ایران: کامیار عابدی از جمله چهرههای شناخته شده عرصه نقد به
شمار میآید، نویسنده و پژوهشگری که علیرغم تمام بیمهریهایی که متوجه این عرصه
است همچنان فعالیتی جدی در نقد ادبی بویژه با تأکید بر شعر دارد. تازهترین کتابی
هم که با تحقیق و پژوهش او از سوی نشر مروارید روانه کتاب فروشیها میشود اثری
درباره زندگی حرفهای پرویز داریوش است. با وجود آن که زنده یاد داریوش در حیطه
ترجمه به عنوان چهرهای شاخص شناخته میشود اما او دراین کتاب تمرکز چندانی به فعالیتهای
او دراین حوزه نداشته و تأکید دارد که به اندازه کافی در ارتباط با اهمیت ترجمههای
او صحبت شده و حالا وقت آن رسیده که مخاطبان آشنایی بیشتری با فعالیتهای زنده یاد
داریوش در حوزه شعر و نقد پیدا کنند. او که وضعیت نقد ادبی در دوران معاصر را
چندان رضایتبخش نمیداند معتقد است با انتشار کتابهایی از این دست میتوان به
نوعی واکاوی در گذشته نقدمان دست پیدا کرد و از این طریق هم به درک بهتری از وضعیت
حاضر رسید و هم این که چراغی پیش روی آینده این بخش ادبیاتمان روشن کرد.
سرانجام کتابی که درباره «پرویز داریوش» نوشته بودید به
کجا رسید؟ در پایان سال ۹۷
از اتمام آن خبر داده بودید، گرفتار مشکلات کاغذ شدهاید یا به دلیل دیگری دست نگه
داشتهاید؟
نه، اتفاقاً مراحل پایانی کار انتشار کتاب در نشر مروارید
طی میشود و بزودی در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد.بگذارید به بهانه انتشار
کتاب به ذکر نکاتی هم درباره خود زندهیاد پرویز داریوش بپردازم که بیاغراق او را
میتوان از جمله مترجمان خوب کشورمان بهشمار آورد. او طی سالهای فعالیت خود از
دهه ۲۰ تا ۷۰ بیش از ۶۰
عنوان کتاب از ادبیات انگلستان، امریکا و همچنین دیگر کشورهای اروپایی به فارسی
ترجمه کرده که همگی آثار با ارزشی هستند. با این حال من در کتاب«پرویز داریوش شاعر
و ادیب» همان طور که از نامش برمی آید تمرکز چندانی بر این بخش از زندگیاش نداشتهام
چرا که هم از حوزه تخصص من خارج است و هم اینکه به اندازه کافی دربارهاش صحبت شده
است. عمده تلاش من در این کتاب ارائه اطلاعاتی از زندگی حرفهای او در حوزه شعر و
نقد ادبی بوده است. بیشک زندهیاد داریوش در دهههای ۲۰ تا ۴۰ نه تنها در حوزه شعر سپید، بلکه در حوزه نقد ادبی هم فعالیت
جدی داشته، نوآوری او در شعر سپید در حدی است که میتوان از او بهعنوان یکی از
پیشگامان شعر سپید یاد کرد، او در این بخش از شعر معاصر موفق به انجام کاری شد که
شاملو آن را به نهایت رساند. در حوزه نقد ادبی هم همان گونه که اشاره شد زندهیاد
داریوش کارهای ارزشمندی انجام داده، او نقدهای مهمی در زمینه ادبیات معاصر در حوزه
شعر و ادبیات داستانی از دهه ۲۰
تا۵۰ نوشته که از جمله آنها میتوان به تحلیل شعرهای نیما و داستانهای
نویسندگانی همچون صادق هدایت اشاره کرد. از آنجایی که به بحث مشکلات کاغذ هم اشاره
کردید بگذارید نکتهای هم در این رابطه بگویم. متأسفانه شرایط صنعت نشر تحت تأثیر
گرانی کاغذ است و کمبود آن به جایی رسیده که بسیاری از ناشران یا دست از کار کشیدهاند
یا با اما و اگرهای بسیار به گزینش کتابهایی اقدام میکنند که برای انتشار به آنان
سپرده میشود. اگر بزودی مسئولان چارهای نیندیشند باید نگران ریزش تعداد قابل
توجهی از کتابخوانان حرفهای باشیم.
