیز بهدلایل مختلفی بازتاب جهانیاش قابلتوجه است، نخست اینکه شما با گسترهای زبانی به وسعت جغرافیایی حدود ۲۲ کشور مواجه هستید که زبان رسمی آنها عربی است. دوم اینکه نویسنده در خلق اثر کمتر مواجه است با عوامل بازدارنده در چاپ اثر، به این معنا که اگر نویسندهای کتابش بر فرض مثال در اُردن ممنوع است میرود و در لبنان یا مصر یا تونس یا هر کشور دیگری که قوانین دستوپاگیر برای خلاقیت یک اثر وجود ندارد اثرش را چاپ میکند. سوم وجود نهادهای فرهنگی در حوزه چاپ و ترجمه آثار درجه یک در زمینههای مختلف ادبی است که بلافاصله آن اثر را به چندین زبان ترجمه و با تیراژهای بالا چاپ میکنند. چهارم اینکه بنیادهای جوایز ادبی همچون بوکر عرب و جایزه کتارا بسیار فعال هستند و انگیزه نویسندگان و شاعران عرب را دوچندان کرده است که در این میان شاعرانی چون آدونیس و نزار قبانی و غاده السمان و جمانه حداد و سعدی یوسف و عدنان الصائغ و صباح زوین و مرام المصری و خیلی از شاعران دیگر شهرت جهانی یافتهاند.
تاریخ ادبیات عرب از گذشتههای دور تا عصر ما، شاعران بزرگی به جامعه ادبی معرفی کرده. آیا موقعیت جغرافیایی را در این امر دخیل میدانید یا مناسبات اجتماعی را؟
بیهیچ تردیدی هم موقعیت جغرافیایی و هم تحولات اجتماعی نقش عمدهای در شیوه تفکر و فرم و زبان شاعر عرب داشته و دارد. اگر نیمنگاهی بیندازیم به گذشته، تصویری زیبا جلوی دیدگان ما قرار خواهد گرفت، صحرا و گستره آن در چند کشور عربی شاعرخیز خود گویای همهچیز است، شاعران بزرگی چون امرو القیس، ابوتمام، ابوالعلا المعری، ابونواس اهوازی، المتنبی، نِفَّری، بشار بن بُرد و... همه این شاعران بزرگ چه به جهت زبانی و چه از نظر مفاهیمی که در اشعارشان به کار میبردند تأثیر عمیقی بر شاعران نسل جدید گذاشتند. شعر عرب مالامال از این گنجینههای زبانی در طول دوران حیات خویش است تا میرسیم به تحولاتی که از اواخر قرن نوزدهم در شعر عرب رخ نمود. در این سالها شاعران بزرگی که به شاعران عصر نهضت مشهورند همان راه نیاکان خود را با اندک تغییری در صورت و اندیشه ادامه دادند و درواقع تحولات نو در شعر عرب از زمانی آغاز شد که جنبش ترجمه به کمک آن آمد و شاعران بزرگی چون الیوت، مالارمه، پیرس، ریلکه، بودلر و غیره فکر و اندیشه شاعران را به افقهای تازه گشود، هرچند در آغاز با موج شاعران رمانتیک و شاخصترین آنان جبران خلیل جبران مواجه میشویم اما در ادامه این راه و بعد از مهاجرت شاعران نامداری چون ایلیا ابوماضی و نسیب عریضه و فیلیپ حتی و میخاییل نعیمه و الیاس فرحات و شفیق معلوت و... به سرزمین آمریکا که به شاعران مهاجر معروفاند شعر عرب وارد فضای جدیدی شد که تا سالیان سال بر شعر عرب مسلط بود. بیشک اشغال فلسطین و جنگهای پیدرپی اسراییل و اعراب در خاورمیانه موجی از شاعران انقلابی را به وجود آورد که در سراسر سرزمینهای عربی نمود پیدا کردند که شاخصترین آنان زندهیاد محمود درویش و سمیح القاسم است. از این پس تحولات اجتماعی در اندیشه شاعر عرب بیهیچ مرزی درد مشترک پیدا میکند و ثمره این تحولات را میتوان در شعر شاعران بزرگی چون نازک الملائکه، بدر شاکر السیاب، عبدالوهاب البیاتی، بلند الحیدری، محمد الماغوط، محمد الفیتوری، امل دنقل، صلاح عبدالصبور و... یافت، اما از دهه پنجاه و شصت قرن گذشته موجی دیگر از شاعران و بعد از بیانیه انجمن شعر در لبنان شکل گرفت که آدونیس و انسی الحاج و یوسف الخال در مجله شعر و در سال ۱۹۵۸ منتشر کردند، این مجله که تا سال ۱۹۶۲ منتشر میشد ایدههای تازه و نویی را برای شعر عرب به ارمغان آورد و نقد شعر بیش از بیش مورد توجه قرار گرفت. در این مجموعه ما با شاعران زیادی روبهرو خواهیم شد که بهشدت تحتتأثیر این موج قرار گرفتند.
