اعتماد: انسانها همواره نیاز دارند تا بدانند و بیاموزند. این دانستن و آموختن که در نهایت ره به سوی معرفت الهی و صلاح کار ابنای بشر است، آنچنان در جان و تن آدمی آتش افکنده بود که انسان جویای حقیقت از اشارات صوری دست برداشت و خط اختراع شد. بعد از اختراع خط و کتابت، آن که میآموخت و جانش برمیفروخت، تکریمش میداشتند و احترامش میکردند. (گرچه امروزه تعدیل یافت لیک هنوز مورد اعتنایند!)
حال سالهاست علمای دین و اخلاق برای برونرفت رذایل اخلاقی ملل، دست به دامان قصه و داستان و کلا هنر شدهاند. قصههایی که روزگاری خود دست به دامان اساطیر شده بودند و اکنون باورپذیرتر باید باشند و ملموستر نه دور از ذهن و غیرباور.
اکنون بعد از قریب دو قرن پرتلاطم که از خلق رمانهای شاهکار دنیا میگذرد (شکوه رمانهای بزرگ در قرن نوزدهم بوده است با نویسندگانی چون تولستوی، داستایوفسکی، ویکتورهوگو، چارلز دیکنز و دیگران) همگان به تاثیرگذاری این هنر بزرگ ایمان آوردهاند. وقتی داستان بخشیدن یک شمعدان نقرهای توسط کشیش مشهور رمان بینوایان به ژان والژان که یکی از شمعدانیها را قبلا دزدیده بودند، خواندند چقدر احساس رقت و لطافت داده شد به خواننده و حس روحانی متن را دریافت همو و چقدر آن کشیش عزیز شد تا همیشه! تا جایی که گفته شد خدمتی که آن کشیش به مسیحیت کرد، کسی نکرده است.
قصه و داستان آنچنان اهمیت دارد که قرآن؛ این معجزه الهی، از این هنر برای گفتن داستان انبیا و داستان مردمانی که باید عبرت و پند گرفت از سرگذشت آنان، بارها به کار گرفته است. این کتاب مقدس در اهمیت آنچه روایت میکند، میگوید: «الله نزّل احسن الحدیث» (زمر/ ۲۳) خداوند متعال خود برای تاثیرگذاری بهتر، مطالب را به صورت قصههایی که البته برگرفته از واقعیتند، بیان میکند.
خالق قرآن برای هدایت بشر در چند مرتبه از شیوه روایی و قصهگویی استفاده کرده است. وقتی بهترین قصهها را برای بشر ذکر میکند، میفرماید: «نحن نقصّ علیک احسن القصص» (یوسف/ ۳)
پیامبر عظیمالشأن اسلام صلیاللهعلیهوآله که اسوه اخلاقند و به صفت مکارمالاخلاق متصف، چقدر سهم داشتهاند در داستانها و رمانهای نهتنها ما ایرانیان مسلمان بلکه کل بلاد اسلام؟ در دنیایی که رذایل اخلاقی به طور کمسابقهای نسل بشر را تهدید میکند. وقتی در مجامع مسیحی نگاه میکنیم، میبینیم کمتر رمان مشهوری است که از مسیحیت سخن نگفته باشد. به طور مثال در کمتر اثر فئودور داستایوفسکی است که حضرت مسیح و دین مسیحیت به تفصیل و روشن و هنرمندانه نیامده باشد. به جرات میتوان ادعا کرد که ادبیات کلاسیک زبان فارسی روسفید است در این موضوع و در این موضع. چه بسیار اشعار والایی از شاعران بزرگ فارسی که مملو از نام و یاد و عظمت شخصیت حضرت رسول صلواتاللهعلیه است. اما داستان و رمان (نثر داستانی) متاسفانه در این میانه کمیتش عجیب لنگ میزند! (اگر در این دو، سه ساله اخیر همت دفتر نشر فرهنگ اسلامی نبود چه تعداد آثار قابل اعتنا نوشته شده بود؟ چه کمی و چه کیفی که البته هنوز در آغاز راه است و ناتمام)
به نظر میآید برای تولید رمانهای فاخر و ارزنده در حوزه معرفی پیامبر اسلام صلواتاللهعلیهوآله عزمی جزمتر و همتی بیشتر و حمایتی درخورتر لازم است. آثاری که هم به لحاظ اسلوب داستانی و هم نوع پرداخت قابلیت ارائه جهانی داشته باشند.