ایران: یکی از منتقدان برجسته معتقد است بحث و بررسی ادبیات مدرن عرب در نیمه
دوم قرن بیستم و ادبیات امروز عربی بدون در نظر گرفتن قضیه فلسطین غیر ممکن است.
یکی از دلایل جهانی شدن این ادبیات بویژه رمان، مسأله دار بودن آناست که بهطور
عمده در دو سطح میتوان آن را بررسی کرد. سطح نخست مسأله استعمار خارجی و استبداد داخلی
است و سطح دوم قضیه فلسطین .کمتر شاعر و نویسنده عرب را میتوان پیدا کرد که صورتبندی
مشخصی در آثارش راجع به این دو مسأله نداشته باشد.بهتعبیری میتوان گفت، شاهکلید
فهم ادبیات مدرن عرب درک دقیق قضیه فلسطین و مسأله استعمار است. «جنگ دوم سگ»
رمانی از ابراهیم نصرالله نویسنده اردنی- فلسطینی، برنده معتبرترین جایزه ادبیات
معاصر جهان عرب، یعنی جایزه بوکر عربی سال ۲۰۱۸ با ترجمه ستار جلیلزاده بتازگی از سوی
نشر گلآذین منتشر شد که به مسأله فلسطین از زاویهای تازه میپردازد. همین مترجم
مقارن انتشار رمان مذکور، مجموعه اشعار ۱۰۴ تن از شاعران معاصر هفده کشور عربی را تحت
عنوان «جهان از چشمهای منتظر خالی است» ترجمه و توسط نشر سولار منتشر کرد که در
واقع آنتولوژی شعر مدرن جهان عرب است.
در دهههای گذشته ادبیات آسیایی، رمان عربی و رمان ترکیه در ایران
چندان مورد توجه قرار نمیگرفت. اما در یک دهه گذشته این معادله تغییر کرد. چه
اتفاقی افتاد؟
این تغییر ذائقه برمی گردد به دو علت یکی اینکه از سال ۲۰۰۷ در کشورهای
عربی جایزه بزرگ و معتبری به اسم بوکر عربی پایهگذاری شد و تا امروز حدود ۱۱ دوره
جایزه بوکر عربی برگزار شد. در این فاصله پنج- شش عنوان از این رمانها به فارسی
ترجمه و منتشر شد و خواننده ایرانی متوجه شد که این آثار همه مؤلفههای یک رمان
مدرن و خوب را دارند و میتوانند با رمانهای غربی از کشورهای آلمان، فرانسه و
دیگر نقاط که به فارسی ترجمه و منتشر میشوند، برابری کنند.
علت دوم این تغییر ذائقه بر میگردد به مترجمانی که ادبیات عرب را به
فارسی ترجمه میکنند. اینکه این مترجمان چقدر در انتخابشان درست عمل میکنند و
ادبیات برجسته امروز را به مخاطب فارسی زبان معرفی میکنند. در پنج- شش سال اخیر
چشمانداز امیدوارکنندهای پیدا شده است. دوستان مترجمی که با راهنمایی و مشورت هم
انتخابهای درست و خوبی داشته باشند و ترجمه آثار برتر تبدیل به روندی دائمی شود.
با وجود اشتراکات فرهنگی با کشورهای عربی و کشورهای همسایه حتی کشورهای خاورمیانه
متأسفانه مراکز آموزشی و دانشگاهی ما مراکز پژوهشی ما کمتر در این زمینه سرمایهگذاری
کرده و میکنند.
ماجد تمیمی منتقد عرب دلیل جهانی شدن ادبیات عرب را این طور توضیح میدهد.
یکی مسأله دار بودن رمان عربی است. یعنی از
اول توانسته با مسائل جدی درگیر شود مسائل بومی را با نگاه، فرم و شالوده جهانی
عرضه کند. دلیل دیگر جهانی شدن رمان عربی را باید در سیاست نشر و فضای باز و گستره
حوزه ادبیات در ۲۲ کشور
عرب دانست.