بواسطه افزایش قیمت پشت جلد کتابها یا تعلل ناشران در
انتشار آثار؟
بیشتر بواسطه افزایش قیمتها. طی یک سال اخیر افزایش
قیمت کتابها آنقدر قابل توجه بوده که کافی است سری به کتابفروشیها بزنید تا
ببینید اغلب مراجعهکنندگان ابتدا به قیمت پشت جلد کتاب نگاه میکنند. متأسفانه
خرید کتاب از عهده اغلب مردم خارج است و این مسأله در دراز مدت به نفع کتاب و اهالیاش
نیست. البته با شرایط فعلی نشر شاید بتوان از جهت مثبتی هم نگاه کرد، ناشران به
اجبار کمبود کاغذ ناچار به گزینش بیشتری در انتخاب کتابها هستند. از همین رو به
مرور شاهد به حاشیه رفتن کتابهای شبیهسازی شده خواهیم شد. با توجه به شرایطی که
برای نشر پیش آمده امیدوارم دولت ناشرانی را که کارهای جدیتر و کم مخاطبتری
دارند یاری برساند.
چرا تأکید بر ناشرانی با آثار کم مخاطبتر دارید؟
اینکه میگویم کم مخاطبتر بواسطه این است ناشرانی
که آثار پرفروش منتشر میکنند با مشکل چندانی روبهرو نمیشوند و در این بین
ناشرانی که کتابهایی تحقیقی و جدی منتشر میکنند بیشتر آسیب میبینند.
کتابهای جدی شمارگان بالایی ندارند و اگر حمایت دولت
نباشد ناشران به مرور ناچار به حذف این قبیل کتابها خواهند بود. تأثیر شرایط فعلی
نشر بر فعالیت اهالی کتاب هم دیده میشود آنچنان که حتی خود اهالی کتاب هم با
حساسیت بیشتری تصمیم به تألیف یا ترجمه کتاب تازه یا حتی سپردن آنها به ناشران میگیرند. نکتهای که حتی
در شرایط فعلی نمیتوان از آن چشم پوشی کرد این است که ما ایرانیان طی دورههای
مختلف تاریخی همواره با شرایط سختی مواجه بودهایم که اغلب هم از آنها عبور کردهایم.
از بحث تأثیر شرایط اقتصادی بگذریم و به فعالیت تخصصی
خودتان بپردازیم، در شرایطی که اغلب اهالی ادبیات از وضعیت نقد و فقدان منتقدان
ادبی حرفهای گلایه دارند نظام دانشگاهی چه کاری در این زمینه کرده است؟
بهگمانم نظام دانشگاهیمان چندان در تربیت منتقدان ادبی
موفق عمل نکرده، شما اگر به نقدهایی که استادان ادبی دانشگاهی مینویسند نگاه کنید
متوجه خواهید شد که اغلب آنها بیشترتئوری زده هستند. از همین رو در نظام دانشگاهی نقدهایی
موفقتر هستند که تلفیقی ازپژوهش و نقد نظری به شمار میآیند که تعداد این قبیل
نقدها هم در فضای دانشگاهی چندان قابل توجه نیست.نکته دیگری که در ارتباط با نقدی
که از دریچه نظام دانشگاهی منتشر میشود باید به آن اشاره کرد این است که اغلب این
نقدها که بیشتر مقاله گونه هستند در نشریات غیرچاپی و در تارنمای دانشکده ادبیات و
حتی فصلنامههای علمی منتشر میشوند. همین مسأله مانعی مهم در دسترسی عموم مخاطبان
به نقدهای آنها است.
در چنین شرایطی انتشار کتابهایی همچون کتابی که
از شما در دست انتشار است و به فعالیت حرفهای منتقدان معاصرمان میپردازد چقدر در
تشویق جوانان به کار جدی در این حوزه مؤثر است؟
با انتشار این قبیل کتابها میتوان جوانان را از
کارهایی که انجام شده باخبر کرد، من در این کتاب تلاش کردهام تا به نوعی ریشههای
ادبی نقدمان را واکاوی کنم. با کسب آگاهی از تجربههای گذشته میتوان به شرایط حال
آگاهی پیدا کرد و از سویی راه پیش روی آینده را روشن کرد.متأسفانه وضعیت کلی نقدمان
در شرایط فعلی چندان قابل قبول نیست، شرایطی که به گمانم تا حد بسیاری تحت تأثیر
بیتوجهی نظام دانشگاهی به تربیت منتقدان مجرب و از سویی فضای مجازی است. یکی از
مهمترین آسیبهایی که نفوذ شبکههای اجتماعی به ادبیات داشته، رواج یادداشت به
جای مقاله در میان اهالی ادبیات است. این در حالی است که به گمان من نباید شبکههای
اجتماعی را بیش از ابزاری برای خبررسانی جدی گرفت.