حتماً شنیدهاید که میگویند نویسندهی دههی شصتی است؟ دههی شصت چه دورهای بوده که تبدیل به فحش شده است؟
آیا به چشم خودتان دیدهاید که تاریخ تحریف میشود؟ مثلاً در سال ۹۸ جوانی در سی سالگی خاطرهای تعریف میکند که مربوط به دههی شصت است. هر طور حساب میکنی میبینی جوانی سی ساله در دههی شصت حداکثر بچهای دو ساله بوده و چطور ممکن است خاطرهای از سال ۶۷ داشته باشد که مجله سروش نوجوان متولد شده است و او با قیصر امینپور همکار بوده باشد؟
این دو معضل را توی دستگاه همزن با هم قاطی کنید، میشود حذف تاریخ. حذف دههی شصت. آندوره چه دورهای بوده؟
تنها مجلهی کودک، مجلهی کیهان بچهها بود که امیرحسین فردی آن را اداره میکرد و کسانی مثل حسین فتاحی در آن مجله داستان مینوشتند یا کار میکردند. بعد سروش نوجوان آمد و نوجوانها را هم به کار گرفت. نویسندههای جوان با حقالتالیف دو هزار و پانصد تومانی داستان نوشتند.
کسانی مثل حسین فتاحی با عشق کار کردند و با حقالتالیفهای ناچیز داستان نوشتهاند تا ما ده شصت را پشت سر بگذاریم. دههی انقلاب، دههی تعطیلی دانشگاهها و دههی جنگ که همه چیز را تحتتأثیر قرار داده بود. دههای که کسی به ادبیات اهمیت نمیداد. دههی که باید با عشق کار میکردی وگرنه پولی در کار نبود.
حالا جوانهایی که دستی به قلم دارند، فکر میکنند ما مثل بازی لیلی از روی دههی شصت پریدیم و رسیدیم به دههی هفتاد و هشتاد و...
دههی شصت کسانی مثل امیرحسن فردی، مصطفی رحماندوست، حسین فتاحی، احمد غلامی، قاسمعلی فراست، فریدون عموزاده خلیلی، قیصر امینپور، بیوک ملکی، شکوه قاسمنیا، طاهره ایبد، افسانهی گیویان، حسن احمدی و... کار کردند تا برسیم به دهه هفتاد.
فکر نکنیم که میتوانیم با تحریف تاریخ کسی مثل حسین فتاحی را نادیده بگیریم و فکر کنیم خودمان هستیم که تازه شروع کردهایم و ادبیات همین است که ما داریم میسازیمش. نه ادبیات را در سال شصت حسین فتاحیها ساختند و تا سال ۹۸ بار آن را به دوش کشیدهاند. یادمان باشد که با نادیده گرفتن گذشته در آینده نادیدهمان میگیرند.
مصطفی خرامان