در این کتاب چیزی که منحصربهفرد است شعر شاعران کشورهایی است که کمتر به آنها در ایران توجه شده. شاعران عرب شمال آفریقا و حتی کمتر شناختهشده خاورمیانه. فضای شعر این کشورها را چگونه دیدهاید؟
بله چنین است؛ وقتی بنا را بر این گذاشتم که مجموعه نسبتا کاملی از شعر معاصر عرب را در اختیار مخاطب قرار دهم لاجرم باید به دنیای شعر تمام کشورهای عربی وارد میشدم و هرچه عمیق میشدم شاعرانی با استعدادهای فوقالعادهای میدیدم و در اکثر اشعارشان وجوه مشترک زیادی پیدا میکردم که زبان و تصویر شاخصتر مینمود.
ویژگی دیگر کتاب شما در معرفی شاعران زن عرب است. جایگاه زنان در شعر عرب را چگونه ارزیابی میکنید؟
زنان از همان دیرباز پابهپای مردان شاعر در این عرصه حضور داشتند. نمونه بارز آنها خنساء( - ۴۴ هجری شاعر مصری که دیوانش در ۱۸۸۸ به سعی لویس شیخو چاپ شد) و لیلی الأخیلیه(- ۷۵ هجری) است. اما در مورد زنان شاعر شعر معاصر عرب از همان اوایل قرن بیستم با اسمهای بزرگی مواجه میشویم، از جمله بانو نازک الملائکه که به قول استاد شفیعیکدکنی «هرکس بخواهد تاریخ شعر جدید عرب را مورد بررسی قرار دهد باید از خانم نازک الملائکه آغاز کند.» و بسیاری دیگر که در این مجموعه حدود پنجاه زن شاعر از کشورهای مختلف عربی را برای آشنایی مخاطب آوردهام. برخی از آنان از تأثیرگذارترین شاعران زن عرب هستند مثل غاده السمان و جمانه حداد و وفا عبدالرزاق و مرام المصری و سوزان علیوان و... در اینجا یک نکته مهم را هم از یاد نبرم که در حین پژوهشهایم در مورد زنان شاعر به نامهای بزرگی نیز برخورد کردم که به زبانی دیگر شعر سرودهاند نه زبان عربی که نمونه شاخص آنان اتیل عدنان است که به زبان فرانسوی فقط شعر میسروده است.