دقیقاً همین طور است. در ۲۲ کشور عربی زبان معیار، زبان فصیح عربی است
ولی هر کشور لهجه ویژه خودشان را دارند. حتی ادبیاتی با لهجه کشور خودشان دارند
اما چون اکثر رماننویسان آثار خودشان را به زبان عربی معیار مینویسند کار را برای
مترجم ساده و راحت کردهاند. از ابراهیم الکوتی گرفته که در لیبی زندگی میکند تا
رزاق ماهون که در شمال آفریقا زندگی میکند یا احلام مستغانمی که در الجزایر سکونت
دارد. اینها آثارشان را به زبان معیار عربی مینویسند که در همه کشورهای عرب
پذیرفته شده است و مترجمان هم برای برگرداندن این آثار به زبانهای دیگر مشکلی
ندارند، فضای باز نشر هم در گسترش و جهانی شدن رمان عربی نقش مهمی دارد. اگر در
چند کشور سانسور اجازه چاپ اثری را ندهد کشورعربی دیگری هست که این آثار در آنجا
منتشر شود. مثل لبنان که مشکل سانسور ندارند. مثل کشور همسایه ما عراق که معضلی به
اسم سانسور ندارد.
دلیل دیگر جهانی شدن ادبیات عرب را فعالیت مؤسسههایی مثل بنیاد جهانی
ترجمه میدانند که به طور سیستماتیک و با حضور متخصصان در رشتههای مختلف علمی و
هنری توانستهاند آثار بسیار مهمی از ادبیات جهان را در اختیار مخاطبان عربی
بگذارند و از طرف دیگر آثار مهم و معتبر عربی را ترجمه و به دنیا معرفی کند. کاری
که متأسفانه برای ادبیات فارسی نکردهایم و مرتب مینالیم که چرا ادبیات ما جهانی
نمیشود.
یک مؤسسه بسیار بزرگ در فرانسه وجود دارد که بودجه فرهنگیشان از اغلب
کشورها بیشتر است. ما هم در اینجا مؤسسههای فرهنگی داریم ولی نمیدانیم متولیاش
چه کسی است و اگر مشورتی بخواهیم و مشکلی پیدا شود نمیدانیم باید پیش چه کسی
برویم. کجا بروی حرفت را بزنی. اما در آنجا همه امور به طور سیستماتیک عمل میکند
و وظایف تعریف شده است. فرض کنید من برای مجموعه داستان «خاکستر روی زخم»
مجبور بودم ۵۰۰ -400
عنوان مجموعه داستان از نویسندگان مختلف و از کشورهای گوناگون تهیه کنم تا از دل
این آثار بهترین داستانهای کوتاه را گزینش و ترجمه کنم. با موضوع بسیار جدیدی
مواجه شدم به اسم «کتاب - جریده» یا «کتاب - روزنامه».
این برنامه در سازمان ملل توسط کشورهای عربی حمایت و پشتیبانی میشود یعنی نویسندهای
که اثری ادبی خلق کرده و میخواهد در سطح جهانی ترجمه و منتشر شود. این اثر تحت
عنوان «کتاب - جریده» در تیراژ میلیونی چاپ و عرضه میشود. اگر ادبیات عرب جهانی شده،
مؤسسات فرهنگیای هستند که چنین وظایفی را متقبل میشوند که بلافاصله یک اثر خوب
را شناسایی میکنند، نقد و بررسی میکنند و معرفی میشود و همزمان به چندین زبان
ترجمه و منتشر میشود.
نقش بوکر عربی در این میان چیست؟ اگر مؤسساتی مثل بنیاد جهانی ترجمه
آثار برتر را شناسایی میکنند و به زبانهای مختلف ترجمه و در سطح جهانی عرضه میکنند؟
بوکر عربی مرکزش در ابوظبی است و از اولین سالهای فعالیت این جایزه
در سال ۲۰۰۷ نظر
مخاطبان جهانی رمان عرب به برگزیدگان نهایی این جایزه جلب شد. اولین دوره این
جایزه به رمان «واحه غروب» نوشته بهاء طاهر نویسنده مصری تعلق گرفت و برنده 60
هزار دلاری جایزه جهانی رمان عرب شد. ترجمه فارسی این رمان در ایران منتشر شد. پس
از آن رمان نویسنده کویتی سعود السنوسی به نام «ساقه بامبو» در سال ۲۰۱۳ موفق به
کسب این جایزه شد که این رمان هم با چند ترجمه در ایران منتشر شد. «فرانکشتاین در
بغداد» رمان برتر سال ۲۰۱۴ انتخاب
