ایران: «زنبورهای خاکستری» نوشته «آندری کورکوف»، رمانی مبتنی بر جنگ
داخلی اوکراین بر سر شبه جزیره کریمه است؛ جنگی که یک سوی آن گروههای خودی
اوکراینی و طرف دیگرش هم نیروهای برخوردار از حمایت روسها صف آرایی کرده بودند.
آبتین گلکار که ترجمه این اثر را به عهده داشته، مهمترین دلیل توجهش به این رمان
را روایت متفاوت کورکوف میداند؛ روایتی مبتنی بر حقیقت که شباهت چندانی به گفتهها
و ادعای روسها در خصوص تصاحب این شبه جزیره ندارد. آثار کورکوف بواسطه مواضع سیاسی
اش با موانع بسیاری برای انتشار در روسیه روبهرو هستند.
«زنبورهای خاکستری»تازهترین اثری است که از شما منتشر
شده، چه ویژگی خاصی در نوشته های«آندری کورکوف» است که برای دومین مرتبه به سراغ
ترجمه نوشتهای از او رفتید؟
همان طور که اشاره شد این نخستین ترجمهای نیست که
از کورکوف انجام دادهام، حدود سه سال قبل هم رمان «مرا به کنگاراکس نبر!» او را
به فارسی بازگردانده بودم. البته غیر من هم برخی دیگر از دوستان ترجمههایی از نوشتههای
او عرضه کردهاند که از مشهورترین آنها میتوان به «مرگ و پنگوئن» اشاره کرد.
«زنبورهای خاکستری»آخرین نوشتهای است از کورکوف که سال ۲۰۱۸ منتشر شده و اتفاقاتی سیاسی مبنای خلق
آن شده است.البته نمیتوان گفت که کتابی صددرصد سیاسی است بلکه این رمان روایتی از
زندگی مردم اوکراین در دوران جنگهای داخلی این کشور میان جدایی طلبان و نیروهای
نظامی رسمی اش بر سر شبه جزیره کریمه است. «زنبورهای خاکستری» روایتی متفاوت از
روسها را از این ماجرا پیش روی مخاطبان میگذارد و این مهمترین دلیلی است که ترجمهاش
برای من جذاب بود. اغراق نیست اگر بگویم روایت این نویسنده اوکراینی از ماجرای
مذکور ۱۸۰ درجه با گفتههای روسهای روسیه
متفاوت است. روسها معتقدند که آنان این شبه جزیره
را نجات داده اند! اما اوکراینیها تأکید دارند که کریمه را به زور از آنان گرفته
اند!
از ساختار و داستانی که رمان بر مبنای آن شکل گرفته هم
بگویید.
کل رمان یک قهرمان اصلی دارد، یک زنبوردار اوکراینی که
ساکن روستایی میان دو طرف این جنگ داخلی است، البته ساکنان روستا سه سالی میشود
که آن را ترک کردهاند و تنها پیرمرد مذکور و مرد دیگری در آن باقی ماندهاند که
زندگی بسیار عجیبی دارند. همان طور که گفتم یک طرف این جنگ ارتش جدایی طلب تحت حمایت
روسها هستند و طرف دیگر هم اوکراینی ها. نفر دوم تنها در نیمی از رمان حضور دارد.
غیر از این دونفر فرد دیگری در این روستا که برق آن بیش از سه سال است قطع شده
زندگی نمیکند، بنابراین نه خبری از موبایل و تلفن است و نه حتی تلویزیون! البته
داستان که از نصف میگذرد شخصیت اصلی رمان راهی محل دیگری برای زندگی میشود.
ماجراهای «زنبورهای خاکستری» از زبان سوم شخص روایت میشود، با وجود آنکه یکی از
تخصصهای کورکوف در به تصویر کشیدن فضاهای بسیار عجیب و سوررئال است اما در این
رمان شما با فضایی رئال روبهرو میشوید.
میزان استقبال روسها از آثار این نویسنده اوکراینی با
توجه به اختلافات دو کشور مذکور بر سر شبه جزیره کریمه چقدر است؟
آثار کورکوف بواسطه تفکرات سیاسی اش چندان اجازه انتشار
در روسیه ندارد، با این حال در کشورهای اروپایی از او بهعنوان یکی از مشهورترین
نویسندگان اوکراینی یاد میشود. به گمانم آثار این نویسنده روس زبان برای مخاطبان ایرانی
هم خواندنی باشد.