حالا که با مجموعه تقریبا کاملی از شعر روبهرو هستیم دریافتها و برداشتهای شما از شعر عرب چیست؟
شعر عرب قدمتی بیش از ۱۴۰۰ ساله دارد و به دورههای مختلفی توسط منتقدان و پژوهشگران حوزه ادبیات نامگذاری شده، مثلا تاریخ ادبیات حنا الفاخوری این دورهها را چنین ذکر میکند: «دوره جاهلیت، دوره خلفای راشدین و اموی، دوره عباسی اول و دوم، دوره ترکی، دوره نهضت» و آدونیس در کتاب «پیشدرآمدی بر شعر عربی» با ترجمه شادروان کاظم برگنیسی شعر عربی را در نیمهنخست قرن بیستم به سه دوره بخشبندی میکند: «صورت نخست، سنتی و نیاکانی است./ صورت دوم، سرشار از جوششی انقلابی - نوآورانه است که شکل و محتوا را - با هم - فرامیگیرد. / صورت سوم نیز میان دو نوع رمانتیسیسم نوسان میکند: اولی گاه غمناک است و گاه خشمگین و پرخاشگر، و دومی در هالهای از زرق و برق صوری - آرایشی میدرخشد.» و برداشت من از شعر عرب با توجه به مطالعهای که از دیرباز تاکنون داشته و دارم، این است که ما با گنجینهای از شعر و ادبیاتی رودرروییم که سرشار از فرهنگ غنی است.
میشود قیاسی بین شعر عرب و شعر فارسی قائل شد؟
بدهبستانهای فرهنگی بین شعر فارسی و شعر عرب تنها به دوران معاصر ختم نمیشود. با نگاهی به شعر پربار کهن فارسی و درهمآمیزی این دو زبان نمیتوان تأثیرات متقابل شعر فارسی و شعر عربی را نادیده بگیریم. بسیار واژگان که در شعر شاعران عرب راهیافته و برعکس در شعر شاعران فارسیزبان، نمونه بارز آن را در شعر ابونواس و بسیاری از شاعران بزرگ فارسی میتوان مشاهده کرد. اما نکتهای که برای من بسیار جالب توجه است اینکه در اواخر قرن نوزدهم تحولاتی که در شعر فارسی رخ میدهد همین تحولات در کشورهای عربی نیز اتفاق میافتد، نیما یوشیج با شعر «افسانه» و بعد شعر «ققنوس» پنجره شعر فارسی را به جهانی تازه میگشاید و جبران خلیل جبران و نازک الملائکه هم همان نقش نیما را بازی کردند.
شعر یا شاعری بوده و هست که نزدیکی بیشتری به آثار او داشته باشید؟
نمیتوانم بهصراحت اسم یک یا دو شاعر را ذکر کنم. علتش هم این است که وقتی شعر شاعری را به زبان عربی میخوانم در شرایطی مشخص لذت مشخصی میبرم؛ هرچند ما شعر معاصر عرب را تنها با ذکر نام چهار پنج شاعر میشناسیم، اما واقعیت امر این است که شاعران معاصر عرب که آثار ارزندهای خلق نمودهاند کم نیستند و بعضا به چندین زبان مسلط هستند و برخی از آنان مثل صباح زوین به دو سه زبان شعر میسراید که مجموعههایی به این زبانها از ایشان چاپ شده است.
چند شاعر از این کتاب برای نخستینبار از آنها در ایران ترجمه میشوند؟
توجه داشته باشید که این کتاب مجموعهای از ۱۰۴ شاعر معاصر عرب برای معرفی به مخاطب فارسیزبان است و اگر بخواهیم آماری با این قضیه برخورد کنیم و به مجموعههایی که تاکنون چاپ شده نظری بیفکنیم نهایتا نام حدود هفده شاعر را میبینیم که اثر یا آثاری از آن ترجمه شده است.