شد که نویسندهاش احمد سعداوی از عراق بود و به فاصله کوتاهی پس از انتخاب از سوی
بوکر عربی به زبان فارسی ترجمه و در ایران منتشر شد. سال ۲۰۱۷ نویسنده جوان سعودی محمدحسن علوان با رمان
«گاه ناچیزی مرگ» برنده این جایزه شد. این رمان هم با دو ترجمه «گاه ناچیزی مرگ»
و «مرگ کوچک» به فارسی ترجمه و به بازار عرضه شد. رمان «جنگ دوم سگ»
که من آن را ترجمه و در نمایشگاه کتاب از سوی نشر گل آذین منتشر شد برنده بوکر عربی
سال ۲۰۱۸ شده
است. ابراهیم نصرالله قبل از رمان «جنگ دوم سگ» با رمانهای «روزگار اسبهای سفید»
در سال ۲۰۰۹ و
«قندیلهای پادشاه الجلیل» در سال ۲۰۱۰ توانست
به فهرست جایزه جهانی رمان عرب راه پیدا کند. علاوه بر این ،رمان دیگر او یعنی
«ارواح کلیمانجارو» هم در سال ۲۰۱۶ برنده جایزه ادبی کاتارا شد که یکی دیگر از جوایز معتبر ادبی در جهان
عرب است. میبینید که کشورهای عربی چندین نهاد فرهنگی مؤسسه ادبی و بنیاد ترجمه
درست کردهاند تا آثار برتر جهان عرب را به دنیا معرفی کند. آن وقت ما چه کردهایم
که توقع جهانی شدن ادبیات فارسی را داریم؟
جایزه بوکر عربی فقط به رمان برتر داده میشود؟
بوکر عربی در آخرین مرحله دو فهرست را اعلام میکند، یکی فهرست ۱۶ نفره
است اسامی نویسندگان راه یافته به مرحله ماقبل نهایی. از دل این فهرست سرانجام فهرست
نهایی با نام شش نویسنده اعلام میشود. این شش نویسنده هر کدام 10 هزار دلار جایزه
به آنها تعلق میگیرد و برنده نهایی هم 50 هزار دلار دیگر میگیرد که با ۱۰ هزار
دلارقبلی مجموعاً ۶۰هزار دلار میگیرد. حالا ببینید که با این جایزه چقدر انگیزه
ایجاد میشود در بین رمان نویسان. چقدر در میان نویسندگان جوان کشورهای عرب ایجاد
انگیزه میکنند؟ چقدر رقابت سالم بین نویسندگان این کشورها شکل میگیرد؟ حالا در
اینجا یک جایزه بخش خصوصی به اسم جایزه مهرگان درست میشود، آن وقت چقدر حرف و
حدیث پشت سرش هست؟ میخواهند در نمایشگاه کتاب یک جلسه یک نشست برگزار کنند، با
هزار مانع مواجه میشود و سرانجام جلوی برگزاری نشست را میگیرند. فرهنگ چه ربطی به
سیاستهای روزمره دارد؟ من به عنوان نویسنده به عنوان مترجم چه کار به سیاست و
سیاست بازی دارم. این موانع و دست اندازها جلوی رشد ادبیات را میگیرد. انگیزه را
در نویسنده میکشد. رمان نویسی را به قهقرا میبرد. رمان رشد
نمیکند، داستان کوتاه رشد نمیکند، هر چند من معتقدم داستان کوتاه ما خیلی خیلی
پیشرفتهتر از داستان کوتاه جهان عرب است. اما در رمان از آنها عقب افتادیم.
رمان «جنگ دوم سگ» در بین رمانهایی که طی چند دوره جایزه بوکر عربی
را بردند، کجا قرار دارد؟
دوست منتقدی تعریف میکرد زمانی که من ۸۰ - ۷۰صفحه از این رمان را خواندم متوجه شدم فضای این رمان شبیه همان فضایی
است که در ذهن من است و در رمانی که دارم مینویسم آن را ترسیم کردهام. گفتم این
طبیعی است. اغلب نویسندگان دنیا چون دغدغههایشان انسان معاصر است و معضلاتی که
انسان درگیر آن است، خب تخیلاتشان هم ممکن است نزدیک به هم باشد. امروز نمیشود
یک رماننویس بدون اینکه رمانهای دنیا را بشناسد و بدون اینکه سیر تحول رماننویسی
در جهان را مطالعه کرده باشد، بدون اینکه مسائل داخلی کشور خودش و مشکلات جهان معاصر
را بشناسد، داعیه نویسندگی داشته باشد و موفق به خلق آثار تراز اول بشود. این رمان
به اعتقاد من سوژهاش جهانی - انسانی است.