طی سالهای اخیر تعداد مترجمانی که بدون واسطه از روسی
ترجمه میکنند افزایش قابل توجهی پیدا کرده، با این تفاسیر وضعیت ترجمه آثار ادبی
روس را چطور ارزیابی میکنید؟
ترجمه از زبان روسی طی سالهای اخیر نه تنها از نظر کمی،
بلکه از نظر کیفی هم با پیشرفت نسبتاً خوبی روبهرو شده است.
تحت تأثیر فضای آکادمیک یا مؤسسات خصوصی؟
به گمانم بیشتر تحت تأثیر فضای دانشگاهی باشد.
آن هم با وجود نقدهایی که در تربیت مترجم متوجه نظام
آموزشی است؟
هرچند در رشته زبان و ادبیات روسی هم همان نقدهایی که در
خصوص سرفصلهای درسی و نحوه آموزش شنیده میشود صدق پیدا میکند اما از آنجایی که
روسی از جمله زبانهای نادر است علاقه مندان جای دیگری برای آموزش آن در اختیار
ندارند. حداقل بسیاری از مترجمانی که من میشناسم و میدانم که حوزه تخصصیشان
زبان روسی است فارغالتحصیل همین رشته هستند.
در دورهای شاهد عبور جریان جهانی ادبیات از روسیه و
درخشش غولهایی نظیر داستایوسکی، چخوف و تولستوی بودیم، با توجه به این پیشینه
ادبی وضعیت ادبیات روسی در روزگار فعلی را چطور ارزیابی میکنید؟
در شرایط فعلی دیگر خبری از غولهای ادبی قرن نوزدهم
میلادی نیست، نه تنها در ارتباط با روسیه، بلکه در خصوص دیگر کشورهایی که زمانی
محل گذر جریانهای جهانی ادبیات و تولد چهرههای شاخص بودهاند هم همین طور است.
از همین رو تأکید دارم که در حال حاضر ادبیات روسیه هم وضعیتی مشابه دیگر کشورهای
اروپایی و امریکایی دارد، البته در روسیه فعلی هم نویسندگان مطرح کم نیستند. هرچند
شرایط به گونهای نیست که بتوان گفت توجه نویسندگان روس بیشتر مضمون است یا
ساختار! نویسندگان روس هم مانند نویسندگان خودمان ساختار و فرم داستان را از غرب
وام گرفتهاند اما مضمون آثار آنان اغلب تحت تأثیر اتفاقات مهم چند دهه اخیر این
کشور است؛ اتفاقاتی که همچنان در رأس آنها میتوان به ماجرای فروپاشی شوروی سابق اشاره
کرد.
شرایط فعلی کاغذ و گرانیهای آن تأثیری در انتشار آثار
شما داشته است؟
هنوز تأثیر آن را برکارهای خودم حس نکردهام، منتهی وقتی
بهعنوان خواننده ادبیات به کتابفروشیها میروم با افزایش قابل توجه قیمت پشت
جلدکتابها روبهرو میشوم که این اتفاق خوبی نیست. وقتی قدرت خرید مخاطبان کاهش
پیدا کند مسلم است که تبعات آن متوجه عرصه نشر و فراتر از آن فرهنگمان هم خواهد شد.
کار ترجمه رمان «دوازده صندلی» که سال گذشته از ترجمهاش
خبر داده بودید به کجا رسیده؟
ترجمه این رمان چندی است که به پایان رسیده و امیدوارم
طی یکی- دو ماه آینده از سوی نشر افق منتشر شده و در دسترس علاقه مندان قرار
گیرد.«دوازده صندلی»رمانی طنز است که کار مشترک دو نویسنده مشهور روسی بهنامهای
«ایلیا ایلف» و «یوگنی پتروف» به شمار میآید که تقریباً ماجرایی سیاسی دارد و در آن
میتوان به جنبههای منفی نظام سیاسی روسیه برخورد. با وجود گذشت بیش از یک قرن از
انتشار این رمان هنوز هم میتوان آن را در فهرست پرفروشترین کتابهای مردم روسیه
دید.