چگونه میشود که مثلا آدونیس نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات است، نجیب محفوظ جایزه نوبل را به دست آورده. داستاننویسان بزرگی در جهان دارند. دلایل این شکل جهانیشدن در چیست؟
برخی از دلایل جهانیشدن ادبیات عرب را بیان کردم، اما در مورد آدونیس بیشک شاعر بزرگ معاصر است و از شهرت جهانی برخوردار، طوریکه چند دوره هم نامزد دریافت جایزه نوبل ادبی بودند. خوشبختانه آثار ارزندهای چه در حوزه شعر و چه در حوزه اندیشه و نقد شعر از این شاعر بزرگ ترجمه شده است (گزیده اشعاری از ایشان ترجمه کردم با عنوان «و انکار انجیل من است» (والرفض انجیلی)) ایشان به نظرم یکی از پژوهشگران بزرگ شعر عرب از کهن تا به اکنون است. داستان نجیب محفوظ موضوع دیگری است که باید آن را در تحلیل از ادبیات داستانی بررسی کرد. بیشک تلالوی نام نجیب محفوظ بر قله ادبیات داستانی عرب دائم میدرخشد و گفتم اگر در مجالی دیگر و به شکل مبسوط نگاهی به آثارش بیندازیم پیخواهیم برد جایزه ادبی نوبل شاید کمترین نوع از ارجگذاری آثار بزرگ ایشان باشد. او تولستوی جهان ادبیات عرب است.
شما در همین راستا مجموعه کامل دیگری از داستاننویسان معاصر عرب با عنوان «خاکستر روی زخم» منتشر کردهاید که شامل ۵۰ داستان کوتاه از ۵۰ نویسنده معاصر عرب است این کتاب چه ویژگیهایی دارد؟
«خاکستر روی زخم» در نوع خود اولین مجموعهای است با این حجم از داستاننویسان معاصر عرب که چاپ و توزیع شده است. این مجموعه را به پیشنهاد مترجم خوب محمدصادق رییسی تهیه و ترجمه کردم با آثاری از نویسندگان نُه کشور عربی (الجزایر، مغرب، تونس، لیبی، مصر، سوریه، عراق، فلسطین، کویت) که در تدارک مجموعه دومی تقریبا با همین حجم از باقی کشورهای عربی هستم. مجموعه «خاکستر روی زخم» طیفی از داستاننویسان مختلف با سبکهای مختلف داستان را شامل میشود.
این دو کتاب به نظر شما تا حدود زیادی میتواند به نیاز مخاطبان ادبیات عرب در ایران کمک شایانی کند. آیا از پیش به این مساله توجه داشتهاید؟
پاسخم مثبت است، اما اجازه دهید مطلبی را بگویم، آمار ترجمه از زبان عربی در حوزه شعر و داستان و رمان به نسبت بقیه زبانها بسیار کم است و شاید به جرات میتوان گفت سه درصد و این بههیچ وجه نیاز مخاطبان ادبیات عرب را برآورده نمیکند. شما این را هم در نظر بگیرید که سالیان سال است ادبیات عرب در تمام سطوح دانشگاهی تدریس میشود اما متأسفانه خروجی آنگونه که باید شایسته ادبیات معاصر عرب باشد نیست، البته دلایل مختلفی در این زمینه وجود دارد که سرخوردگی مترجمان جوان عرب از عدم استقبال ناشران در دهههای گذشته عمدهترین دلیل است، هرچند که از اوایل دهه نود سیر صعودی ترجمه در حوزه رمان و داستان و شعر قابلمشاهده است، اما هنوز تا رسیدن به ایدهآل فاصله بسیار است.
انتخاب و گزینش داستانها بر چه مبنایی صورت گرفتهاند؟
من سالها قبل از اینکه به فکر ترجمه بیفتم ادبیات فارسی را تقریبا سیستمی مطالعه میکردم، بهخصوص تحولات ادبیات از دوره مشروطه تا اکنون را. داستان و رمان ایرانی را میشناسم و حتی در بسیاری از جلسات نقد داستان دوستان رمان و داستاننویس شرکت میکنم و بالطبع با سلایق مختلف مخاطبان داستان آشنایی دارم این یک، اما دوم اینکه باید وقت زیادی در حدود یک/دو سالی را برای خواندن داستان عربی صرف میکردم و باید از میان مجموعههای نویسندگان عرب داستانهایی را انتخاب میکردم که بهنوعی با سلایق مخاطب فارسی نیز سازگار باشد و سوم که از همه دشوارتر مینمود اینکه بتوانم از سبکهای مختلف داستانی حداقل نمونههایی بیاورم و این زحمتم را دوچندان میکرد، نزدیک به صد مجموعه داستان را از طرق مختلف چه کتابهایی که به آنها دسترسی پیدا کردم و چه آنهایی که در سایتهای ادبی معتبر مثلا القصه السوریه یا المحلاج و الحوار المتمدن و سایتهای دیگر دست یافتم مورد مطالعه قرار دادم و درنهایت شد کتاب «خاکستر روی زخم».
ویژگی داستانها در چیست؟ فضای داستانها در چه حال و هوایی است؟
در این مجموعه مخاطب با ویژگیهای مختلفی از داستان معاصر عرب مواجه میشود. از داستانهای واقعگرا گرفته تا مدرن. نویسندگان داستانهای این مجموعه در کشورهای عربی از شهرت بالایی برخوردارند؛ از جمله در مصر از نجیب محفوظ و جمال الغیطانی و بهاء طاهر گرفته تا نویسندگان مشهور مغربی چون محمد زفزاف، احمد بوزفور، ادریس الصغیر، زهور ونیسی الجزایری، عبدالسلام العجیلی، زکریا تامر، غاده السمان و نزار بهاءالدین اهل سوریه و محمد خضیر، احمد خلف و محیالدین زنگنه عراقی و غسان کنفانی، ریتا عوده، جمیل خرطبیل و نبیل عوده فلسطینی و طالب الرفاعی، لیلی عثمان کویتی و ابراهیم الکونی اهل لیبی.
جایگاه داستان کوتاه عرب در قیاس با رمان چگونه است؟ میشود مرتبهای برای این دو قائل شد؟
داستان در ادبیات عرب از همان اواخر قرن نوزدهم و آغاز جنبش ترجمه و فعالیت مجلات و روزنامهها در کشورهای عربی که بهصورت مستعمره (عثمانی، انگلیس، فرانسه، ایتالیا) اداره میشدند پا به عرصه زندگی اجتماعی گذاشت و داستان نوین شکل گرفت که تبلور آن را در آثار نخستین گروه از نویسندگان همچون المویلیحی، محمد حسنین هیکل، سلیم البستانی، جرجی زیدان، فرح آنطون و نقولا حداد میتوان مشاهده کرد. اما امروز شکل جامعتری گرفت و خیل بزرگی از نویسندگان را بعد از جنگ جهانی دوم و جنگ اعراب و اسرائیل و دیگر جنگهای خانمانسوز خاورمیانه را شامل شد که مجموعهداستانهای درخور توجهی را آفریدند. در خصوص رمان نوین بحث بسیار گستردهتر از آن است که بشود در این مجال ذکری از آن به میان آورد، همین بس که رمان در دو سه دهه اخیر در ادبیات عرب از جایگاه بسیار بالایی در کشورهای عربی و جهان برخوردار است بهخصوص بعد از جایزه ادبی نوبل نجیب محفوظ مقبولیت رمان عربی دو چندان شد و در کشور ما ایران در این چند سال اخیر با استقبال نسبتا خوبی روبهرو بوده است و رمانهای درخور توجهی از همکاران گرامی و مترجم زبان عربی چاپ و توزیع شده که جایزه بوکر عرب خود این اقبال مترجمان رمان را بیشتر کرده و اخیرا کتابی که جایزه بوکر عرب ۲۰۱۸ را از آن خود کرد به نام «جنگ دوم سگ» (حرب الکلب الثانیه) ابراهیم نصراله رماننویس و شاعر فلسطین را ترجمه کردم و توسط نشر گلآذین چاپ و توزیع شد.